[ویکی فقه] حرص از جمله صفات مهلکه، و رذائل اخلاقی است، که آدمی را وامی دارد بر جمع نمودن زاید از آنچه احتیاج به آن دارد.
حرص صفتی است نفسانیّه، که آدمی را وامی دارد بر جمع نمودن زاید از آنچه احتیاج به آن دارد. و این صفت، یکی از شعبه های حبّ دنیا، و از جمله صفات مهلکه، و اخلاق مضلّه است. بلکه این صفت خبیثه، بیابانی است کران ناپیدا که از هر طرف روی به جایی نرسی و وادئی است بی انتها، که هر چند در آن فرو روی عمق آن را نیابی.بیچاره ای که بر آن گرفتار شد گمراه و هلاک شد. و مسکینی که به این وادی افتاد دیگر روی خلاصی ندید، زیرا که: حریص، هرگز حرص او به جائی منتهی نمی شود و به حدی نمی ایستد. اگر بیشتر اموال دنیا را جمع کند باز در فکر تحصیل باقی است. و هر چه به دست او آید باز می طلبد.و آن بیچاره مریض است و نمی فهمد. و احمق است و نمی داند. چگونه چنین نباشد و حال آنکه می بینیم حریصی را که هشتاد سال عمر کرده است و فرزندی ندارد و این قدر از اموال و املاک و خانه و مستغلات دارد که اگر به فراغت بگذراند صد سال دیگر او را کفایت می کند، و خود یقین دارد که: بیست سال دیگر عمر او نیست، باز در صدد زیاد کردن مال است. و تامل نمی کند که: فایده آن چیست؟ و چه ثمره دارد؟ اگر از برای خرج است، آنچه دارد گاهی است که منافع آن وفا به خرج مدت العمر او می کند. و اگر از برای احتیاط است، اگر آنچه دارد احتمال تلف می رود هر چه تحصیل کند چنین خواهد بود. پس اگر این مرض، یا حمق نیست پس چه بلاست؟ و هر که به این مرض مبتلا شد خلاصی از آن مرض نهایت اشکال دارد.و از این جهت حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) فرمودند که: هر گاه از برای فرزند آدم دو رودخانه طلا باشد باز رودخانه سوم را می طلبد. و اندرون او را هیچ چیزی پر نمی کند مگر خاک و فرمود که: آدمی زاده پیر می شود و دو چیز در او جوان می گردد و قوّت می گیرد: یکی حرص. و دیگر طول امل. و از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) مروی است که: حریص بر دنیا چون کرم ابریشم است، هر چه بیشتر بر دور خود می پیچد راه خلاص او دورتر می شود، تا از غصه بمیرد بعضی از بزرگان گفته است که: از عجایب امر آدمی زاده؟ آن است که: اگر او را خبر دهند که همیشه در دنیا خواهی بود حرص او بر جمع کردن مال زیادتر نخواهد شد از آنچه حال می داند که چند صباحی بیش زنده نیست در صدد جمع آن است و این، از برای هر که تفحّص کند در احوال مردم ظاهر و روشن است.
ملکه قناعت
ضد صفت حرص، ملکه قناعت است. و آن حالتی است از برای نفس، که باعث اکتفا کردن آدمی است به قدر حاجت و ضرورت. و زحمت نکشیدن در تحصیل فضول از مال. و این از جمله صفات فاضله و اخلاق حسنه است. و همه فضائل به آن منوط، بلکه راحت در دنیا و آخرت به آن مربوط است. و صفت قناعت، مرکبی است که:آدمی را به مقصد می رساند. و وسیله ای است که: سعادت ابدی را به جانب آدمی می کشاند.زیرا که: هر که به قدر ضرورت قناعت نمود و دل را مشغول قدر زاید نکرد همیشه فارغ البال و مطمئن خاطر است. و حواس او جمع و تحصیل آخرت بر او سهل و آسان می گردد. و هر که از این صفت محروم، و آلوده حرص و طمع و طول امل گشت به دنیا فرو می رود، و خاطر او پریشان، و کار او متفرق می گردد. و با وجود این، چگونه می تواند تحصیل آخرت نماید و به درجات اخیار و ابرار رسد؟ قناعت سر افرازد ای مرد هوش سریر طمع برنیاید ز دوش و از این جهت است که اخبار در مدح قناعت بی شمار است.از حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) مروی است که فرمود: خوشا به حال کسی که هدایت به دین اسلام یابد، و به قدر کفاف به او برسد و قناعت کند و فرمود که: ای مردمان چندان سعی در طلب دنیا نکنید، که به هیچ کس نمی رسد مگر آنچه از برای او مقدّر شده است. و هیچ بنده ای از دنیا نمی رود مگر اینکه روزی ای که از برای او مقدّر است به وی برسد.و در حدیث قدسی وارد است که: ای فرزند آدم اگر همه دنیا از تو باشد زیاده از قوت تو عاید تو نخواهد شد. پس هرگاه من به قدر قوت تو به تو برسانم و حساب او را از دیگری جویم به تو احسان کرده خواهم بود مروی است که: موسی از حق تعالی سؤال کرد که کدام یک از بندگان غنی ترند؟ فرمود: هر کدام قانع ترند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود که: ای فرزند آدم اگر از دنیا آن قدر می خواهی که کفایت تورا کند، اندک چیزی از آن تورا سیر می کند. و اگر زیادتر از کفایت می طلبی، تمام آنچه در دنیا هست تو را سیر نخواهد کرد، و کفایت تورا نخواهد نمود. کاسه چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد.حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) فرمود که: زنهار، چشم نینداز به بالاتر از خود، و نگاه به آن مکن. و به معیشت پیغمبر خدا نظر کن، که خوراک او جو بود. و شیرینی او تمر بود. و هیزم او پوست درخت خرما، اگر به دست او می آمد و از آن حضرت مروی است که: هر که قناعت کند به آنچه خدا به او می دهد غنی ترین مردم است و حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) فرمود که: هر که از خدا به اندک معیشتی راضی شود خدا نیز به اندک عملی از او راضی می شود و از آن حضرت مروی است که: خدای تعالی می فرماید: من چون بر بنده مؤمن تنگ می گیرم محزون می شود و حال اینکه او را به من نزدیکتر می کند. و هر گاه او را معیشت می دهم فرحناک می گردد و حال اینکه او را از من دورتر می کند و فرمود که: هر چه ایمان بنده زیادتر می شود تنگی معاش او بیشتر می گردد.و اخباری که در فضیلت قناعت رسیده است از حد و حصر متجاوز است و همین خبر مشهور کافی است که: «عزّ من قنع و ذلّ من طمع یعنی: هر که قانع شد بر مسند عزت پا نهاد.» و هر که را خار طمع در دامن آویخت به چاه مذلت افتاد به قناعت کسی که شاد بود تا بود محتشمه نهاد بود و انکه با آرزو کند خویشی افتد از خواجگی به درویشی
معالجه صفت حرص
طریقه معالجه مرض حرص، تحصیل قناعت چنین است:
← ازاله مرض حرص
...
حرص صفتی است نفسانیّه، که آدمی را وامی دارد بر جمع نمودن زاید از آنچه احتیاج به آن دارد. و این صفت، یکی از شعبه های حبّ دنیا، و از جمله صفات مهلکه، و اخلاق مضلّه است. بلکه این صفت خبیثه، بیابانی است کران ناپیدا که از هر طرف روی به جایی نرسی و وادئی است بی انتها، که هر چند در آن فرو روی عمق آن را نیابی.بیچاره ای که بر آن گرفتار شد گمراه و هلاک شد. و مسکینی که به این وادی افتاد دیگر روی خلاصی ندید، زیرا که: حریص، هرگز حرص او به جائی منتهی نمی شود و به حدی نمی ایستد. اگر بیشتر اموال دنیا را جمع کند باز در فکر تحصیل باقی است. و هر چه به دست او آید باز می طلبد.و آن بیچاره مریض است و نمی فهمد. و احمق است و نمی داند. چگونه چنین نباشد و حال آنکه می بینیم حریصی را که هشتاد سال عمر کرده است و فرزندی ندارد و این قدر از اموال و املاک و خانه و مستغلات دارد که اگر به فراغت بگذراند صد سال دیگر او را کفایت می کند، و خود یقین دارد که: بیست سال دیگر عمر او نیست، باز در صدد زیاد کردن مال است. و تامل نمی کند که: فایده آن چیست؟ و چه ثمره دارد؟ اگر از برای خرج است، آنچه دارد گاهی است که منافع آن وفا به خرج مدت العمر او می کند. و اگر از برای احتیاط است، اگر آنچه دارد احتمال تلف می رود هر چه تحصیل کند چنین خواهد بود. پس اگر این مرض، یا حمق نیست پس چه بلاست؟ و هر که به این مرض مبتلا شد خلاصی از آن مرض نهایت اشکال دارد.و از این جهت حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) فرمودند که: هر گاه از برای فرزند آدم دو رودخانه طلا باشد باز رودخانه سوم را می طلبد. و اندرون او را هیچ چیزی پر نمی کند مگر خاک و فرمود که: آدمی زاده پیر می شود و دو چیز در او جوان می گردد و قوّت می گیرد: یکی حرص. و دیگر طول امل. و از حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) مروی است که: حریص بر دنیا چون کرم ابریشم است، هر چه بیشتر بر دور خود می پیچد راه خلاص او دورتر می شود، تا از غصه بمیرد بعضی از بزرگان گفته است که: از عجایب امر آدمی زاده؟ آن است که: اگر او را خبر دهند که همیشه در دنیا خواهی بود حرص او بر جمع کردن مال زیادتر نخواهد شد از آنچه حال می داند که چند صباحی بیش زنده نیست در صدد جمع آن است و این، از برای هر که تفحّص کند در احوال مردم ظاهر و روشن است.
