[ویکی فقه] حسنه فرعونیان (قرآن). فرعونیان به جای آنکه از هشدارهای الهی بیدار شوند، به تحلیل غلط پرداختند و خوبی ها را به خود نسبت داده و بدبختی ها را به موسی نسبت دادند.
میمون و مبارک بودن، سبب نیل فرعونیان به حسنه، بر اساس پندار آنان:•«فاذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هـذه وان تصبهم سیئة یطیروا بموسی ومن معه...:و چون نیکی و رفاه برای آن ها پیش می آمد می گفتند: این از (لیاقت و شایستگی) خود ما است، و چون بدی و بلایی به آنها می رسید فال بد به موسی و همراهانش می زدند.»
تفسیر آیه
نسبت دادن خوبی ها به خود و بدی و بدبختی ها به انبیا و دین، نشانه خودبینی و جهالت است ." آل فرعون" به جای اینکه از هشدارهای الهی بیدار شوند و از درس های الهی پند بگیرند، از این موقعیت سوء استفاده کرده و جریان حوادث را به میل خود تفسیر می کردند،" هنگامی که اوضاع بر وفق مراد آنها بود، و در آرامش و راحتی بودند می گفتند، این وضع به خاطر نیکی و پاکی و لیاقت ما است!". در حقیقت شایسته چنین موقعیتی بوده ایم (فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ )" اما هنگامی که گرفتار ناراحتی و مشکلی می شدند، فورا به موسی ع و کسانی که با او بودند، می بستند و می گفتند: این از شر قدم اینها است"! (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ )." یطَّیرُوا" از ماده تطیر به معنی" فال بد زدن " است، و ریشه اصلی آن کلمه" طیر" به معنی" پرنده" می باشد، و از آنجا که عرب، فال بد را غالبا به وسیله پرندگان می زد، گاهی صدا کردن کلاغ را به فال بد می گرفت و گاهی پریدن پرنده ای را از دست چپ نشانه تیره روزی می پنداشت" کلمه" تطیر" به معنی فال بد زدن بطور مطلق آمده است.ولی قرآن در پاسخ آنها می گوید:" بدانید که سرچشمه شومی ها و ناراحتی هایی که دامان آنها را می گرفت، از ناحیه پروردگار بوده و خدا می خواسته است که آنها را گرفتار نتیجه شوم اعمال شان بکند، ولی اکثر آنها نمی دانند" (أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یعْلَمُونَ ) قابل توجه اینکه این طرز تفکر، مخصوص به فرعونیان نبود، هم اکنون در میان اقوام خودخواه و گمراه نیز این موضوع به وضوح دیده می شود که برای قلب حقائق و گمراه ساختن و جدان خویش یا دیگران، هر زمان پیروزی نصیب شان شود آن را مرهون لیاقت و کاردانی خویش می دانند، هر چند لیاقت آنها کمترین اثری در آن پیروزی نداشته باشد، و به عکس هر بدبختی دامن شان را می گیرد فورا به بیگانگان و دست های مرموز و یا آشکار دشمن نسبت می دهند هر چند خودشان عامل اصلی بدبختی بوده باشند. قرآن مجید می گوید: دشمنان پیامبر اسلام ص نیز در برابر او چنین منطقی داشتند و در جای دیگر می گوید انسان های منحرف این چنین هستند و این در حقیقت یکی از مظاهر بارز روح خودخواهی و لجاجت است .
فال نیک و بد در اخبار
شاید همیشه در میان انسان ها و اقوام مختلف، فال نیک و بد رواج داشته است، اموری را به" فال نیک" می گرفتند و دلیل بر پیروزی و پیشرفت کار می دانستند، و اموری را به" فال بد" می گرفتند و دلیل بر شکست و ناکامی و عدم پیروزی می پنداشتند، در حالی که هیچگونه رابطه منطقی در میان پیروزی و شکست با اینگونه امور وجود نداشت، و مخصوصا در قسمت فال بد، غالبا جنبه خرافی و نامعقول داشته و دارد.این دو گرچه اثر طبیعی ندارند، ولی بدون تردید اثر روانی می توانند داشته باشند، فال نیک غالبا مایه امیدواری و حرکت است ولی فال بد موجب یاس و نومیدی و سستی و ناتوانی است.شاید به خاطر همین موضوع است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است، در حدیث معروفی از پیامبر ص نقل شده:تفالوا بالخیر تجدوه :" کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید" جنبه اثباتی این موضوع منعکس است و در حالات خود پیغمبر ص و پیشوایان اسلام ع نیز دیده می شود که گاهی مسائلی را به فال نیک می گرفتند، مثلا در جریان برخورد مسلمانان با کفار مکه در سرزمین " حدیبیة " می خوانیم هنگامی که" سهیل بن عمرو" به عنوان نماینده کفار مکه به سراغ پیامبر ص آمد و حضرت ص از نام او آگاه گردید، فرمود:قد سهل علیکم و امرکم :" یعنی از نام" سهیل" من تفال می زنم که کار بر شما سهل و آسان می گردد". دانشمند معروف" دمیری " که از نویسندگان قرن هشتم هجری است، در یکی از نوشته های خود اشاره به همین مطلب کرده و می گوید اینکه پیامبر ص فال نیک را دوست می داشت، به خاطر آن بود که انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمی دارد و هنگامی که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شر خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختی کشیدن است.اما در مورد فال بد که عرب آن را" تطیر" و" طیره" می نامد، در روایات اسلامی همانطور که گفتیم شدیدا مذمت شده، همانطور که در قرآن مجید نیز کرارا به آن اشاره گردیده و محکوم شده است از جمله در حدیثی می- خوانیم که پیغمبر ص فرمود:الطیرة شرک : فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمی دانستن) یک نوع شرک به خدا است" و نیز می خوانیم: که اگر فال بد اثری داشته باشد، همان اثر روانی است، امام صادق ع فرمود:الطیرة علی ما تجعلها ان هونتها تهونت و ان شددتها تشددت و ان لم تجعلها شیئا لم تکن شیئا:" فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را می پذیری، اگر آن را سبک بگیری کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیری پر اثر، و اگر به آن اعتنا نکنی، هیچ اثری نخواهد داشت".در اخبار اسلامی از پیامبر ص نقل شده است که راه مبارزه با فال بد بی اعتنایی است، از پیغمبر اکرم ص نقل شده که فرمود:ثلاث لا یسلم منها احد الطیرة و الحسد و الظن قیل فما نصنع قال: اذا تطیرت فامض و اذا حسدت فلا تبغ و اذا ظننت فلا تحقق :" سه چیز است که هیچ کس از آن سالم نمی ماند (و وسوسه های آن در درون قلب غالب اشخاص پیدا می شود) فال بد و حسد و سوء ظن است، عرض کردند پس چه کنیم؟ فرمود: هنگامی که فال بد زدی اعتنا مکن و بگذر و هنگامی که حسد در دلت پیدا شد عملا کاری بر طبق آن انجام مده و هنگامی که سوء ظن پیدا کردی آن را نادیده بگیر".عجیب این است که موضوع فال نیک و بد حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی و در میان افراد به اصطلاح روشن فکر و حتی نوابغ معروف وجود داشته و دارد، از جمله در میان غربی ها رد شدن از زیر نردبان و افتادن نمکدان و هدیه دادن چاقو به شدت به فال بد گرفته می شود؟البته وجود فال نیک همانطور که گفتیم مساله مهمی نیست بلکه غالبا اثر مثبت دارد، ولی با عوامل فال بد همیشه باید مبارزه کرد و آنها را از افکار دور ساخت و بهترین راه برای مبارزه با آن تقویت روح توکل و اعتماد بر خدا در دل ها است، همان طور که در روایات اسلامی نیز به آن اشاره شده است.
میمون و مبارک بودن، سبب نیل فرعونیان به حسنه، بر اساس پندار آنان:•«فاذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هـذه وان تصبهم سیئة یطیروا بموسی ومن معه...:و چون نیکی و رفاه برای آن ها پیش می آمد می گفتند: این از (لیاقت و شایستگی) خود ما است، و چون بدی و بلایی به آنها می رسید فال بد به موسی و همراهانش می زدند.»
