دمیری

لغت نامه دهخدا

دمیری. [ دَ ری ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به دمیرة که دهی است در مصر. ( از لباب الانساب ).

دمیری. [ دَ ری ی ] ( اِخ ) عبدالوهاب بن خلف ، معروف به خلف. از راویان بود و به سال 270 هَ. ق. در دمیرة درگذشت. ( از لباب الانساب ).

دمیری.[ دَ ری ی ] ( اِخ ) کمال الدین ابوالبقاء محمدبن موسی بن عیسی شافعی. متولد 742 و متوفی به سال 808 هَ. ق.در دمیره مصر بدنیا آمد و پس از تحصیل به گفتن شعرو تدریس حدیث پرداخت. از آثار اوست : 1 - حیوةالحیوان ، که در دو نسخه کوچک و بزرگ آن را ترتیب داد، بارها تجدید چاپ شده و بخش بزرگی از آن به زبان انگلیسی ترجمه گردیده است. 2 - الجوهر الفرید فی علم التوحید. 3 - النجم الوهاج فی شرح المنهاج در 4 جلد. ( از معجم المطبوعات مصر ) ( از یادداشت مؤلف ). کمال الدین محمدبن موسی ( حدود 742 - 808 هَ. ق. )، فقیه شافعی و عالم تفسیر و حدیث و ادب ، متوفای قاهره. در آغاز از راه خیاطی امرار معاش می کرد، و سپس به تحصیل علم پرداخت و به جایی رسید که اجازه تدریس و فتوی یافت. درجامع ازهر تدریس کرد. سالها عبادت ورزید و اغلب روزه داشت ، بین سال های 762 و 799 هَ. ق. شش بار به سفرحج رفت. شهرت دمیری به سبب کتاب حیات الحیوان اوست. اثر دیگرش الدیباجة در شرح سنن ابن ماجة است. رجوع به ریحانةالادب و مآخذ آن و دایرةالمعارف فارسی شود.

پیشنهاد کاربران

دمیری به معنی اهنی هست. دمیری ها اقوام ترک زبانی هستند که از ایل قرایی و اکثرا ساکن سرچهان ، تمشولی، چاهگز ودیگرروستاهای اطراف نی ریز میباشند ایل قرایی که بعضی ها و حتی بعضی از خود همان اقوام به اشتباه
...
[مشاهده متن کامل]
ان را یکی از طایفه های ایل قشقایی میدانند . اما صیحیح این است که ایل قرایی یا قرئی. . . . یک ایل بزرگ و بااصالت است که ورود انها به ایران ابتدا در سمت خراسان و به تدریج به سمت بیرجند ، سیرجان، نی ریز وروستاهای اطراف پراکننده شدند . . ایل قرایی برگرفته از فامیل های بااصالت و ریشه دار دمیری، بیگی، علیمردانی، کرونی، کری، کرانی، جلالی، بیات، خلج، شکوهی و. . . . . طبق تحقیقات برخی بزرگان ایل قرایی از خاندان پادشاه بزرگ امیر تیمور گورکانی معروف به تیمورلنگ از سلسله تیموریان می باشد

دمیری که معنی آن فولادی یا آهنی است.
اقوام ترک زبان هستن که در شمال استان فارس سرچهان ( چنارویه . مروشکان. بندنو ) ساکن هستند.
دمیری در زبان ترکی به معنی آهن، آهنی میباشید
قوم دمیری اثالتا همگی ترک زبان ( طایفه قرائی ) هستندو بیشتر در استان فارس ( نیریز روستاهای تم شولی، تنگ حنا و. . . ) سکونت دارند
اکثرا هم کارشون بیسته ، بیسسست.

قوم و ایل دمیری اصیل ک همان امیری هم از همین مجموعه ست و قومی با منانت و سیر و صبور و شجاع و دلییییر
فامیل دمیری در بخش های از استان فارس من جمله بخش سرچهان ( بندنو نویه چنارویه مروشکان ) و شهرستان نیریز توابع ءآباده طشک تم شولی و چاهگز

دمیری از طایفه مادر کورش کبیر است
دمیری ها آرامند و زیرک این کلا خصلت قوم ترک هست تو ایران به خاطر این خصلتشون تو مملکت مهمترین پست هارو صاحب هستند
دمیری های انصافا مردمانی با فرهنگ و ارامی هستند و بسیار باهوش و زیرک
دمیری های اصیل و سرشناس بیشتر ساکن سرچهان هستند بندنو چنارویه و مروشکان

معنی در زبان لری بختیاری
دمیری::برعکس
قرائی::طایفه کرایی لر بختیاری
شول ایل لر شول
ایل کر شولی زبان لری بختیاری
طایفه دره شوری *داره شولی* لر
معنی تم شول به لری::از نژاد شول*تهم شول*
دمیر کلمه ای است ترکی به معنی آهن و دمیری ها نیز همگی ترک هستن، درمنطقه نی ریز و بوانات فامیل دمیری داریم و در آذربایجان شرقی و غربی فامیلهایی مانند دمیرچی داریم
دمیری طایفه ای ترکی زبان که تعداد آنها نه چندان زیاد اغلب ساکن شهرستان نیریز ( روستاهای تم شولی و چاهگز ) و شهرستان بوانات ( روستاهای چنارویه و مروشکان )
لهجه ترکی این تیره از خاندان قرائی بیشترین شباهت را با طایفه بیات دارد شاید به دلیل اختلاط های نسبی این دو طایفه نسبت به طوایف ترکی زبان دیگر در منطقه مثل بیگی خلج و. . . باشد
...
[مشاهده متن کامل]

بپرس