حبره
لغت نامه دهخدا
حبرة. [ ح ِرَ ] ( ع اِ ) زردی دندان. ج ، حبر. ( معجم البلدان ).
حبرة. [ ح َ ب َ رَ ] ( ع اِ ) مقام پاپ. منصب بابا || ابوحبرة. تابعی است.
حبرة. [ ح َ رَ ] ( ع مص ) حَبْر. حَبَر. حبور. شاد کردن. و رجوع به حبر شود. || ( اِ ) زردی دندان. ( معجم البلدان ). || نعمت. || سرود بهشت. || نغمه نیکو. || مبالغه در چیزی خوب. || شادی. نشاط. ( منتهی الارب ). || ( اِ مص ) رامش. ( مهذب الاسماء ). || فراخی عیش. و در مثل است : معالحبرة عبرة. ( منتهی الارب ). و رجوع به حَبَر شود.
حبرة. [ ح ِ ب َ رَ ] ( ع اِ ) برد حبرة؛ نوعی از چادر یمانی. برد حبرة و برد حبرة ( علی الوصف و الاضافة ). ( منتهی الارب ). و آن جامه ای راه راه یعنی مخطط است که به یمن کنند. حبرة عبیرة؛ پارچه یی که مستحب است بدن میت بدان پوشیدن. ( شرایع الاسلام ، دوکری ج 1 ص 31 ): قلت لانس بن مالک ای اللباس کان احب و اعجب الی رسول اﷲ( ص ) قال : الحبرة. ( طبقات ابن سعد ج 2 ص 218 ). || پارچه ٔسیاه کمرنگ تر از مشکی. بردِ حبرَه َ. ج ، حِبَر، حِبَرات. و رجوع به حبر شود. || زردی دندان.
حبرة. [ ح ُ رَ ] ( ع اِ ) گره درخت که بریده از آن آوند سازند. || زردی دندان. ( منتهی الارب ).
حبرة. [ ح ِ ب َ رَ ] ( اِخ ) ابن نجم. محدث است. ( منتهی الارب ).
حبرة. [ ح ِ رَ ] ( اِخ ) حصنی است به مدینه منوره. || مالی است هم در مدینه از آن بنی قینقاع. ( منتهی الارب ). || اطم من اطام الیهود بالمدینة فی دار صالح بن جعفر. ( معجم البلدان ).
حبرة. [ ح ِ رَ ] ( اِخ ) نام دختر ابی ضیغم بلویة و او شاعره تابعیه بوده است. ( قاموس الاعلام ) ( منتهی الارب ).
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حِبَرَه نوعی برد یمانی است که به آن حبره عبری نیز گفته می شود. مستحب است میّت علاوه بر پارچۀ سرتاسریِ واجب، در پارچۀ سرتاسری دیگری از نوع حبره کفن شود.
حبره پارچه ای گرانبها و تزیینی به رنگ سیاه و سفید از پنبه یا کتان است که در یمن تولید می گردید. از آن در باب طهارت سخن گفته اند.
احکام حبره
از قطعات واجب کفن، پارچۀ سرتاسری است. بنابر قول مشهور، مستحب است میت علاوه بر پارچۀ سرتاسریِ واجب، در پارچۀ سرتاسری دیگری از نوع حبره کفن شود. برخی، استحباب را نپذیرفته و گفته اند: مستحب است یکی از سه قطعۀ واجب یا خصوص پارچۀ سرتاسریِ واجب، حبره باشد. بر قول نخست، ادعای اجماع شده است. برخی تصریح کرده اند مستحب است حبره از «عَبْرَه» (شهری در یمن) باشد. برخی گفته اند: استحباب حبره اختصاص به حبرۀ یمنی ندارد، بلکه حبره غیر یمنی نیز کفایت می کند. بنابر تصریح جماعتی، حبره نباید زرباف باشد. برخی، حریر را نیز به زرباف ملحق کرده اند. مستحب است بر حبره، همچون دیگر قطعات کفن، نام میّت، شهادتین، اسامی ائمّه علیهم السّلام و اقرار به امامت و ولایت ایشان نوشته شود.
حبره پارچه ای گرانبها و تزیینی به رنگ سیاه و سفید از پنبه یا کتان است که در یمن تولید می گردید. از آن در باب طهارت سخن گفته اند.
احکام حبره
از قطعات واجب کفن، پارچۀ سرتاسری است. بنابر قول مشهور، مستحب است میت علاوه بر پارچۀ سرتاسریِ واجب، در پارچۀ سرتاسری دیگری از نوع حبره کفن شود. برخی، استحباب را نپذیرفته و گفته اند: مستحب است یکی از سه قطعۀ واجب یا خصوص پارچۀ سرتاسریِ واجب، حبره باشد. بر قول نخست، ادعای اجماع شده است. برخی تصریح کرده اند مستحب است حبره از «عَبْرَه» (شهری در یمن) باشد. برخی گفته اند: استحباب حبره اختصاص به حبرۀ یمنی ندارد، بلکه حبره غیر یمنی نیز کفایت می کند. بنابر تصریح جماعتی، حبره نباید زرباف باشد. برخی، حریر را نیز به زرباف ملحق کرده اند. مستحب است بر حبره، همچون دیگر قطعات کفن، نام میّت، شهادتین، اسامی ائمّه علیهم السّلام و اقرار به امامت و ولایت ایشان نوشته شود.
wikifeqh: حبره_عبری
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید