حبیب خراسانی

لغت نامه دهخدا

حبیب خراسانی. [ ح َ ب ِ خ ُ ] ( اِخ ) حاج میرزا... شاعر خراسانی از خاندان شهیدی. وی پسر حاج میرزا هاشم پسر میرزا هدایت اﷲ پسر میرزا مهدی خراسانی شهید در سال 1266 هَ. ق. در فتنه سالاری و ایامی که شهر مشهد در محاصره بوده پا به عرصه وجود گذاشت و پس از طی دوران کودکی در دامان علم و ادب و فضل و کمال تربیت یافت و بنا به استعداد ذاتی در تحصیل علومی که در آن عصر معمول و متداول بود خود را به پایه ای رساند که سرآمداقران گردید. اعتمادالسلطنه در کتاب مطلع الشمس برای معرفی وی چنین گوید: «سید المجتهدین الحاج میرزا حبیب اﷲ از جمله علماء و اجله فقهاست. خطه مشهد مقدس بلکه مملکت خراسان را میشاید که بوجود مبارک ببالد. امروز رونق افادات و تدریس در مشهد مطهر و ارض اقدس به ذات فائض البرکات این بزرگوار منوط است. در جامع گوهرشادآغا به امامت جماعت میپردازد». مرحوم حبیب از اوان جوانی در اثر تحصیل علوم و مطالعه بسیار و مصاحبت با دانشمندان و فضلاء عصر خود صاحب ملکات فاضله شد و در عالم عرفان وقوفی تام یافت که این خود موجب شد سبک و روشی ممتاز خالی از ریب و ریا پیشه خود سازد. یکی از شاگردان وی نوشته است : آثار صفا و صداقت و اصالت ذاتی از قیافه و سیماش ظاهر و هویدا بوده مناعت طبع و عزت نفسی عجیب داشت. سیدحسن مشکان طبسی که درک فیض محضر وی را کرده در مجله دبستان چنین نوشته است : «زبان عادیش زبان ادبی فصیح و خالی از هرگونه آهنگهای مخصوص بلاد. غالباً در اثنای سخن اشعار نخبه اساتید را بطوری می آورد که شنونده گمان میکرد آن شعر هم جزء صحبت است. غالباً در منبر دو ساعت سخن بیش میکرد در صورتی که مستمعین تصور نیم ساعت میکردند. شعر بسیار گفته ولی در تدوینش توجهی نشده ولی همان مقداری که باقی مانده معلوم میدارد طبع و قریحه شعری او در درجه عالی بوده. اشعارش غالباً ناشی از حال و دارای سیاقهای مختلف است که برحسب اقتضای حال پیش آمده و در غالب آنها اثری است که در اثر بسیاری اشعار اساتید نیست.». با اینکه اوضاع و احوال زندگانی و شئون حبیب اقتضا داشت ، در ناز و نعمت فراوان زندگی کند و خود را با کبکبه و جلال در میان اقران نشان دهد، همواره راه ریاضت را می پیموده و برای کسب کمالات صوری و معنوی به تزکیه نفس و تهذیب اخلاق میپرداخت تاحدی که میتوان گفت در عین اینکه در میان جامعه بسر میبرد افکارش به عالم دیگری بستگی داشت. مردم پیوسته او را در خود فرورفته میدیدند. اکثر اوقات را در دامنه کوه شاندیز و اَبَردِه و زُشک دور از مردم زندگی میکرد و به حل مشکلات و معمای زندگی میپرداخت. از مردمان ظاهرفریب زهدفروش سخت بیزاری می جست و وجود زهدفروشان و عالم نمایان دروغی را موجب نکبت و زوال جامعه میدانست. افکاری بسیار روشن داشت که با شرائط زمان و مکان بهیچ وجه وفق نمیداد، معهذا برای هدایت و تعلیم مردم و روشن شدن افکار با وجود معاندین بسیار ازبذل مساعی خودداری نمیکرد. از جهل و نادانی مردم و از این که در عصری زندگی میکند که توده مردم با خرافات و موهومات سروکار دارند اندوه بسیار میخورد و رنج میکشید. با اینکه قرضهای کمرشکن داشت از بذل موجودی خود برای رفاه حال آبروداران و عیال مندان مضایقت نمیورزید. دیوان اشعارش شهادت میدهد که دارای ذوق و هوشی فوق العاده بود. افکار بلندش را در اشعاری که سروده میتوان جستجو کرد و بطرز تفکر و قوه خلاقه این مرد نادرالوجود پی برد. وی در علم کلام و حکمت و فقه واصول در سایه تعلیم حاج میرزا نصراﷲ و استفاده کاملی که در موقع مراجعت از مکه از محاضر میرزای رشتی ،میرزای شیرازی ، و فاضل دربندی برده بود رجحان و برتری خود را در مقابل همگنان ممتاز و مسلم ساخته بود، زبان فرانسه را نیز پس از مراجعت از مکه نزد حاج سیاح محلاتی که مدتی در مشهد رحل اقامت افکنده بود آموخت. بعضی از کتب درسی فرانسه که با خط خود در حاشیه آن یادداشتهائی بوده هنوز موجود و نزد یکی از وراث است که من خود دیده ام. مردم خراسان در درک محراب و منبرش همواره به یکدیگر سبقت میگرفتند تا از نصایح حکیمانه و سخنان عارفانه وی حظی وافر برند. آنچنان محبت خود را در دل مردم عصر خود جای داده بود که نظیر نداشت. رفته رفته حسادت حاسدین رو بشدت گذاشت و وجود وی را باعث کسادی بازار خود دیدند و طرفدارانش به حمایت وی برخاستند و عاقبت الامر کار بجائی رسید که در اواخر عمر همواره از شهر گریزان بود و برای راز و نیاز خود اکثر اوقات را در خارج شهر میگذراند. سرانجام درتاریخ 27 شعبان یک 1327 هَ. ق. درگذشت و در حرم مطهر حضرت رضا در بالای صفه شاه طهماسبی به خاک سپرده شد. ( تلخیص از سخنرانی محمد شهید نورائی در مشهد ):بیشتر بخوانید ...

