[ویکی فقه] حسرت باغدار متکبر (قرآن). غرور ، خودبینی، شرک و خدافراموشی باغدار متکبر، سبب حسرت او شد.
قرآن کریم حسرت باغدار متکبر، به سبب از دست رفتن محصولات باغش را چنین وصف می فرماید: «واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعنـب وحففنـهما بنخل وجعلنا بینهما زرعـا• وکان له ثمر فقال لصـحبه وهو یحاوره انا اکثر منک مالا واعز نفرا• واحیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی ما انفق فیها وهی خاویة علی عروشها ویقول یــلیتنی لم اشرک بربی احدا» برای آنها مثالی بیان کن، داستان آن دو مرد را که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم، و در گرداگرد آن درختان نخل و در میان این دو زراعت پربرکت• صاحب این باغ درآمد قابل ملاحظه ای داشت به همین جهت به دوستش در حالی که به گفتگو برخاسته بود چنین گفت من از نظر ثروت از تو برترم، و نفراتم نیرومندتر است! • (به هر حال عذاب خدا فرا رسید) و تمام میوه های آن نابود شد، او مرتبا دستهای خود را - بخاطر هزینه هائی که در آن صرف کرده بود - بهم می مالید، در حالی که تمام باغ بر پایه ها فرو ریخته بود، و می گفت ایکاش کسی را شریک پروردگارم قرار نداده بودم!
عوامل حسرت
غرور ، خودبینی، شرک و خدافراموشی باغدار متکبر، سبب حسرت او شد: «واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعنـب وحففنـهما بنخل وجعلنا بینهما زرعـا• وکان له ثمر فقال لصـحبه وهو یحاوره انا اکثر منک مالا واعز نفرا• ودخل جنته وهو ظالم لنفسه قال ما اظن ان تبید هـذه ابدا• وما اظن الساعة قائمة ولـئن رددت الی ربی لاجدن خیرا منها منقلبـا• قال له صاحبه... • لـکنا هو الله ربی ولا اشرک بربی احدا• ولولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله لا قوة الا بالله... • واحیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی ما انفق فیها وهی خاویة علی عروشها ویقول یــلیتنی لم اشرک بربی احدا»برای آنها مثالی بیان کن، داستان آن دو مرد را که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم، و در گرداگرد آن درختان نخل و در میان این دو زراعت پر برکت •و در حالی که به خود ستم می کرد در باغش گام نهاد و گفت من گمان نمی کنم هرگز این باغ فانی و نابود شود• و باور نمی کنم قیامت برپا گردد و اگر به سوی پروردگارم بازگردم (و قیامتی در کار باشد) جایگاهی بهتر از اینجا خواهم یافت! • دوست (با ایمان ) ش در حالی که با او به گفتگو پرداخته بود گفت: آیا به خدائی که تو را از خاک و سپس از نطفه آفرید، و بعد از آن تو را مرد کاملی قرار داد کافر شدی؟! • ولی من کسی هستم که «الله» پروردگار من است، و هیچکس را شریک پروردگارم قرار نمی دهم• تو چرا هنگامی که وارد باغت شدی نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته؟ قوت (و نیروئی) جز از ناحیه خدا نیست، اما اگر می بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست)• صاحب این باغ درآمد قابل ملاحظه ای داشت به همین جهت به دوستش در حالی که به گفتگو برخاسته بود چنین گفت من از نظر ثروت از تو برترم، و نفراتم نیرومندتر است! • (به هر حال عذاب خدا فرا رسید) و تمام میوه های آن نابود شد، او مرتبا دستهای خود را - بخاطر هزینه هائی که در آن صرف کرده بود - بهم می مالید، در حالی که تمام باغ بر پایه ها فرو ریخته بود، و می گفت ایکاش کسی را شریک پروردگارم قرار نداده بودم!
سرای خالی از حقیقت
برای این مردمی که فرورفته در زینت حیات دنیا شده اند، و از ذکر خدا روی گردان گشته اند مثلی بزن تا برایشان روشن گردد که دل جز به سرای خالی از حقیقت نداده اند، وآنچه که بدان فریفته شده اند خیالی بیش نیست و واقعیتی ندارد.
وصف نعمات باغ
...
