ابن حاجب

لغت نامه دهخدا

ابن حاجب. [ اِ ن ُ ج ِ ] ( اِخ ) جمال الدین ابوعمرو عثمان بن عمربن ابی بکر، نحوی معروف ( 570 -646 هَ.ق. ). اصلاً ایرانی از نژاد کرد و پدرش حاجب امیرعزالدین موسک بوده. مولد او مصر. در قاهره علوم ادبی و فقه آموخت و چندی در دمشق تدریس کرده. کتب او با اسلوبی واضح و روشن نوشته شده است. از تألیفات اوست کتاب کافیه در نحو. شافیه در صرف و آن کتاب در همه اقطار ممالک اسلامی متداول و معروف است. و مختصرالمنتهی که خلاصه ای از کتاب دیگر او موسوم به منتهی السؤال والامل است و این مختصر نیز مهمترین ِ کتب اصول شمرده میشود و بر آن شرحهای بسیار نوشته اند. و المقصدالجلیل فی علم الخلیل. الامالی. القصیدةالموشحة بالاسماء المؤنثه. مختصرالفروع یا جوامعالامهات در فقه مالکی. و مفصل در نحو.

فرهنگ فارسی

جمال الدین ابو عمرو عثمان بن عمر نحوی معروف ( و . ۵۷٠ - ف . ۶۴۶ ه ق . ) . وی اصلا از کردان ایرانی بود و در مصر متولد شد و در قاهره بتحصیل علوم ادبی و فقه پرداخت و چندی نیز در دمشق تدریس کرد. از تالیفات او : کافیه ( نحو ) شافیه - ( صرف ) مختصر المنتهی ( تلخیص کتاب دیگر او بنام منتهی السوال و الامل ) الامالی و غیره است .
نحوی معروف اصلا ایرانی از نژاد کرد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] ابن حاجب (ابهام زدایی). ابن حاجب ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • عثمان بن عمر ابن حاجب، ابْن حاجِب، ابوعمرو جمال الدین عثمان بن عمر، نحوی و فقیه مالکی• ابن حاجب عزالدین ابوحفص عمر بن محمد امینی، اِبْن ِحاجِب ، ابوحفص عمر بن محمد بن منصور امینی ملقب به عزالدین ، محدث و مورخ دمشقی • ابن حاجب جمال الدین ابوعمرو عثمان بن عمر، اِبْن ِحاجِب ، ابوعمرو جمال الدین عثمان بن عمر، نحوی و فقیه مالکی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس