محمولات

/mahmulAt/

لغت نامه دهخدا

محمولات. [ م َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ محمولة. بارهای برداشته شده که از جایی به جایی برده شود. کالای تجارتی. بارها : آن امانت بسپردند و محمولاتی که داشتند به... رسانیدند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). بیضه های عنبر و اوانی زر و سیم... و دیگر محمولات دیار هند. ( ترجمه تاریخ یمینی ). || نزد طبیبان داروهایی را نامند که در هنگام بیماری شرم زنان و دبر مانند شیاف و امثال آن بکار برند. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع محموله ( محمول ) ۱ - بار برداشته شده ها . ۲ - بار ها .

پیشنهاد کاربران

ایمانویل کانت مقولات ( categories ) و محمولات ( predicaments ) را با پیش زمینه تاریخی اسکولاستیک ها ( مدرسیان ) قرون وسطی یکی می داند. امروزه فلاسفه بین مقوله و محموله تفاوت قایل اند. اغلب؛ محموله به معنی
...
[مشاهده متن کامل]
حملیه ی مفعولی برای فعلی در نظر می گیرند. در حالیکه مقوله ها، مفاهیم محض در شناخت و معرفت دانسته می شوند. البته در میان فیلسوفان و زبان شناسان اختلاف نظرهای بسیاری وجود دارد.

بپرس