قرآن کریم حسرت باغدار متکبر، به سبب از دست رفتن محصولات باغش را چنین وصف می فرماید: «واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعنـب وحففنـهما بنخل وجعلنا بینهما زرعـا• وکان له ثمر فقال لصـحبه وهو یحاوره انا اکثر منک مالا واعز نفرا• واحیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی ما انفق فیها وهی خاویة علی عروشها ویقول یــلیتنی لم اشرک بربی احدا» برای آنها مثالی بیان کن، داستان آن دو مرد را که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم، و در گرداگرد آن درختان نخل و در میان این دو زراعت پربرکت• صاحب این باغ درآمد قابل ملاحظه ای داشت به همین جهت به دوستش در حالی که به گفتگو برخاسته بود چنین گفت من از نظر ثروت از تو برترم، و نفراتم نیرومندتر است! • (به هر حال عذاب خدا فرا رسید) و تمام میوه های آن نابود شد، او مرتبا دستهای خود را - بخاطر هزینه هائی که در آن صرف کرده بود - بهم می مالید، در حالی که تمام باغ بر پایه ها فرو ریخته بود، و می گفت ایکاش کسی را شریک پروردگارم قرار نداده بودم!
عوامل حسرت
غرور ، خودبینی، شرک و خدافراموشی باغدار متکبر، سبب حسرت او شد: «واضرب لهم مثلا رجلین جعلنا لاحدهما جنتین من اعنـب وحففنـهما بنخل وجعلنا بینهما زرعـا• وکان له ثمر فقال لصـحبه وهو یحاوره انا اکثر منک مالا واعز نفرا• ودخل جنته وهو ظالم لنفسه قال ما اظن ان تبید هـذه ابدا• وما اظن الساعة قائمة ولـئن رددت الی ربی لاجدن خیرا منها منقلبـا• قال له صاحبه... • لـکنا هو الله ربی ولا اشرک بربی احدا• ولولا اذ دخلت جنتک قلت ما شاء الله لا قوة الا بالله... • واحیط بثمره فاصبح یقلب کفیه علی ما انفق فیها وهی خاویة علی عروشها ویقول یــلیتنی لم اشرک بربی احدا»برای آنها مثالی بیان کن، داستان آن دو مرد را که برای یکی از آنها دو باغ از انواع انگورها قرار دادیم، و در گرداگرد آن درختان نخل و در میان این دو زراعت پر برکت •و در حالی که به خود ستم می کرد در باغش گام نهاد و گفت من گمان نمی کنم هرگز این باغ فانی و نابود شود• و باور نمی کنم قیامت برپا گردد و اگر به سوی پروردگارم بازگردم (و قیامتی در کار باشد) جایگاهی بهتر از اینجا خواهم یافت! • دوست (با ایمان ) ش در حالی که با او به گفتگو پرداخته بود گفت: آیا به خدائی که تو را از خاک و سپس از نطفه آفرید، و بعد از آن تو را مرد کاملی قرار داد کافر شدی؟! • ولی من کسی هستم که «الله» پروردگار من است، و هیچکس را شریک پروردگارم قرار نمی دهم• تو چرا هنگامی که وارد باغت شدی نگفتی این نعمتی است که خدا خواسته؟ قوت (و نیروئی) جز از ناحیه خدا نیست، اما اگر می بینی من از نظر مال و فرزند از تو کمترم (مطلب مهمی نیست)• صاحب این باغ درآمد قابل ملاحظه ای داشت به همین جهت به دوستش در حالی که به گفتگو برخاسته بود چنین گفت من از نظر ثروت از تو برترم، و نفراتم نیرومندتر است! • (به هر حال عذاب خدا فرا رسید) و تمام میوه های آن نابود شد، او مرتبا دستهای خود را - بخاطر هزینه هائی که در آن صرف کرده بود - بهم می مالید، در حالی که تمام باغ بر پایه ها فرو ریخته بود، و می گفت ایکاش کسی را شریک پروردگارم قرار نداده بودم!
سرای خالی از حقیقت
برای این مردمی که فرورفته در زینت حیات دنیا شده اند، و از ذکر خدا روی گردان گشته اند مثلی بزن تا برایشان روشن گردد که دل جز به سرای خالی از حقیقت نداده اند، وآنچه که بدان فریفته شده اند خیالی بیش نیست و واقعیتی ندارد.
وصف نعمات باغ
...
wikifeqh: حسرت_باغدار_متکبر_(قرآن)