جبرئیل
/jebre~il/
مترادف جبرئیل: جبرائیل، جبریل، روح الامین، سروش، فرشته، ملک
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: جبریل، مرد خد، نام یکی از چهار فرشته مقرب که حامل وحی الهی برای انبیاست
برچسب ها: اسم، اسم با ج، اسم پسر، اسم عبری
لغت نامه دهخدا
جبرئیل. [ ج َ رَ ] ( اِخ ) نام فرشته وحی. ( از منتهی الارب ). نام فرشته مقرب. ( مهذب الاسماء ). فرشته ای است که پیک حضرت است. ( ترجمان علامه جرجانی ). پیر چهل ساله. جوهر اول. هیولائی اول. سبز کبوتر. طوطی سدره نشین. طاوس عرش. عاشرنه تخته عاج. روح القدس. روح الامین. روح مکرم. عقل اول. ناموس اکبر. ( از اخلاق جلالی ). روح الاعظم. ساقی روحانیان ( کنایه از آدم و شیطان نیز باشد از برهان ). کلیم. ( از مجموعه مترادفات ص 106 ). روح. ( ترجمان القرآن ). نام فرشته مقرب. امین وحی. فرشته وحی. ( یادداشت مؤلف از السامی ). جوالیقی چنین آرد، ابن انباری گفت : در «کلمه ٔ» جبرئیل هفت لغت وجود دارد: جِبریل و جَبریل و جَبرَئِل و جَبرائیل و جَبراییل و جَبرَییل و جِبرَئِل و جَبرین و جِبرین. ( از المعرب جوالیقی صص 113 - 114 ). در حاشیه صفحه 113 چنین آمده است : صاحب قاموس صور فوق را از این کلمه آورده و صورتهای دیگری هم اضافه کرده است : ابوحیان گوید: عرب همچنان که عادت اوست در این اسم مانند اسماء دیگر عجمی تغییراتی داد تا بپانزده صورت درآمد. جبریل بر وزن قندیل گفتند و آن تلفظ مردم حجاز است و آن قرائت ابن عامر و ابوعمرو و نافع و حفص... است و همین صورت بفتح جیم قرائت حسن و ابن کثیر و ابن محیصن است. فراء این صورت اَخیر را نمیپذیرد و گوید در کلام عرب وزن فَعلیل وجود ندارد. لیکن گفته فراء براساسی نیست : زیرا عرب کلمات دخیل را بدو صورت بزبان خود داخل کرده است : یکی آنکه به اوزان عرب درمی آید مانند. لجام ، و دیگر آنکه با وزن همان لغت بعربی درمی آید و ابریسم و جبریل بفتح جیم از قسم اخیر است. و جبرئیل بر وزن عَنتَریس که تلفظ بنی تمیم و قیس و کثیر و بسیاری ازمردم نجد است. فراء آنرا نقل کرده و زجاج آنرا برگزیده است و گوید: آن بهترین صورت است و آن قرائت اعمش و حمزة و کسائی و حمادبن زید از طریق ابوبکر از عاصم است. سپس صورتها و قرائتهای دیگر نیز ذکر کرده است. ( حاشیه المعرب جوالیقی صص 113 - 114 ) :
نضرنا فماتلقی لنا من کتیبة
یدالدهر الاجبرئیل امامها.
ابوالعباس ( ازالمعرب جوالیقی ص 114 ).
در جای دیگر همین کتاب چنین آمده : جبر بمعنی عبد و ایل بمعنی خدا است و رویهمرفته بمعنی بنده خدا است. ( از المعرب جوالیقی ص 327 ).بیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
۱- ( اسم ) یکی از فرشتگان مقرب. ۲- ( اسم ) دل که بزعم صوفیان مهبط انوار الهی و محل وحی و الهام اوست .
