[ویکی فقه] حد الحد یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای تعریف حدّی برای حد است.
ابن سینا در بخش جدل از منطق شفا انواع مواضع اثبات و ابطال را منحصر در چهار قسم می داند: مواضع حد، مواضع جنس، مواضع خاصه و مواضع عرض. او این حصر را ناشی از حصر محمولات مسائل در چهار امر مذکور (حد، جنس، خاصه و عرض) می داند.
اشکال به تعریف حدی حد
وی بعد از آن به تعریف حد، جنس، خاصه و عرض پرداخته، حد را «قول دالّ بر حقیقت شیء» می داند (قولٌ دالٌّ علی ما بهِ الشیءُ هو ما هو)، آن گاه اعتراض معترضی را نقل می کند که مدعی است با این تعریف، برای حد، حد آورده اید و این (حدّ الحد) صحیح نیست، زیرا اگر برای حد، حدی باشد باید برای حدِ حد هم حدی باشد و همین طور ادامه می یابد و به تسلسل منجر می شود. بوعلی سینا در پاسخ می گوید: «اگر مراد معترض این باشد که از تعریفِ بالفعل حد (الحدّ قولٌ دالٌّ علی ماهیة الشیء) برای این حد نیز به صورت بالفعل، حد دیگری خواهد بود و همین طور برای حد دوم، حد سومی است تا بی نهایت، این سخن مردود است، زیرا ما تنها یک چیز را به صورت بالفعل تعریف کرده و حد آن را ذکر کرده ایم و مجبور نیستیم که برای آن حد هم، حدی بیاوریم، بلکه می توانیم به آن بسنده کنیم و یا تا هر کجا مایل بودیم ادامه دهیم و در هر صورت، تسلسلی لازم نمی آید. اگر مراد معترض، توالی حدود نامتناهی به صورت بالقوه باشد، این سخن پذیرفتنی است، اما محالی لازم نمی آید، زیرا تسلسل در امور بالفعل محال است، نه امور بالقوه؛ بنابراین اگر حدّ الحد را تعریف کنیم، آن تعریف وجود پیدا می کند و اگر تعریف نکنیم وجود پیدا نمی کند تا تسلسل پیش بیاید.
دیدگاه خواجه طوسی
خواجه نصیر طوسی دو تعریف برای حد ذکر می کند: تعریف حدی (حدّ الحد) و تعریف رسمی (رسم الحد). تعریف حدی ایشان، عین تعریف بوعلی است و در تعریف رسمیِ حد، آن را قولی می داند که در دلالت بر ذات، قائم مقام اسم باشد.
مستندات مقاله
...
ابن سینا در بخش جدل از منطق شفا انواع مواضع اثبات و ابطال را منحصر در چهار قسم می داند: مواضع حد، مواضع جنس، مواضع خاصه و مواضع عرض. او این حصر را ناشی از حصر محمولات مسائل در چهار امر مذکور (حد، جنس، خاصه و عرض) می داند.
اشکال به تعریف حدی حد
وی بعد از آن به تعریف حد، جنس، خاصه و عرض پرداخته، حد را «قول دالّ بر حقیقت شیء» می داند (قولٌ دالٌّ علی ما بهِ الشیءُ هو ما هو)، آن گاه اعتراض معترضی را نقل می کند که مدعی است با این تعریف، برای حد، حد آورده اید و این (حدّ الحد) صحیح نیست، زیرا اگر برای حد، حدی باشد باید برای حدِ حد هم حدی باشد و همین طور ادامه می یابد و به تسلسل منجر می شود. بوعلی سینا در پاسخ می گوید: «اگر مراد معترض این باشد که از تعریفِ بالفعل حد (الحدّ قولٌ دالٌّ علی ماهیة الشیء) برای این حد نیز به صورت بالفعل، حد دیگری خواهد بود و همین طور برای حد دوم، حد سومی است تا بی نهایت، این سخن مردود است، زیرا ما تنها یک چیز را به صورت بالفعل تعریف کرده و حد آن را ذکر کرده ایم و مجبور نیستیم که برای آن حد هم، حدی بیاوریم، بلکه می توانیم به آن بسنده کنیم و یا تا هر کجا مایل بودیم ادامه دهیم و در هر صورت، تسلسلی لازم نمی آید. اگر مراد معترض، توالی حدود نامتناهی به صورت بالقوه باشد، این سخن پذیرفتنی است، اما محالی لازم نمی آید، زیرا تسلسل در امور بالفعل محال است، نه امور بالقوه؛ بنابراین اگر حدّ الحد را تعریف کنیم، آن تعریف وجود پیدا می کند و اگر تعریف نکنیم وجود پیدا نمی کند تا تسلسل پیش بیاید.
دیدگاه خواجه طوسی
خواجه نصیر طوسی دو تعریف برای حد ذکر می کند: تعریف حدی (حدّ الحد) و تعریف رسمی (رسم الحد). تعریف حدی ایشان، عین تعریف بوعلی است و در تعریف رسمیِ حد، آن را قولی می داند که در دلالت بر ذات، قائم مقام اسم باشد.
مستندات مقاله
...
wikifeqh: حد_الحد