[ویکی فقه] حروف شبیه به "لیس" حروفی هستند که در عمل (نَسْخ) (مراد از نواسخ کلماتی هستند که بر مبتدا و خبر وارد شده، نام و حرکت اعرابی هر دو و مکان مبتدا را تغییر می دهند و تغییر به این وجه را "نسخ" گویند.) و معنا (نفی)، به فعل "لیس" شباهت دارند.
در عمل همچون " لیس " بر جمله ی اسمیه وارد شده و مبتدا را به عنوان اسم خود، رفع و خبر را به عنوان خبر خود، نصب می دهند و در معنا نیز بر نفی اتصاف اسم به معنای خبر در زمان حال (مراد از حال در اینجا، حال کلام است و در صورت وجود قرینه برای زمان خاصّ، بر طبق آن عمل می شود) دلالت دارند.
حروف شبیه به لیس
این حروف عبارت اند از: " ما "، " لا "، " إنْ " و " لات ". به عنوان مثال "ما" در جمله ی «ما زیدٌ قائماً» از حروف شبیه به "لیس" است که در عمل، "زید" را به عنوان اسم خود، رفع و "قائماً" را به عنوان خبر خود، نصب داده و در معنا بر نفی اتصاف اسم (زید) به معنای خبر (قیام) در زمان حال دلالت دارد.
جایگاه
در میان عالمان نحو در تبیین مباحث حروف شبیه به "لیس"، دو رویکرد مشاهده می شود؛ بعضی ( ابن مالک در " الفیه " و ابن هشام در " أوضح المسالک " و عباس حسن در " النحو الوافی ") با توجه به عمل رفع این حروف در اسم خود، در ضمن بررسی نواسخ در باب "مرفوعات" بعد از " افعال ناقصه "، به حروف شبیه به "لیس" و مباحث آن اشاره کرده اند و در مقابل، بعضی ( ابن حاجب در " الکافیة ") به عمل نصب این حروف در خبر خود توجه کرده و در پایان مبحث نواسخ در باب منصوبات، به بررسی حروف شبیه به "لیس" پرداخته اند.
ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در " مغنی اللبیب " در ضمن بررسی مفردات، هر یک از حروف شبیه به "لیس" را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آن ها در نفی اشاره می کند.
حکم معطوف بر خبر
...
در عمل همچون " لیس " بر جمله ی اسمیه وارد شده و مبتدا را به عنوان اسم خود، رفع و خبر را به عنوان خبر خود، نصب می دهند و در معنا نیز بر نفی اتصاف اسم به معنای خبر در زمان حال (مراد از حال در اینجا، حال کلام است و در صورت وجود قرینه برای زمان خاصّ، بر طبق آن عمل می شود) دلالت دارند.
حروف شبیه به لیس
این حروف عبارت اند از: " ما "، " لا "، " إنْ " و " لات ". به عنوان مثال "ما" در جمله ی «ما زیدٌ قائماً» از حروف شبیه به "لیس" است که در عمل، "زید" را به عنوان اسم خود، رفع و "قائماً" را به عنوان خبر خود، نصب داده و در معنا بر نفی اتصاف اسم (زید) به معنای خبر (قیام) در زمان حال دلالت دارد.
جایگاه
در میان عالمان نحو در تبیین مباحث حروف شبیه به "لیس"، دو رویکرد مشاهده می شود؛ بعضی ( ابن مالک در " الفیه " و ابن هشام در " أوضح المسالک " و عباس حسن در " النحو الوافی ") با توجه به عمل رفع این حروف در اسم خود، در ضمن بررسی نواسخ در باب "مرفوعات" بعد از " افعال ناقصه "، به حروف شبیه به "لیس" و مباحث آن اشاره کرده اند و در مقابل، بعضی ( ابن حاجب در " الکافیة ") به عمل نصب این حروف در خبر خود توجه کرده و در پایان مبحث نواسخ در باب منصوبات، به بررسی حروف شبیه به "لیس" پرداخته اند.
ذکر این نکته قابل توجه است که ابن هشام در " مغنی اللبیب " در ضمن بررسی مفردات، هر یک از حروف شبیه به "لیس" را به صورت جداگانه بیان کرده و به کاربرد آن ها در نفی اشاره می کند.
حکم معطوف بر خبر
...
wikifeqh: حروف_شبیه_به_لیس