بن یحیی
فرهنگ عمید
دانشنامه اسلامی
[ویکی شیعه] جبرئیل یا جبرائیل، یکی از چهار فرشته مقرّب الهی و حامل وحی. کلمه جبرئیل در سه آیه از قرآن و در روایات متعددی آمده است. منابع اسلامی، علاوه بر حمل وحی، کارهایی چون یاری پیامبران، عذاب کردن کافران و تسلی بخشی مؤمنان را به جبرئیل نسبت داده اند.
در فلسفه و عرفان، حقیقت و جایگاه جبرئیل به لحاظ فلسفی و عرفانی بحث شده و فیلسوفان و حکیمان مسلمان با تعابیری چون «عقل فَعّال» از او یاد کرده اند. در متون دینی یهودیت و مسیحیت نیز از این فرشته یاد شده است.
واژۀ جبرئیل در اصل عِبری است و ظاهراً به صورت سریانی اش به عربی راه یافته است. نویسندگان و محققان زبان عربی بر غیرعربی بودن آن تصریح کرده اند. ابوحیان غرناطی سیزده صورت مختلف آن، نظیر جِبْریل، جَبْریل، جَبَرئیل، جَبَرئِل، جَبرائل، جَبرائیل، را آورده است. همچنین دانی صورت های قرائت این کلمه در قرآن را برشمرده که «جِبْرِیل» مشهورترین و فصیح ترین آنها به لهجۀ اهل حجاز و بنا بر قرائت حفص، ابوعمرو، نافع و ابن عامر است.
در فلسفه و عرفان، حقیقت و جایگاه جبرئیل به لحاظ فلسفی و عرفانی بحث شده و فیلسوفان و حکیمان مسلمان با تعابیری چون «عقل فَعّال» از او یاد کرده اند. در متون دینی یهودیت و مسیحیت نیز از این فرشته یاد شده است.
واژۀ جبرئیل در اصل عِبری است و ظاهراً به صورت سریانی اش به عربی راه یافته است. نویسندگان و محققان زبان عربی بر غیرعربی بودن آن تصریح کرده اند. ابوحیان غرناطی سیزده صورت مختلف آن، نظیر جِبْریل، جَبْریل، جَبَرئیل، جَبَرئِل، جَبرائل، جَبرائیل، را آورده است. همچنین دانی صورت های قرائت این کلمه در قرآن را برشمرده که «جِبْرِیل» مشهورترین و فصیح ترین آنها به لهجۀ اهل حجاز و بنا بر قرائت حفص، ابوعمرو، نافع و ابن عامر است.
wikishia: جبرئیل
[ویکی اهل البیت] کلیدواژه: کلمات کلیدی: قرآن، جبرئیل، وحی، انبیاء، امانت داری، رسالت
جبرئیل یا جبریل نام یکی از فرشتگان مقرب خدای تعالی است که وحی بر پیامبر اسلام صلی الله علیه آله می آورد.
علامه شعرانی در مورد واژه جبرئیل می گوید: اصل آن عبری است مرکب از جبر به معنی قوه و قدرت و ئیل خدا و جمله به معنی قوة الله است چنانکه در آیه و النجم فرمود «علمه شدید القوی» جبرئیل وحی برپیغمبر ما می آورد «فانه نزله علی قلبک باذن الله» (سوره بقره/آیه92)
و امین الاسلام برسی می گوید: «جبرئیل» اسمی عجمی (غیر عربی)است که وارد زبان عربی شده و "جبر" در لغت سریانی به معنای بنده و "ایل" به معنای خداست؛ که بنا بر ان "جبرئیل" به معنای بنده خداست.
این واژه به دو شکل تلفظ می شود: جبرئیل با همزه و جِبریل بدون همزه، و در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شکل «جبرائیل» نیز ذکر شده؛ اما در قرآن کریم نام این «ملک» سه بار فقط به صورت "جِبریل" آمده است.(سوره بقره/97و98 و سوره تحریم/4). البته در آیات دیگر با القاب و عناوین دیگری مثل «روح القدس»، «روح الامین» و... نیز از این ملک مقرب یاد شده است.
