جویدن


مترادف جویدن: خاییدن، مضغ کردن

معنی انگلیسی:
to chew, to gnaw, masticate, browse, mastication

لغت نامه دهخدا

جویدن. [ ج َ دَ ] ( مص ) خائیدن. مضغ. جاویدن. رجوع به جاویدن شود. || حرف را جویدن ؛ روشن و صریح نگفتن.

فرهنگ معین

(جَ دَ ) (مص م . ) غذا یا هر چیز دیگر را زیر دندان له کردن .

فرهنگ عمید

خُرد کردن چیزی در زیر دندان، خاییدن.

واژه نامه بختیاریکا

رُزگِنیدِن؛ کُهدِن؛ هاییدِن؛ کوزیدِن؛ دُهُو به گشت بیدِن؛ هاشت کندن

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] جویدن خرد کردن غذا است.واز احکام آن در بابهای صوم، حج، اطعمه و اشربه و دیات سخن رفته است.
خُرد کردن غذا و مانند آن در دهان است.
احکام جویدن
جویدن چیزهایی مانند صمغ که طعم دارند ولی اجزای آنها با جویدن از هم جدا نمی شود، در حال روزه مکروه است ولی بنابر مشهور موجب بطلان روزه نمی شود. جویدن غذا (بدون فروبردن آن) برای روزه دار جهت خوراندن به کودک موجب بطلان روزه نمی گردد. از مستحبات ورود به حرم ، مکه و مسجد الحرام و نیز پیش از طواف، جویدن اذخر است. از آداب غذا خوردن، خوب و بسیار جویدن غذا است. اگر بر اثر جنایت بر فک کسی، قدرت جویدن وی از بین برود، در اینکه بر جانی دیه کامل ثابت می گردد یا ارش اختلاف است.

دانشنامه عمومی

جویدن ( با تلفظِ jowidan ) یکی از جنبه های مکانیکی خوردن غذاست و به عمل له و خرد کردن غذا بین دندان ها گفته می شود.
جویدن باعث سهولت در سایر اعمال گوارش غذا می شود.
دندان ها به طور قابل تحسینی برای عمل جویدن طراحی شده اند. دندان های قدامی ( جلویی ) دارای عمل قطع کننده و دندان های خلفی ( عقبی یا آسیا ) دارای عمل خردکننده یا آسیا هستند. در صورتی که عضلات فک با یکدیگر عمل کنند، می توانند دندان های قدامی را با نیروی ۲۵ و دندان های خلفی را با نیروی ۹۰ کیلوگرم بر روی یکدیگر فشار دهند. اگر این نیرو به یک جسم کوچک ( مثلاً تخمه ) در بین دندان های آسیا وارد شود، نیروی وارد شده بر سانتی متر مربع ممکن است به صدها کیلوگرم برسد.
تمامی عضلات جونده توسط شاخه مندیبولار عصب سه قلو یا همان تریژمینال ( زوج ۵ مغزی ) عصب دهی میشوند.
قسمت بیشتر روند جویدن ناشی از رفلکس جویدن است که می توان آن را این گونه توصیف کرد:
وجود غذا در دهان موجب مهار رفلکسی عضلات جویدن می شود و در نتیجه فک تحتانی پایین می افتد. پایین افتادن فک تحتانی به نوبهٔ خود موجب بروز رفلکس کششی در عضلات فک می شود که منجر به انقباض مجدد این عضلات می گردد و فک را بالا می برد و موجب بسته شدن دهان می شود، اما در عین حال مجدداً لقمهٔ غذایی را بر روی پوشش دهان می فشارد. در این هنگام آنچه گفته شد دوباره از ابتدا تکرار می شود و این عمل به دفعات تکرار می شود.
جویدن غذا برای هضم کلیهٔ غذاها به ویژه برای بیشتر میوه ها و سبزیجات خام اهمیت دارد چرا که این مواد دارای غشاهای سلولوزی غیرقابل هضم در اطراف قسمت های مغذی خود هستند که می بایست پاره شوند تا مواد غذایی بتوانند مورد استفاده قرار گیرند.
عکس جویدن
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

mastication (اسم)
جویدن، چاوش

fret (فعل)
کج خلقی کردن، جویدن، ساییده شدن، جور بجور کردن، گلابتون دوزی کردن، اخم کردن، پوست را بردن، وهوی های کردن، رنگ امیزی کردن

champ (فعل)
جویدن، نشخوار کردن، با صدا جویدن

chew (فعل)
جویدن، خاییدن، تفکر کردن

munch (فعل)
جویدن

chaw (فعل)
جویدن، با دندان خرد و پاره کردن

masticate (فعل)
جویدن، خاییدن، نرم کردن، چاوش کردن، بزاقی کردن

فارسی به عربی

امضغ , بطل , مضغ

پیشنهاد کاربران

" بنام خدا "
در فرهنگ و گویش محلی ما ( کهگیلویه، لنده ) به جویدن خواش ترار = خاش ترار
یا خاشت کندن و خاشت نیز می گویند .
خاییدن

بپرس