حاتم طائی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] حاتم طائی شاعر دوره جاهلی عرب و مظهر بخشندگی است.
حاتم طائی بن عبدالله بن سعد، شاعر دوره جاهلی عرب و مظهر بخشندگی.نسب حاتم به طیءبن ادد از دودمان یعرب بن قحطان از یمن می رسد. برخی گفته اند که پدر حاتم، به دلیل بخششهای فراوان پسرش، او را ترک گفت و برخی دیگر برآن اند حاتم در کودکی پدرش را از دست داد و پدربزرگش، سعد، او را بزرگ کرد.بخششهای حاتم، خشم پدربزرگش را نیز برانگیخت و از این رو، حاتم وی را ترک کرد. مادر حاتم (فرزند عفیف) از بخشندگان قبیله طی بود.نام او را عنبه، غنیه (غنیه)، عتبه، عتب و عنتره گفته اند و در بخشش او داستانی ذکر کرده و ابیاتی نیز از او آورده اند به گفته میدانی و رشیدالدین وطواط، به باور طایفه حاتم وی بخشش را از مادرش به ارث برده است.تاریخ ولادت حاتم دانسته نیست، ولی وی در نیمه دوم سده ششم میلادی می زیسته است.کنیه های حاتم به سبب دو فرزندش، سفانه و عدی، ابوسفانه و ابوعدی بود. کنیه ابوجعد یا ابوجعفررا نیز برای او ذکر کرده اند. شهرت عمده حاتم به بخشش اوست تا بدانجا که در مثل گفته اند : «اجود من حاتم». هر چند نام کعب بن مامه و هرم بن سنان نیز در دوره جاهلیت به عنوان بخشنده آمده و حتی جاحظ (متوفی ۲۵۵) کعب را بخشنده تر از حاتم دانسته، ولی شهرت حاتم و حکایتهای بخشش او بیش از دیگران است و به گفته ابن عبدربه (متوفی ۳۲۸)، فقط بخشش حاتم مثل گشته است. گاه به حاتم طائی، به طور مطلق «جوادالعرب» نیز گفته شده است.
← اوصاف حاتم به نقل از ابن کلبی و ابن اعرابی
(۱) آذرتاش آذرنوش، راههای نفوذ فارسی در فرهنگ و زبان عرب جاهلی، تهران ۱۳۷۴ش.(۲) محمود شکری آلوسی، بلوغ الأرب فی معرفة احوال العرب، چاپ محمد بهجة اثری، بیروت خ ۱۳۱۴.(۳) محمدبن احمد ابشیهی، المستطرف فی کل فن مستظرف، بیروت ۱۹۸۹.(۴) ابن حبیب، اسماء المغتالین من الاشراف فی الجاهلیة و الاسلام ویلیه کنی الشعراء و من غلبت کنیته علی اسمه، چاپ کسروی حسن، بیروت ۱۴۲۲/۲۰۰۱.(۵) ابن حبیب، کتاب المحبر، چاپ ایلزه لیشتن اشتتر، حیدرآباد، دکن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بیروت.(۶) ابن حنبل، مسندالامام احمدبن حنبل، (قاهره) ۱۳۱۳، چاپ افست بیروت.(۷) ابن سعد، الطبقات الکبری (لیدن).(۸) ابن سلام جمعی، طبقات فحول الشعراء، چاپ محمود محمد شاکر، (قاهره ۱۹۵۲).(۹) ابن شجری، مختارات شعراء العرب، چاپ علی محمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.(۱۰) ابن عبدالبر، بهجةالمجالس، و انس المجالس و شحذالذاهن و الهاجس، چاپ محمد موسی خولی، بیروت ۱۹۸۱.(۱۱) ابن عبدربه، العقدالفرید، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۰۸ـ۱۴۱۱/ ۱۹۸۸ـ۱۹۹۰.(۱۲) ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ علی شیری، بیروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱.(۱۳) ابن قتیبه، الشعر والشعراء، چاپ احمد محمد شاکر، (قاهره) ۱۳۸۶ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۶ـ۱۹۶۷.(۱۴) ابن قتیبه، کتاب عیون الاخبار، بیروت: دارالکتاب العربی.(۱۵) ابن قتیبه، المعارف، چاپ ثروت عکاشه، قاهره ۱۹۶۰.(۱۶) ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۰.(۱۷) ابن کلبی، جمهرةالنسب، ج ۱، چاپ ناجی حسن، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۶.