در قرآن کریم برای «جبرئیل» وظایف متعددی ذکر شده از جمله:
«وحی» که تنها راه ارتباط و تکلم بشر با خداوند است، طبق آیه شریفه ذیل به سه طریق صورت می گیرد:
«وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء...»؛(سوره شوری/51) و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می کند...
جبرئیل یا جبریل نام یکی از فرشتگان مقرب خدای تعالی است که وحی بر پیامبر اسلام صلی الله علیه آله می آورد.
علامه شعرانی در مورد واژه جبرئیل می گوید: اصل آن عبری است مرکب از جبر به معنی قوه و قدرت و ئیل خدا و جمله به معنی قوة الله است چنانکه در آیه و النجم فرمود «علمه شدید القوی» جبرئیل وحی برپیغمبر ما می آورد «فانه نزله علی قلبک باذن الله» (سوره بقره/آیه92)
و امین الاسلام برسی می گوید: «جبرئیل» اسمی عجمی (غیر عربی)است که وارد زبان عربی شده و "جبر" در لغت سریانی به معنای بنده و "ایل" به معنای خداست؛ که بنا بر ان "جبرئیل" به معنای بنده خداست.
این واژه به دو شکل تلفظ می شود: جبرئیل با همزه و جِبریل بدون همزه، و در کلام امیرالمؤمنین(علیه السلام) به شکل «جبرائیل» نیز ذکر شده؛ اما در قرآن کریم نام این «ملک» سه بار فقط به صورت "جِبریل" آمده است.(سوره بقره/97و98 و سوره تحریم/4). البته در آیات دیگر با القاب و عناوین دیگری مثل «روح القدس»، «روح الامین» و... نیز از این ملک مقرب یاد شده است.
در قرآن کریم برای «جبرئیل» وظایف متعددی ذکر شده از جمله:
«وحی» که تنها راه ارتباط و تکلم بشر با خداوند است، طبق آیه شریفه ذیل به سه طریق صورت می گیرد:
«وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاء...»؛(سوره شوری/51) و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می کند...
wikiahlb: جبرئیل
[ویکی حج] جبرئیل یکی از چهار فرشته مقرّب خداوند است که در کتاب های آسمانی تورات و انجیل و قرآن از او یاد شده است. در قرآن کریم سه بار نام این فرشته با واژه «جبریل» آمده است. با توجه به صفات گوناگون که در قرآن کریم برای جبرئیل(ع) آمده، می توان دریافت که این فرشته افزون بر جایگاه والا نزد خدا، نقشی مهم در تدبیر امور هستی دارد که از مهم ترین موارد آن ها، نزول وحی است.
جبرئیل(ع) به فرمان خدا در برخی جنگ ها مانند بدر، اُحُد، و نبرد با یهودیان بنی قریظه به یاری مسلمانان آمد. آورده اند که در ماجرای صلح حدیبیه به سال ششم ق. جبرئیل(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و از او خواست که شترها را قربانی کند و به مدینه بازگردد. در فتح مکه نیز جبرئیل(ع) رسول خدا(ص) را در کشف توطئه جاسوسی یاری کرد. سپس پیامبر(ص) با اشاره جبرئیل(ع)، بت های پیرامون خانه کعبه را با عصایش فروریخت.
بر پایه روایات، جبرئیل در بنای کعبه و راهنمایی و یاری پیامبران، از جمله تعلیم مناسک حج به آنان، نقش داشته است.
جبرئیل(ع) به فرمان خدا در برخی جنگ ها مانند بدر، اُحُد، و نبرد با یهودیان بنی قریظه به یاری مسلمانان آمد. آورده اند که در ماجرای صلح حدیبیه به سال ششم ق. جبرئیل(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و از او خواست که شترها را قربانی کند و به مدینه بازگردد. در فتح مکه نیز جبرئیل(ع) رسول خدا(ص) را در کشف توطئه جاسوسی یاری کرد. سپس پیامبر(ص) با اشاره جبرئیل(ع)، بت های پیرامون خانه کعبه را با عصایش فروریخت.