ملکه قناعت
ضد صفت حرص، ملکه قناعت است. و آن حالتی است از برای نفس، که باعث اکتفا کردن آدمی است به قدر حاجت و ضرورت. و زحمت نکشیدن در تحصیل فضول از مال. و این از جمله صفات فاضله و اخلاق حسنه است. و همه فضائل به آن منوط، بلکه راحت در دنیا و آخرت به آن مربوط است. و صفت قناعت، مرکبی است که:آدمی را به مقصد می رساند. و وسیله ای است که: سعادت ابدی را به جانب آدمی می کشاند.زیرا که: هر که به قدر ضرورت قناعت نمود و دل را مشغول قدر زاید نکرد همیشه فارغ البال و مطمئن خاطر است. و حواس او جمع و تحصیل آخرت بر او سهل و آسان می گردد. و هر که از این صفت محروم، و آلوده حرص و طمع و طول امل گشت به دنیا فرو می رود، و خاطر او پریشان، و کار او متفرق می گردد. و با وجود این، چگونه می تواند تحصیل آخرت نماید و به درجات اخیار و ابرار رسد؟ قناعت سر افرازد ای مرد هوش سریر طمع برنیاید ز دوش و از این جهت است که اخبار در مدح قناعت بی شمار است.از حضرت رسول (صلی اللّه علیه وآله وسلم) مروی است که فرمود: خوشا به حال کسی که هدایت به دین اسلام یابد، و به قدر کفاف به او برسد و قناعت کند و فرمود که: ای مردمان چندان سعی در طلب دنیا نکنید، که به هیچ کس نمی رسد مگر آنچه از برای او مقدّر شده است. و هیچ بنده ای از دنیا نمی رود مگر اینکه روزی ای که از برای او مقدّر است به وی برسد.و در حدیث قدسی وارد است که: ای فرزند آدم اگر همه دنیا از تو باشد زیاده از قوت تو عاید تو نخواهد شد. پس هرگاه من به قدر قوت تو به تو برسانم و حساب او را از دیگری جویم به تو احسان کرده خواهم بود مروی است که: موسی از حق تعالی سؤال کرد که کدام یک از بندگان غنی ترند؟ فرمود: هر کدام قانع ترند. حضرت امیرالمؤمنین (علیه السّلام) فرمود که: ای فرزند آدم اگر از دنیا آن قدر می خواهی که کفایت تورا کند، اندک چیزی از آن تورا سیر می کند. و اگر زیادتر از کفایت می طلبی، تمام آنچه در دنیا هست تو را سیر نخواهد کرد، و کفایت تورا نخواهد نمود. کاسه چشم حریصان پر نشد تا صدف قانع نشد پر در نشد.حضرت امام محمد باقر (علیه السّلام) فرمود که: زنهار، چشم نینداز به بالاتر از خود، و نگاه به آن مکن. و به معیشت پیغمبر خدا نظر کن، که خوراک او جو بود. و شیرینی او تمر بود. و هیزم او پوست درخت خرما، اگر به دست او می آمد و از آن حضرت مروی است که: هر که قناعت کند به آنچه خدا به او می دهد غنی ترین مردم است و حضرت امام جعفر صادق (علیه السّلام) فرمود که: هر که از خدا به اندک معیشتی راضی شود خدا نیز به اندک عملی از او راضی می شود و از آن حضرت مروی است که: خدای تعالی می فرماید: من چون بر بنده مؤمن تنگ می گیرم محزون می شود و حال اینکه او را به من نزدیکتر می کند. و هر گاه او را معیشت می دهم فرحناک می گردد و حال اینکه او را از من دورتر می کند و فرمود که: هر چه ایمان بنده زیادتر می شود تنگی معاش او بیشتر می گردد.و اخباری که در فضیلت قناعت رسیده است از حد و حصر متجاوز است و همین خبر مشهور کافی است که: «عزّ من قنع و ذلّ من طمع یعنی: هر که قانع شد بر مسند عزت پا نهاد.» و هر که را خار طمع در دامن آویخت به چاه مذلت افتاد به قناعت کسی که شاد بود تا بود محتشمه نهاد بود و انکه با آرزو کند خویشی افتد از خواجگی به درویشی
معالجه صفت حرص
طریقه معالجه مرض حرص، تحصیل قناعت چنین است:
← ازاله مرض حرص
...
wikifeqh: حرص_از_نگاه_اخلاق_اسلامی