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حبیب خراسانی، شاعر، عارف و مجتهد مشهور دوره قاجاریه بود.
نام کامل وی حاج میرزا حبیب اللّه شهیدی است. برخی وی را میرزاحبیب اللّه مجتهد رضوی یا حسینی نیز نامیده اند. تخلصش «حبیب» و در خراسان معروف به «آقا» بوده است. در نهم جمادی الاولی ۱۲۶۶ در مشهد به دنیا آمد، پدرش حاج میرزا محمد هاشم مجتهد (متوفی ۱۲۶۹) نوه میرزامهدی مجتهد معروف به شهید رابع بود میرزامهدی، شهید رابع، در ۱۲۱۸، به فرمان نادرمیرزا (متوفی ۱۲۱۸) پسر شاهرخ میرزا افشار، که مشهد را تصرف کرده بود به شهادت رسید به همین سبب فرزندان و نوادگان میرزامهدی به «شهیدی» معروف شده اند.

تحصیلات حبیب الله خراسانی
از کودکی و نوجوانی وی اطلاع چندانی در دست نیست جز این که پس از اتمام تحصیلات مقدماتی، فقه و اصول را نزد حاج میرزا نصر اللّه مجتهد فانی، شوهر خواهرش، که از مجتهدان و مدرّسان بزرگ و مشهور خراسان بود، آموخت، هوش سرشار و حافظه قدرتمند وی هنگام نوجوانی و تحصیل زبانزد بود. سپس برای ادامه تحصیل به نجف اشرف رفت. در هنگام اقامت در نجف، با عارفی به نام میرزا مهدی گیلانی متخلص به خدیو (متوفی ۱۳۰۹) آشنا شد و همراه او به مجالس صوفیه بغداد می رفت. از قصیده ای که در ستایش خدیو سروده است مشخص می شود که وی اعتمادی عمیق به این عارف داشته است. حبیب از طریق خدیو با مرتاضی هندی به نام غلامعلی خان آشنا شد. غلامعلی خان که به زبان های باستانی و علوم و معارف هندوان آشنایی داشت، در حلقه ارشادش این علوم را به خواص شاگردانش می آموخت. حبیب هم با موافقت خدیو، از محضر غلامعلی خان بهره برد. مشخص نیست که حبیب، چه مدتی در نزد مرشد هندی به تَعلُّم مشغول بوده است، اما پس از درگذشت وی، نخست خدیو گیلانی و سپس حبیب به مشهد رفتند.