بر پایه روایات، جبرئیل در بنای کعبه و راهنمایی و یاری پیامبران، از جمله تعلیم مناسک حج به آنان، نقش داشته است.
wikihaj: جبرئیل
[ویکی فقه] جبرئیل (ابهام زدایی). جبرئیل ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: • جبرئیل (فرشته وحی)، بزرگترین فرشته الهی و فرشته وحی مکان ها و مقام ها• باب جبرئیل، دری در شرق مسجد النبی به سمت بقیع• استوانه مقام جبرئیل، ستونی کنار در خانه حضرت فاطمه سلام الله علیه در مسجدالنبی اعلام و اشخاص• جبرئیل بن عبیدالله بن بختیشوع، کنیه اش ابوعیسی، از پزشکان دربار عضدالدوله دیلمی (متوفی ۳۷۲) و از خاندان نَسطوری بختیشوع• جبرئیل بن بختیشوع، از پزشکان معروف خاندان نَسطوری بختیشوع
...
...
wikifeqh: روح_الامین
[ویکی فقه] جبرئیل (فرشته وحی). قرآن کریم توسط، فرشته ای به نام جبرئیل بر حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) نازل می شد که او را فرشته وحی می نامند.
جبرئیل اسمی عجمی (غیر عربی) است که وارد زبان عربی شده و "جبر" در لغت سریانی به معنای بنده و "ایل" به معنای خداست؛ پس "جبرئیل" به معنای بنده ای خداست که مَلَکی از ملائکة الله است.
تلفظ واژه
این واژه دو نوع تلفظ می شود: جَبرئیل با همزه و جِبریل بدون همزه و در کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شکل جبرائیل نیز ذکر شده؛ اما در قرآن نام این ملک سه بار فقط به صورت "جِبریل" آمده است. البته در آیات دیگر با القاب و عناوین دیگری مثل روح القدس، روح الامین و... نیز از این ملک مقرب یاد شده است که در این مقاله به آن می پردازیم.
وظایف جبرئیل در بیان قرآن
در قرآن کریم وظایف جبرئیل بیان شده است:
← ابلاغ وحی
...
جبرئیل اسمی عجمی (غیر عربی) است که وارد زبان عربی شده و "جبر" در لغت سریانی به معنای بنده و "ایل" به معنای خداست؛ پس "جبرئیل" به معنای بنده ای خداست که مَلَکی از ملائکة الله است.
تلفظ واژه
این واژه دو نوع تلفظ می شود: جَبرئیل با همزه و جِبریل بدون همزه و در کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شکل جبرائیل نیز ذکر شده؛ اما در قرآن نام این ملک سه بار فقط به صورت "جِبریل" آمده است. البته در آیات دیگر با القاب و عناوین دیگری مثل روح القدس، روح الامین و... نیز از این ملک مقرب یاد شده است که در این مقاله به آن می پردازیم.
وظایف جبرئیل در بیان قرآن
در قرآن کریم وظایف جبرئیل بیان شده است:
← ابلاغ وحی
...
wikifeqh: روح القدس
[ویکی فقه] جبرئیل (قرآن). جبرئیل، واژه ای عجمی غیر عربی، معرب و به معنای بندهخدا است.
جبرئیل، واژه ای عجمی غیر عربی، معرب و به معنای بندهخدا و نام فرشته حامل وحی است.
عناوین مرتبط
جبرئیل و ابراهیم -علیه السلام-،جبرئیل و محمد - صلی الله علیه وآله-،جبرئیل و مریم –علیهاالسلام-، صفات جبرئیل و نقش جبرئیل.
جبرئیل، واژه ای عجمی غیر عربی، معرب و به معنای بندهخدا و نام فرشته حامل وحی است.