(۱۸) ابن نباته، سرح العیون فی شرح رسالة ابن زیدون، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴.(۱۹) ابن ندیم (تهران).(۲۰) ابن هشام، السیرة النبویة، چاپ مصطفی سقا، ابراهیم ابیاری، و عبدالحفیظ شلبی، بیروت: داراحیاء التراث العربی.(۲۱) ابن یمین، دیوان، چاپ حسینعلی باستانی راد، (تهران) ۱۳۶۳ش.(۲۲) ابوالفرج اصفهانی.(۲۳) حبیب بن اوس ابوتمام، دیوان الحماسة، به روایت موهوب بن احمد جوالیقی، چاپ عبدالمنعم احمد صالح، بغداد ۱۹۸۰.(۲۴) ابوریحان بیرونی، کتاب الجماهر فی معرفة الجواهر، بیروت: عالم الکتب.(۲۵) قاسم بن سلام ابوعبید، الغریب المصنف، چاپ محمدمختار عبیدی، قاهره ۱۴۱۶/۱۹۹۶.(۲۶) کارل هرمان اته، تاریخ ادبیات فارسی، ترجمه با حواشی رضازاده شفق، تهران ۱۳۵۶ش.(۲۷) صابربن اسماعیل ادیب صابر، دیوان، چاپ محمدعلی ناصح، تهران (۱۳۴۳ش).(۲۸) ناصرالدین اسد، مصادرالشعر الجاهلی و قیمتها التاریخیة، بیروت ۱۹۸۸.(۲۹) حسین اسماعیلی، «قصه های ایرانی ناشناخته اند»، کتاب ماه ادبیات و فلسفه، سال ۷، ش ۱ (آبان ۱۳۸۲).(۳۰) محمدبن خیر اشبیلی، فهرسة ما رواه عن شیوخه من الدواوین المصنفة فی ضروب العلم و انواع المعارف، چاپ فرانسیسکو کودرا و ریبرا تاراگو، ساراگوسا ۱۸۹۳، چاپ افست بیروت ۱۳۹۹/۱۹۷۹.(۳۱) محمدبن محمد (علی) انوری، دیوان، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران ۱۳۶۴ش.(۳۲) کارل بروکلمان، تاریخ الادب العربی، ج ۱، نقله الی العربیة عبدالحلیم نجار، قاهره ۱۹۷۴.(۳۳) ابراهیم بن محمد بیهقی، المحاسن و المساوی، بیروت ۱۳۹۰/۱۹۷۰.(۳۴) تاریخ سیستان، چاپ محمدتقی بهار، تهران: زوار، ۱۳۱۴ش.(۳۵) فرانتس گوستاو تشنر، «گروه فتوت کشورهای اسلامی و نوع ظهور گوناگون آن ها مخصوصآ در ایران و کشورهای همجوار آن»، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، سال ۴، ش ۲ (دی ۱۳۳۵).(۳۶) محسن بن علی تنوخی، المستجاد من فعلات الأجواد، چاپ محمد کردعلی، (دمشق) ۱۹۷۰.(۳۷) عبدالملک بن محمد ثعالبی، التمثیل و المحاضرة، چاپ عبدالفتاح محمدحلو، قاهره ۱۳۸۱/۱۹۶۱.(۳۸) عبدالملک بن محمد ثعالبی، ثمارالقلوب فی المضاف و المنسوب، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، قاهره (۱۹۸۵).(۳۹) عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بیروت ۱۹۴۸ /۱۳۶۷.(۴۰) عمروبن بحر جاحظ، کتاب الحیوان، چاپ عبدالسلام محمد هارون، مصر ۱۳۸۵ـ۱۳۸۹/ ۱۹۶۵ـ ۱۹۶۹.(۴۱) حاتم طائی، دیوان، بیروت ۱۴۰۱/۱۹۸۱.(۴۲) علی بن احمد خرقانی، نوشته بردریا: از میراث عرفانی ابوالحسن خرقانی، چاپ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران ۱۳۸۴ش.(۴۳) خواندمیر.(۴۴) علی اکبر دهخدا، امثال و حکم، تهران ۱۳۶۳ش.(۴۵) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیرنظر محمد معین و جعفر شهیدی، تهران ۱۳۷۷ش.(۴۶) حسین بن محمد دیاربکری، تاریخ الخمیس فی احوال انفس نفیس، (قاهره) ۱۲۸۳/۱۸۶۶، چاپ افست بیروت.(۴۷) احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطوال، چاپ عبدالمنعم عامر، مصر (۱۳۷۹/ ۱۹۵۹)، چاپ افست بغداد.(۴۸) محمدبن محمد رشیدالدین وطواط، لطایف الأمثال و طرایف الأقوال: شرح فارسی ۲۸۱ مثل عربی، چاپ حبیبه دانش آموز، تهران ۱۳۷۶ش.(۴۹) محمدبن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح شافیة ابن الحاجب، چاپ محمد نورالحسن، محمد زفزاف، و محمد محیی الدین عبدالحمید، بیروت ۱۳۹۵/۱۹۷۵.(۵۰) جعفربن محمد رودکی، رودکی: آثار منظوم، با ترجمه روسی، مسکو ۱۹۶۴.(۵۱) زبیربن بکار، الاخبار الموفقیات، چاپ سامی مکی عانی، بغداد ۱۹۷۲.(۵۲) عبدالرحمان بن اسحاق زجاجی، امالی الزجاجی، چاپ عبدالسلام هارون، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.(۵۳) جرجی زیدان، تاریخ آداب اللغة العربیة، بیروت ۱۹۷۸.(۵۴) یوسف الیان سرکیس، معجم المطبوعات العربیة و المعربة، قاهره ۱۳۴۶/۱۹۲۸، چاپ افست قم ۱۴۱۰.(۵۵) فؤاد سزگین، تاریخ التراث العربی، ج۲، جزء۲، نقله الی العربیة محمود فهمی حجازی، ریاض ۱۴۰۳/۱۹۸۳.(۵۶) مصلح بن عبدالله سعدی، بوستان سعدی: سعدی نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۳ش.(۵۷) مصلح بن عبدالله سعدی، گلستان سعدی، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۸ش.(۵۸) محمدقلی سلیم تهرانی، دیوان، چاپ رحیم رضا، تهران ۱۳۴۹ش.(۵۹) مجدودبن آدم سنایی، دیوان، چاپ مدرس رضوی، تهران ۱۳۸۰ش.(۶۰) مجدودبن آدم سنایی، کتاب حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، (تهران ۱۳۲۹ش).(۶۱) محمدبن مسعود سوزنی، حکیم سوزنی سمرقندی، چاپ ناصرالدین شاه حسینی، تهران ۱۳۴۴ش.(۶۲) عمروبن عثمان سیبویه، کتاب سیبویه، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قاهره ۱۳۸۵/ ۱۹۶۶، چاپ افست بیروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱.(۶۳) لویس شیخو، شعراء النصرانیة قبل الاسلام، بیروت ۱۹۶۷.(۶۴) محمدبن ابراهیم عطار، مصیبت نامه، چاپ نورانی وصال، تهران ۱۳۵۶ش.(۶۵) عوفی.(۶۶) حنا فاخوری، الجامع فی تاریخ الادب العربی: الادب القدیم، بیروت۱۹۸۶.(۶۷) فخرالدین اسعدگرگانی، ویس و رامین، ج۱، چاپ مجتبی مینوی، تهران۱۳۱۴ش.(۶۸) عمر فروخ، تاریخ الادب العربی، ج ۱، بیروت ۱۹۸۴.(۶۹) اسماعیل بن قاسم قالی، کتاب الامالی، بیروت: دارالکتب العلمیة.(۷۰) اسماعیل بن قاسم قالی، کتاب ذیل الامالی و النوادر، بیروت: دارالافاق الجدیدة.(۷۱) زکریابن محمد قزوینی، آثارالبلاد و اخبارالعباد، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴.(۷۲) حسین بن علی کاشفی، رساله حاتمیه، در کلیله و دمنه، داستانهای بیدپای، ترجمه محمدبن عبدالله بخاری، چاپ پرویز ناتل خانلری و محمد روشن، تهران ۱۳۶۱ش.(۷۳) کلینی، الکافی.(۷۴) لمعة السراج لحضرة التاج (بختیارنامه)، چاپ محمد روشن، تهران: بنیاد فرهنگ ایران، ۱۳۴۸ش.(۷۵) علی بن محمد ماوردی، ادب الدنیا و الدین، چاپ مصطفی سقا، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۵، چاپ افست بیروت ۱۳۹۸/۱۹۷۸.(۷۶) محمدبن یزید مبرد، الفاضل، چاپ عبدالعزیز میمنی، قاهره ۱۳۷۵/۱۹۵۶.(۷۷) محمدبن یزید مبرد، الکامل فی اللغة و الادب و النحو والتصریف، ج ۱، چاپ زکی مبارک، مصر ۱۹۳۶.(۷۸) فیاض محمود و وزیرالحسن عابدی، تاریخ ادبیات فارسی در شبه قاره هند: ۱۷۰۷ تا ۱۹۷۲م، ترجمه مریم ناطق شریف، تهران ۱۳۸۰ش.(۷۹) عثمان بن عمر مختاری غزنوی، دیوان، چاپ جلال الدین همائی، تهران ۱۳۴۱ش.(۸۰) مسعودی، مروج (بیروت).(۸۱) احمدبن قوص منوچهری، دیوان، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۴۷ش.(۸۲) جلال الدین محمدبن محمد مولوی، کتاب مثنوی معنوی، چاپ رینولد آلن نیکلسون، تهران: انتشارات مولی.(۸۳) احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار و عدةالابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ش.(۸۴) احمدبن محمد میدانی، مجمع الامثال، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.(۸۵) ناصرخسرو، دیوان، چاپ مجتبی مینوی و مهدی محقق، تهران ۱۳۵۷ش.(۸۶) کارلوآلفونسونالینو، تاریخ الآداب العربیة من الجاهلیة حتی عصر بنی أمیة، چاپ مریم نالینو، قاهره ۱۹۷۰.(۸۷) احمدبن محمد نحاس، شرح القصائد التسع المشهورات، چاپ احمد خطاب، بغداد ۱۳۹۳/۱۹۷۳.(۸۸) حسن بن علی نظام الملک، سیرالملوک (سیاست نامه)، چاپ هیوبرت دارک، تهران ۱۳۴۰ش.(۸۹) احمدبن عبدالوهاب نویری، نهایةالارب فی فنون الادب، قاهره (۱۹۲۳) ـ۱۹۹۰.(۹۰) ادوارد وان دایک، کتاب اکتفاء القنوع بما هو مطبوع، چاپ محمدعلی ببلاوی، مصر ۱۳۱۳/ ۱۸۹۶، چاپ افست قم ۱۴۰۹.(۹۱) هزارویک شب، ترجمه عبداللطیف طسوجی تبریزی، تهران: هرمس، ۱۳۸۳ش.(۹۲) یاقوت حموی، کتاب معجم البلدان، چاپ فردیناندو وستنفلد، لایپزیگ ۱۸۶۶ـ۱۸۷۳، چاپ افست تهران ۱۹۶۵.(۹۳) یاقوت حموی، معجم الادباء، چاپ احسان عباس، بیروت ۱۹۹۳.

[ویکی اهل البیت] حاتِم طائی بن عبدالله بن سعد، شاعر دوره جاهلی عرب و مظهر بخشندگی.
نسب حاتم به طَیّء بن اُدَد از دودمان یعْرُب بن قَحْطان از یمن می رسد. برخی گفته اند که پدر حاتم به دلیل بخشش های فراوان پسرش، او را ترک گفت و برخی دیگر برآن اند حاتم در کودکی پدرش را از دست داد و پدربزرگش، سعد، او را بزرگ کرد.
بخشش های حاتم، خشم پدربزرگش را نیز برانگیخت و از این رو، حاتم وی را ترک کرد. مادر حاتم (فرزند عفیف) از بخشندگان قبیله طی بود. نام او را عِنَبَه، غُنَیه (غَنِیه)، عُتْبَه، عَتَب و عَنْتَره گفته اند و در بخشش او داستانی ذکر کرده و ابیاتی نیز از او آورده اند. به گفته میدانی (ج 1، ص 327) و رشیدالدین وطواط (ص 66)، به باور طایفه حاتم وی بخشش را از مادرش به ارث برده است.
تاریخ ولادت حاتم دانسته نیست، ولی وی در نیمه دوم سده ششم میلادی می زیسته است.
کنیه های حاتم به سبب دو فرزندش، سَفّانه و عَدِی، ابوسفّانه و ابوعدی بود. کنیه ابوجَعْد یا ابوجَعْر را نیز برای او ذکر کرده اند.
شهرت عمده حاتم به بخشش اوست تا بدانجا که در مثل گفته اند: «اَجْوَدُ مِنْ حاتم». هر چند نام کعب بن مامَه و هَرِم بن سِنان نیز در دوره جاهلیت به عنوان بخشنده آمده و حتی جاحظ (متوفی 255) کعب را بخشنده تر از حاتم دانسته ولی شهرت حاتم و حکایت های بخشش او بیش از دیگران است و به گفته ابن عبدربّه (متوفی 328)، فقط بخشش حاتم مَثَل گشته است. گاه به حاتم طائی به طور مطلق «جوادالعرب» نیز گفته شده است.
ابن کلبی (متوفی 204) و ابن اَعرابی (متوفی 231) اوصافی از بخشش، جوانمردی، شخصیت و اخلاق نکوی حاتم نقل کرده اند و جالب توجه آن که ابن اعرابی شعر و بخشش حاتم را مانند هم دانسته است. بخشش های حاتم طائی را به زمان زندگی وی محدود نکرده اند؛ طایفه طیّ معتقد بودند هر کس بر سر قبر حاتم حاضر شود به نحوی اِطعام می شود. در این باره حکایت و ابیاتی نیز نقل کرده اند. در داستان های هزار و یک شب (ج 1، ص 800ـ801) نیز این مطلب به تفصیل آمده است.
نام حاتم طائی از دیرباز تاکنون مظهری برای کرم و فتوت بوده است. در اصطلاح ادبیات عرب به وی «فتی» اطلاق می شد به دلیل وجود دو صفت بارز در او: مهمان نوازی (بخشندگی) و شجاعت (جنگاوری) تا جایی که گذشت و بزرگواری او در جنگ، بیشتر اوقات به زیانش تمام می شد.

پیشنهاد کاربران

بپرس