حرکت طبیعی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حرکت طبیعی یکی از اقسام حرکت ذاتی است. حرکت ذاتی حرکتی است که عارض بر ذات جسم می شود و بر سه قسم است؛ حرکت قسری ، ارادی و طبیعی.
حرکت طبیعی مقابل حرکت قسری و ارادی است که مبدا آن میل طبیعی است؛ مثل حرکت آتش به سمت بالا. این حرکت، حرکتی است که نه مانند حرکت قسری، معلول انگیزه خارجی است و نه مانند حرکت ارادی، با شعور و اراده انجام شده است. ابن سینا در کتاب "نجات" می نویسد: حرکت طبیعی حرکتی است که از حالت ملایم به حالت ناملایم می رسد.
نظریات درباره حرکت سنگ به پایین
در مورد اینکه چه چیزی موجب حرکت سنگ به طرف پایین می شود، دو نظریه وجود دارد. قدما معتقد بوده اند طبیعت جسم ثبات دارد، اما این ثباتش از همه جهات نیست. یعنی به این علت که اگر طبیعت یک حالت ثباتی از همه جهت داشته باشد، دیگر نمی توانست علت و منشا حرکات عرضی در اجسام بشود. پس برای توجیه اینکه با وجود ثبات طبیعت، چطور طبیعت می تواند علت امر متحرکی باشد، گفته اند آنگاه که طبیعت منشا حرکات عرضی می شود تغییراتی از خارج به طبیعت ملحق می شود. زیرا طبیعت امری است که ذاتا ثابت است. پس اگر بخواهد به تنهایی علت حرکت بشود، حرکت ذاتا ثابت می شود و حرکت و تغییر نخواهد بود. پس طبیعت وقتی موجب حرکت می شود که حالتی غیر طبیعی با آن مقارن و همراه شود، مثلا شرایطی از خارج به آن اضافه می شود نه اینکه طبیعت تغییر ذاتی داشت باشد؛ اگر سنگی را رها کنیم و این سنگ علت یک حرکت می شود، و طبیعت سنگ است که سنگ را به پایین می آورد ولی طبیعت از جهت یک سلسله ملحقات خارجی یکسان نیست. مراتب حرکت که پیدا می شود، مراتب و درجات نزدیکی شیء به مرکز زمین نیز تغییر می کند و همین مراتب نزدیکی و دوری است که به همراه طبیعت منشا حرکت است. بنابراین بر طبق این نظریه اگرچه امر ثابت نمی تواند علت یک امر متغیر باشد اما اگر شرط آن امر ثابت، متغیر باشد این شرط و مشروط به کمک هم می توانند علت و منشا حرکت قرار بگیرند. این مسئله که به عنوان ربط متغیر به ثابت است از دشوارترین مباحث اسفار است که محل بحث و نظر فلاسفه پس از ملاصدرا است و عده ای مانند میرزا ابوالحسن جلوه به شدت از نظر بوعلی سینا طرفداری نموده و با نظر ملاصدرا مخالفت نموده اند.
کلام ملاصدرا
ملاصدرا در مورد نظریه شیخ الرئیس می نویسد: اگر شیء به گونه ای باشد که شرط جدای از آن باشد می توان مجموع آنها را در نظر گرفت و به اعتبار متغیر بودن شرط، مجموع را علت امر متغیر دیگری فرض کرد. ولی در مانحن فیه، شرط ما چیزی جدای از خود شیء نیست؛ زیرا شرط مورد نظر مراتب قرب و بعد شیء به مرکز زمین بود و این امر خودش معلول طبیعت است نه امری ورای آن. پس همان چیزی که شما به عنوان شرط فرض نموده اید خودش معلول طبیعت است. او -بر اساس اینکه فاعل مباشر تغییرات در عالم طبیعت، خود طبیعت یا جوهر طبیعی است، پس جوهر طبیعی باید ذاتا متعیر و متجدد باشد- معتقد است که علت تغییراتی که در طبیعت هست، خود طبیعت است نه چیز دیگری. پس حرکت طبیعی بر اساس برهان و ادله ای که در جای خود ثابت شده است، معلول صورت نوعیه، قوه و یا نیرویی است که در خود شیء است و به آن طبیعت می گویند.
حرکت طبیعی مقابل حرکت قسری و ارادی است که مبدا آن میل طبیعی است؛ مثل حرکت آتش به سمت بالا. این حرکت، حرکتی است که نه مانند حرکت قسری، معلول انگیزه خارجی است و نه مانند حرکت ارادی، با شعور و اراده انجام شده است. ابن سینا در کتاب "نجات" می نویسد: حرکت طبیعی حرکتی است که از حالت ملایم به حالت ناملایم می رسد.
نظریات درباره حرکت سنگ به پایین
در مورد اینکه چه چیزی موجب حرکت سنگ به طرف پایین می شود، دو نظریه وجود دارد. قدما معتقد بوده اند طبیعت جسم ثبات دارد، اما این ثباتش از همه جهات نیست. یعنی به این علت که اگر طبیعت یک حالت ثباتی از همه جهت داشته باشد، دیگر نمی توانست علت و منشا حرکات عرضی در اجسام بشود. پس برای توجیه اینکه با وجود ثبات طبیعت، چطور طبیعت می تواند علت امر متحرکی باشد، گفته اند آنگاه که طبیعت منشا حرکات عرضی می شود تغییراتی از خارج به طبیعت ملحق می شود. زیرا طبیعت امری است که ذاتا ثابت است. پس اگر بخواهد به تنهایی علت حرکت بشود، حرکت ذاتا ثابت می شود و حرکت و تغییر نخواهد بود. پس طبیعت وقتی موجب حرکت می شود که حالتی غیر طبیعی با آن مقارن و همراه شود، مثلا شرایطی از خارج به آن اضافه می شود نه اینکه طبیعت تغییر ذاتی داشت باشد؛ اگر سنگی را رها کنیم و این سنگ علت یک حرکت می شود، و طبیعت سنگ است که سنگ را به پایین می آورد ولی طبیعت از جهت یک سلسله ملحقات خارجی یکسان نیست. مراتب حرکت که پیدا می شود، مراتب و درجات نزدیکی شیء به مرکز زمین نیز تغییر می کند و همین مراتب نزدیکی و دوری است که به همراه طبیعت منشا حرکت است. بنابراین بر طبق این نظریه اگرچه امر ثابت نمی تواند علت یک امر متغیر باشد اما اگر شرط آن امر ثابت، متغیر باشد این شرط و مشروط به کمک هم می توانند علت و منشا حرکت قرار بگیرند. این مسئله که به عنوان ربط متغیر به ثابت است از دشوارترین مباحث اسفار است که محل بحث و نظر فلاسفه پس از ملاصدرا است و عده ای مانند میرزا ابوالحسن جلوه به شدت از نظر بوعلی سینا طرفداری نموده و با نظر ملاصدرا مخالفت نموده اند.
کلام ملاصدرا
ملاصدرا در مورد نظریه شیخ الرئیس می نویسد: اگر شیء به گونه ای باشد که شرط جدای از آن باشد می توان مجموع آنها را در نظر گرفت و به اعتبار متغیر بودن شرط، مجموع را علت امر متغیر دیگری فرض کرد. ولی در مانحن فیه، شرط ما چیزی جدای از خود شیء نیست؛ زیرا شرط مورد نظر مراتب قرب و بعد شیء به مرکز زمین بود و این امر خودش معلول طبیعت است نه امری ورای آن. پس همان چیزی که شما به عنوان شرط فرض نموده اید خودش معلول طبیعت است. او -بر اساس اینکه فاعل مباشر تغییرات در عالم طبیعت، خود طبیعت یا جوهر طبیعی است، پس جوهر طبیعی باید ذاتا متعیر و متجدد باشد- معتقد است که علت تغییراتی که در طبیعت هست، خود طبیعت است نه چیز دیگری. پس حرکت طبیعی بر اساس برهان و ادله ای که در جای خود ثابت شده است، معلول صورت نوعیه، قوه و یا نیرویی است که در خود شیء است و به آن طبیعت می گویند.
wikifeqh: حرکت_طبیعی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید