[ویکی فقه] جُلاس بن سُوَید انصاری، از منافقان توبه کار بود.
وی از تیره بنوحبیب بن عمرو بن عَوف از قبیله اوس از انصار است که در قبا می زیستند. پدرش سُوَید بن صامت از بزرگان و شعرای عمرو بن عوف در دوره جاهلیت بود که در شعر خود سخنان حکیمانه فراوانی می گفت. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلّم پیش از هجرت به مدینه سوید را که برای حج یا عمره به مکه آمده بود، به اسلام فراخواند؛ اما وی بدون دادن پاسخ مشخصی به پیامبر، به یثرب بازگشت و در نبرد حاطب میان اوس و خزرج به دست مجذّر بن ذیاد کشته شد. بعدها گروهی از بزرگان قبیله اش ادعا کردند که او در حال مسلمانی کشته شده است، از این رو برخی صحابه نگاران با تردید نام او را در شمار صحابه آورده اند.
جلاس بعد از هجرت پیامبراکرم به مدینه
بعد از هجرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلّم به مدینه جُلاس و حارث پسران سوید و همچنین قاتل پدرشان، مجذربن ذیاد مسلمان شدند؛ اما حارث در جنگِ اُحد در سال سوم هجری، مجذّر بن ذیاد را به انتقام قتل پدرش کشت و حضرت نیز بلافاصله پس از پایان جنگ او را قصاص کرد ؛ اما کلبی و ابن سلاّم برخلاف دیگران، قاتل مجذّر را جلاس می دانند که به قرینه شعرِ حسّان بن ثابت در انتساب قتل به حارث و نیز حضور جلاس در مدینه دستِ کم تا زمان جنگِ تبوک در سال نهم هجری و عدم برخورد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم با او، نمی تواند صحیح باشد. جلاس فردی نیازمند بود و با یکی از بیوه زنان طایفه خود ازدواج کرده بود. پیامبر مبالغی به عنوان صدقه به وی می داد ؛ همچنین جلاس بدهی های فراوانی داشت که پیامبر آن ها را پرداخت کرد. وی توانست با مساعدت پیامبر دیه ای را که طلب داشت دریافت کند و بی نیاز شود.
جلاس بن سوید در ماجرای غزوه تبوک
جلاس در ماجرای غزوه تبوک در سال نهم و در واکنش به آیات نازل شده در مذمت منافقان از جمله منافقان طایفه خود که حاضر نبودند در اعزام تبوک شرکت کنند گفت: چنانچه محمد راستگو باشد ما از درازگوش ها هم بدتریم. این امر باعث شده بسیاری از مفسران نخستین، آیات نکوهش و مذمت منافقان در سوره توبه را به وی و سخنان وی نسبت بدهند و آن را مصداق کلمه کفر بدانند. گفته شده: در پی این اظهارات، ناپسری جلاس برای برائت خود از جلاس سخنان او را نزد پیامبر بازگفت و چون پیامبر پیگیر این امر شد جلاس سوگند یاد کرد که گزارشگر دروغ گفته است. برخی نیز از مصعب یا عامربن قیس به عنوان بازگو کننده سخنان جلاس نزد پیامبر یاد کرده اند. پیرو این رخداد، آیه ۷۴ توبه نازل شد و جلاس توبه کرد: «یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا کَلِمَةَ الکُفرِ وکَفَروا بَعدَ اِسلـمِهِم وهَمّوا بِما لَم یَنالوا وما نَقَموا اِلاّ اَن اَغنَـهُمُ اللّهُ ورَسولُهُ مِن فَضلِهِ فَاِن یَتوبوا یَکُ خَیرًا لَهُم واِن یَتَوَلَّوا یُعَذِّبهُمُ اللّهُ عَذابـًا اَلیمـًا فِی الدُّنیا والاخِرَةِ وما لَهُم فِی الاَرضِ مِن ولِیٍّ ولا نَصیر». در این آیه خداوند کسانی را که سخنان کفرآمیز بر زبان می آورند ولی سوگند یاد می کنند که چنین سخنانی نگفته اند، به توبه از عمل خود فرا می خواند و آن را برایشان بهتر می داند و چنانچه از توبه روی گردانند آنان را به عذاب دردناک تهدید می کند. بنا به گفته عروه بن زبیر و دیگران، جلاس این سخنان را در قبا و نه غزوه تبوک گفته بود. در تایید این سخن، واحدی به نقل از سدّی آورده که جلاس این سخنان را در میان منافقان مدینه گفته که در این صورت زمان حادثه، پیش از نبرد تبوک خواهد بود.
برخورد تند قرآن با منافقان
...
وی از تیره بنوحبیب بن عمرو بن عَوف از قبیله اوس از انصار است که در قبا می زیستند. پدرش سُوَید بن صامت از بزرگان و شعرای عمرو بن عوف در دوره جاهلیت بود که در شعر خود سخنان حکیمانه فراوانی می گفت. پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلّم پیش از هجرت به مدینه سوید را که برای حج یا عمره به مکه آمده بود، به اسلام فراخواند؛ اما وی بدون دادن پاسخ مشخصی به پیامبر، به یثرب بازگشت و در نبرد حاطب میان اوس و خزرج به دست مجذّر بن ذیاد کشته شد. بعدها گروهی از بزرگان قبیله اش ادعا کردند که او در حال مسلمانی کشته شده است، از این رو برخی صحابه نگاران با تردید نام او را در شمار صحابه آورده اند.
جلاس بعد از هجرت پیامبراکرم به مدینه
بعد از هجرت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله وسلّم به مدینه جُلاس و حارث پسران سوید و همچنین قاتل پدرشان، مجذربن ذیاد مسلمان شدند؛ اما حارث در جنگِ اُحد در سال سوم هجری، مجذّر بن ذیاد را به انتقام قتل پدرش کشت و حضرت نیز بلافاصله پس از پایان جنگ او را قصاص کرد ؛ اما کلبی و ابن سلاّم برخلاف دیگران، قاتل مجذّر را جلاس می دانند که به قرینه شعرِ حسّان بن ثابت در انتساب قتل به حارث و نیز حضور جلاس در مدینه دستِ کم تا زمان جنگِ تبوک در سال نهم هجری و عدم برخورد پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم با او، نمی تواند صحیح باشد. جلاس فردی نیازمند بود و با یکی از بیوه زنان طایفه خود ازدواج کرده بود. پیامبر مبالغی به عنوان صدقه به وی می داد ؛ همچنین جلاس بدهی های فراوانی داشت که پیامبر آن ها را پرداخت کرد. وی توانست با مساعدت پیامبر دیه ای را که طلب داشت دریافت کند و بی نیاز شود.
جلاس بن سوید در ماجرای غزوه تبوک
جلاس در ماجرای غزوه تبوک در سال نهم و در واکنش به آیات نازل شده در مذمت منافقان از جمله منافقان طایفه خود که حاضر نبودند در اعزام تبوک شرکت کنند گفت: چنانچه محمد راستگو باشد ما از درازگوش ها هم بدتریم. این امر باعث شده بسیاری از مفسران نخستین، آیات نکوهش و مذمت منافقان در سوره توبه را به وی و سخنان وی نسبت بدهند و آن را مصداق کلمه کفر بدانند. گفته شده: در پی این اظهارات، ناپسری جلاس برای برائت خود از جلاس سخنان او را نزد پیامبر بازگفت و چون پیامبر پیگیر این امر شد جلاس سوگند یاد کرد که گزارشگر دروغ گفته است. برخی نیز از مصعب یا عامربن قیس به عنوان بازگو کننده سخنان جلاس نزد پیامبر یاد کرده اند. پیرو این رخداد، آیه ۷۴ توبه نازل شد و جلاس توبه کرد: «یَحلِفونَ بِاللّهِ ما قالوا ولَقَد قالوا کَلِمَةَ الکُفرِ وکَفَروا بَعدَ اِسلـمِهِم وهَمّوا بِما لَم یَنالوا وما نَقَموا اِلاّ اَن اَغنَـهُمُ اللّهُ ورَسولُهُ مِن فَضلِهِ فَاِن یَتوبوا یَکُ خَیرًا لَهُم واِن یَتَوَلَّوا یُعَذِّبهُمُ اللّهُ عَذابـًا اَلیمـًا فِی الدُّنیا والاخِرَةِ وما لَهُم فِی الاَرضِ مِن ولِیٍّ ولا نَصیر». در این آیه خداوند کسانی را که سخنان کفرآمیز بر زبان می آورند ولی سوگند یاد می کنند که چنین سخنانی نگفته اند، به توبه از عمل خود فرا می خواند و آن را برایشان بهتر می داند و چنانچه از توبه روی گردانند آنان را به عذاب دردناک تهدید می کند. بنا به گفته عروه بن زبیر و دیگران، جلاس این سخنان را در قبا و نه غزوه تبوک گفته بود. در تایید این سخن، واحدی به نقل از سدّی آورده که جلاس این سخنان را در میان منافقان مدینه گفته که در این صورت زمان حادثه، پیش از نبرد تبوک خواهد بود.
برخورد تند قرآن با منافقان
...
wikifeqh: جلاس_بن_سوید_انصاری