تفسیر آیه
نسبت دادن خوبی ها به خود و بدی و بدبختی ها به انبیا و دین، نشانه خودبینی و جهالت است ." آل فرعون" به جای اینکه از هشدارهای الهی بیدار شوند و از درس های الهی پند بگیرند، از این موقعیت سوء استفاده کرده و جریان حوادث را به میل خود تفسیر می کردند،" هنگامی که اوضاع بر وفق مراد آنها بود، و در آرامش و راحتی بودند می گفتند، این وضع به خاطر نیکی و پاکی و لیاقت ما است!". در حقیقت شایسته چنین موقعیتی بوده ایم (فَإِذا جاءَتْهُمُ الْحَسَنَةُ قالُوا لَنا هذِهِ )" اما هنگامی که گرفتار ناراحتی و مشکلی می شدند، فورا به موسی ع و کسانی که با او بودند، می بستند و می گفتند: این از شر قدم اینها است"! (وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیئَةٌ یطَّیرُوا بِمُوسی وَ مَنْ مَعَهُ )." یطَّیرُوا" از ماده تطیر به معنی" فال بد زدن " است، و ریشه اصلی آن کلمه" طیر" به معنی" پرنده" می باشد، و از آنجا که عرب، فال بد را غالبا به وسیله پرندگان می زد، گاهی صدا کردن کلاغ را به فال بد می گرفت و گاهی پریدن پرنده ای را از دست چپ نشانه تیره روزی می پنداشت" کلمه" تطیر" به معنی فال بد زدن بطور مطلق آمده است.ولی قرآن در پاسخ آنها می گوید:" بدانید که سرچشمه شومی ها و ناراحتی هایی که دامان آنها را می گرفت، از ناحیه پروردگار بوده و خدا می خواسته است که آنها را گرفتار نتیجه شوم اعمال شان بکند، ولی اکثر آنها نمی دانند" (أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ لکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لا یعْلَمُونَ ) قابل توجه اینکه این طرز تفکر، مخصوص به فرعونیان نبود، هم اکنون در میان اقوام خودخواه و گمراه نیز این موضوع به وضوح دیده می شود که برای قلب حقائق و گمراه ساختن و جدان خویش یا دیگران، هر زمان پیروزی نصیب شان شود آن را مرهون لیاقت و کاردانی خویش می دانند، هر چند لیاقت آنها کمترین اثری در آن پیروزی نداشته باشد، و به عکس هر بدبختی دامن شان را می گیرد فورا به بیگانگان و دست های مرموز و یا آشکار دشمن نسبت می دهند هر چند خودشان عامل اصلی بدبختی بوده باشند. قرآن مجید می گوید: دشمنان پیامبر اسلام ص نیز در برابر او چنین منطقی داشتند و در جای دیگر می گوید انسان های منحرف این چنین هستند و این در حقیقت یکی از مظاهر بارز روح خودخواهی و لجاجت است .