عناوین مرتبط
جبرئیل و ابراهیم -علیه السلام-،جبرئیل و محمد - صلی الله علیه وآله-،جبرئیل و مریم –علیهاالسلام-، صفات جبرئیل و نقش جبرئیل.
wikifeqh: جبرئیل_(قرآن)
دانشنامه عمومی
جبرئیل (شهر). جبرئیل[ ۱] ( به ترکی آذربایجانی: Cəbrayıl ) ( گوش دهید ) ( از ۲۰۲۰ - ۱۹۹۳: جراکان، ارمنی: Ջրական و مخاکاوان، ارمنی: Մեխակավան ) [ ۲] [ ۳] شهری در شهرستان جبرئیل جمهوری آذربایجان است و مرکز این شهرستان محسوب می شود. این شهر بین جنگ های اول و دوم قره باغ ( ۲۰۲۰ - ۱۹۹۳ ) به مدت ۲۷ سال به صورت دفاکتو جزء استان هادروت جمهوری آرتساخ بود.
جمعیت جبرئیل براساس سرشماری سال ۱۹۸۹، ۶٬۰۷۰ نفر بوده است که این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۱۱٬۰۰۰ نفر رسیده است؛[ ۴] [ ۵] [ ۶] الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان در توئیتی مورخ ۴ اکتبر ۲۰۲۰ اعلام کرد که این شهر و چند روستای دیگر توسط ارتش آذربایجان بعد از ۲۷ سال از کنترل نیروهای ارمنی درآمده است. [ ۷] شوشان استپانیان، سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان در صفحه فیس بوک خود نوشته است که مقامات ترک و آذری در توییتی می نویسند که ارتش آذربایجان منطقه جبرییل را به دست خود گرفته اند. وی در این گزارش اعلام نمود که این اطلاعات دور از واقعیت است و بزودی فیلمی از فرار نیروهای آذری از ماتاقیس منتشر خواهد کرد. [ ۸] [ ۹] خبرهای منتشرشده توسط دولت آذربایجان مبنی بر باز پس گیری این مناطق از سوی واهرام بوقوسیان، سخنگوی رئیس جمهور آرتساخ و آرتسرون هوهانیسیان تکذیب شده است. [ ۱۰]
جمعیت جبرئیل براساس سرشماری سال ۱۹۸۹، ۶٬۰۷۰ نفر بوده است که این رقم در سال ۲۰۲۰ به ۱۱٬۰۰۰ نفر رسیده است؛[ ۴] [ ۵] [ ۶] الهام علی اف رئیس جمهور آذربایجان در توئیتی مورخ ۴ اکتبر ۲۰۲۰ اعلام کرد که این شهر و چند روستای دیگر توسط ارتش آذربایجان بعد از ۲۷ سال از کنترل نیروهای ارمنی درآمده است. [ ۷] شوشان استپانیان، سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان در صفحه فیس بوک خود نوشته است که مقامات ترک و آذری در توییتی می نویسند که ارتش آذربایجان منطقه جبرییل را به دست خود گرفته اند. وی در این گزارش اعلام نمود که این اطلاعات دور از واقعیت است و بزودی فیلمی از فرار نیروهای آذری از ماتاقیس منتشر خواهد کرد. [ ۸] [ ۹] خبرهای منتشرشده توسط دولت آذربایجان مبنی بر باز پس گیری این مناطق از سوی واهرام بوقوسیان، سخنگوی رئیس جمهور آرتساخ و آرتسرون هوهانیسیان تکذیب شده است. [ ۱۰]
wiki: جبرئیل (شهر)
جبرئیل (لبنان). جبرئیل ( به عربی: جبرایل ) یک منطقهٔ مسکونی در لبنان است که در شهرستان عکار واقع شده است. [ ۱] جبرئیل ۵٫۳۳ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۸۲۶ نفر جمعیت دارد و ۴۲۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: جبرئیل (لبنان)
مترادف ها
سروش، جبرئیل
پیشنهاد کاربران
لطفا تا انتها بخوانید و پیوند واژه ها را با هم بسنجید