اصحاب سراچه
در مشهد، خدیو در سراچه بیرونی منزلِ حاج میرزا هدایت اللّه، پدربزرگ حبیب، که در جوار مسجد گوهرشاد بود مقیم شد و پس از مدتی عده ای از مشاهیر خراسان از جمله صید علی خان درگزی (متوفی ۱۳۳۲) به حلقه ارادت وی درآمدند که آن ها را «اصحاب سراچه» یا «اهل سراچه» می نامیدند. کم کم رفتار خاص و شیوه درویشانه زندگی اصحاب سراچه باعث شد که برخی از متشرعان به مخالفت با آن ها برخیزند و اصحاب هم تصمیم گرفتند متفرق شوند. حبیب هم در حدود ۱۲۹۵ به سامرا به حلقه درس میرزای شیرازی پیوست.
معاصران حبیب خراسانی نظیر میرزا محمد مهدی کشمیری، محمد باقر رضوی، بدایع نگار و مشکان طبسی که شرح حال وی را نوشته اند کوچک ترین اشاره ای به ماجرای اصحاب سراچه نکرده اند. معصوم علی شاه در ضمن شرح حال خدیو گیلانی، با این که اشاره ای به اهل سراچه می کند اما نامی از حبیب خراسانی نمی آورد، حتی گلشن آزادی که سال ها پس از حبیب می زیسته در شرح حال حبیب اشاره ای به این مسئله نکرده است. از اشاره ای که حسن حبیب به دیدار خود با پسرخوانده خدیو می کند، مشخص می شود که مسئله سراچه تا سال ها در نظر متشرعان خراسان مذموم بوده و اهل آن را به زندقه و الحاد متهم می کرده اند و احتمالا به همین دلیل شرح حال نویسان نمی خواسته اند نامی از مجتهد محبوب و بزرگ خراسان، یعنی حبیب، در میان اهل سراچه بیاید و نیز شاید از بیم چنین اتهاماتی است که خود حبیب هم ابیاتی را که در ستایش خدیو گیلانی سروده بود از قصیده خود حذف کرد.

رسیدن حاج میرزا به مقام اجتهاد
...

[ویکی شیعه] میرزا حبیب اللّه شهیدی(۱۲۶۶-۱۳۲۷ق) معروف به حبیب خراسانی، شاعر، عارف و مجتهد شیعی دوره قاجاریه. وی شاگرد میرزای شیرازی، میرزا حبیب الله رشتی و فاضل دربندی بود و از میرزای شیرازی اجازه اجتهاد دریافت کرد و مدتی مقام مرجعیت خراسان را بر عهده داشت.
در جریان نهضت مشروطه، از صدور فتوای وجوب مشروطه خودداری کرد. او توجه ویژه ای به پیراستن فرهنگ شیعی از خرافات داشت و مردم را از خرافات و برخی آیین ها نظیر شبیه سازی صحرای کربلا منع می کرد.
برخی، حبیب خراسانی را میرزا حبیب الله مجتهد رضوی یا حسینی نیز نامیده اند. تخلصش حبیب» و در خراسان معروف به «آقا» بوده است. در ۹ جمادی الاولی ۱۲۶۶ق در مشهد به دنیا آمد. پدرش میرزا محمدهاشم مجتهد (متوفی ۱۲۶۹) نوه میرزا مهدی مجتهد معروف به شهید رابع بود. میرزا محمدمهدی، در ۱۲۱۸ق به فرمان نادر میرزا (متوفی ۱۲۱۸) پسر شاهرخ میرزا افشار که مشهد را تصرف کرده بود به شهادت رسید. به همین سبب فرزندان و نوادگان میرزامهدی به «شهیدی» معروف شده اند.

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از اثر آفرینان است
فقیه، مجتهد، عارف و شاعر، متخلص به حبیب. مشهور به شهیدی و آقا. وی از خاندان شهید ثالث بود که در مشهد متولد شد. پس از تحصیلات مقدماتی و فراگیری زبان فرانسه، جهت تکمیل تحصیلات به عراق رفت. در سامرا شاگردی میرزا حسن شیرازی کرد و در نجف به محضر حاج میرزا حبیب اللَّه رشتی رسید.
در عراق توسط میرزا مهدی گیلانی، معروف به خدیو به جمع مریدان غلامعلی خان هندی پیوست و بعد از مرگ مرشدش، مرید میرزا خدیو شد. میرزا حبیب پس از بازگشت به مولد خویش، راه عراق را پیش گرفت و به ارشاد مردم پرداخت و در میان مردم محبوبیتی خاص پیدا کرد.
سید حسن مشکان طبسی از شاگردان وی بود. میرزا حبیب در مشهد درگذشت و در صفه شاه طهماسب دفن شد. وی طبع و ذوق شاعری داشت و به زبان فرانسه، مسلط بود. از آثار او: «دیوان» شعر و «گنج گهر».

پیشنهاد کاربران

بپرس