فال نیک و بد در اخبار
شاید همیشه در میان انسان ها و اقوام مختلف، فال نیک و بد رواج داشته است، اموری را به" فال نیک" می گرفتند و دلیل بر پیروزی و پیشرفت کار می دانستند، و اموری را به" فال بد" می گرفتند و دلیل بر شکست و ناکامی و عدم پیروزی می پنداشتند، در حالی که هیچگونه رابطه منطقی در میان پیروزی و شکست با اینگونه امور وجود نداشت، و مخصوصا در قسمت فال بد، غالبا جنبه خرافی و نامعقول داشته و دارد.این دو گرچه اثر طبیعی ندارند، ولی بدون تردید اثر روانی می توانند داشته باشند، فال نیک غالبا مایه امیدواری و حرکت است ولی فال بد موجب یاس و نومیدی و سستی و ناتوانی است.شاید به خاطر همین موضوع است که در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده، اما فال بد به شدت محکوم گردیده است، در حدیث معروفی از پیامبر ص نقل شده:تفالوا بالخیر تجدوه :" کارها را به فال نیک بگیرید (و امیدوار باشید) تا به آن برسید" جنبه اثباتی این موضوع منعکس است و در حالات خود پیغمبر ص و پیشوایان اسلام ع نیز دیده می شود که گاهی مسائلی را به فال نیک می گرفتند، مثلا در جریان برخورد مسلمانان با کفار مکه در سرزمین " حدیبیة " می خوانیم هنگامی که" سهیل بن عمرو" به عنوان نماینده کفار مکه به سراغ پیامبر ص آمد و حضرت ص از نام او آگاه گردید، فرمود:قد سهل علیکم و امرکم :" یعنی از نام" سهیل" من تفال می زنم که کار بر شما سهل و آسان می گردد". دانشمند معروف" دمیری " که از نویسندگان قرن هشتم هجری است، در یکی از نوشته های خود اشاره به همین مطلب کرده و می گوید اینکه پیامبر ص فال نیک را دوست می داشت، به خاطر آن بود که انسان هر گاه امیدوار به فضل پروردگار باشد در راه خیر گام برمی دارد و هنگامی که امید خود را از پروردگار قطع کند، در راه شر خواهد افتاد و فال بد زدن مایه سوء ظن و موجب انتظار بلا و بدبختی کشیدن است.اما در مورد فال بد که عرب آن را" تطیر" و" طیره" می نامد، در روایات اسلامی همانطور که گفتیم شدیدا مذمت شده، همانطور که در قرآن مجید نیز کرارا به آن اشاره گردیده و محکوم شده است از جمله در حدیثی می- خوانیم که پیغمبر ص فرمود:الطیرة شرک : فال بد زدن (و آن را مؤثر در سرنوشت آدمی دانستن) یک نوع شرک به خدا است" و نیز می خوانیم: که اگر فال بد اثری داشته باشد، همان اثر روانی است، امام صادق ع فرمود:الطیرة علی ما تجعلها ان هونتها تهونت و ان شددتها تشددت و ان لم تجعلها شیئا لم تکن شیئا:" فال بد اثرش به همان اندازه است که آن را می پذیری، اگر آن را سبک بگیری کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیری پر اثر، و اگر به آن اعتنا نکنی، هیچ اثری نخواهد داشت".در اخبار اسلامی از پیامبر ص نقل شده است که راه مبارزه با فال بد بی اعتنایی است، از پیغمبر اکرم ص نقل شده که فرمود:ثلاث لا یسلم منها احد الطیرة و الحسد و الظن قیل فما نصنع قال: اذا تطیرت فامض و اذا حسدت فلا تبغ و اذا ظننت فلا تحقق :" سه چیز است که هیچ کس از آن سالم نمی ماند (و وسوسه های آن در درون قلب غالب اشخاص پیدا می شود) فال بد و حسد و سوء ظن است، عرض کردند پس چه کنیم؟ فرمود: هنگامی که فال بد زدی اعتنا مکن و بگذر و هنگامی که حسد در دلت پیدا شد عملا کاری بر طبق آن انجام مده و هنگامی که سوء ظن پیدا کردی آن را نادیده بگیر".عجیب این است که موضوع فال نیک و بد حتی در کشورهای پیشرفته صنعتی و در میان افراد به اصطلاح روشن فکر و حتی نوابغ معروف وجود داشته و دارد، از جمله در میان غربی ها رد شدن از زیر نردبان و افتادن نمکدان و هدیه دادن چاقو به شدت به فال بد گرفته می شود؟البته وجود فال نیک همانطور که گفتیم مساله مهمی نیست بلکه غالبا اثر مثبت دارد، ولی با عوامل فال بد همیشه باید مبارزه کرد و آنها را از افکار دور ساخت و بهترین راه برای مبارزه با آن تقویت روح توکل و اعتماد بر خدا در دل ها است، همان طور که در روایات اسلامی نیز به آن اشاره شده است.
wikifeqh: حسنه_فرعونیان_(قرآن)