کَپَک = آنچه توسط برخی چیزها پوشیده میشود
کپشن = کاپشن = caption = پوشاننده = موضوع = دربرگیرنده ( دقت بفرمایید چتر بودن و مستور بودن آن اشاره شده است یعنی هم میپوشاند و هم پنهان میکند همچون واژه پوشیدن که هم محافظت میکند و هم مخفی ) ؛ همچنین به هر چیز U مانندی کاپ یا کَپ میگویند که به دلیل شکل U مانند به پاشنه پا در زبان مازندرانی کاپ گفته شد / در زبان لاتین به دلیل شکل U مانند برخی استکان ها بدان کاپ گفتند. آیا کاپر یعنی پوشاننده / مخفی گر و منکر ؟؟
... [مشاهده متن کامل]
کَف = حبابهای یا هر چیزی که باعث پوشیدن یا پنهان کردن چیزی شود
کَپَر = پوشش هایی ( تلویحا خانه های چادر مانند ) که باعث پوشاندن و مخفی شدن میشود
کاپ =cup یا جام که چیزی را در درون خود میگنجاند = مخفی میکند.
گور که بعدها بدان قبر گفتند یعنی تنه یا جسمی که میپوشاند / دقت بفرمایید تن از تنیدن آمده یعنی در هم پیچ خورده یعنی مخفی و مستور = ملاک پنهان کننده روح بوده.
با تبدیل واو به ب در گور ؛ گبر را خواهیم داشت که به پنهان کنندگی و مستور سازی میرسیم که بیشک گبر بعدها به قبر تبدیل شد
نکته اینکه همانطور که دوستمان گفتند گور واژه ای بسیار کهن است و از آن ریشه های زیر ساخته شده و هر کدام چمار و معنای خود را یافته مانند
گور / کور / خور
گبر / قبر
گپر / گفر / کفر / کف میتواند از نگاه دگردیسی آوایی به ریخت امروزی درامده باشند پس میتوان گفت کَفَر و کَف یعنی پوشاننده و مخفی کننده و نیز برای خور یعنی منبع یا دارنده
برای کور یا کُر ( core ) یعنی هسته یا چشمه ( از همینرو در زبان ایرانی به core هسته میگوییم ) یعنی چیزی که در وجود آن است = ساخته شده = دربرگیرنده
پس میبینیم که در هر ریختی یک چم و معنا پیدا کرده و میتوان گفت سه مئدل معنایی از این ریشه ها داریم
1 - محافظت و دربرگرفتن
2 - پوشاندن = حمایت و پنهان سازی
3 - منبع یا هسته یا دربرگیرنده = اشاره به هر چیزی ک چیزی را بپوشاند مانند جسم یا گور یا قبر یا کَپَر یا کَف و . . .
مثال های دیگر
کوروش = هسته روشنایی یا هسته روژ ( روژ همان روز یا روشن می باشد ) و کور یعنی خور و هسته یا منبع
خور = خوراک = منبع یا هسته غذایی / آخور = منبع غذای حیوانات / خورآسان = جایی که خورشید آسان گرفته = جایگاه آسایش و استراحت خورشید / خورشید = منبع و دارنده شید ( نور ) / خوردن = منبع سازی ( تغذیه سازی ) / هور یا آهورا = منبع یا دارنده و . . .
پس کُفر ریشه دیگری از کپر و . . . . میباشد یعنی پوشاننده و مخفی کننده راستی
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
در کَپَک =کفک = کَپ کوچک
کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
روشن اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چم برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و . . . . . گبر یا گپر از گپ ِر یا کپ ِر آمده ( صفت فاعلی ساز در دوران قدیم که بعد ها به گر امروزی تبدیل شد ) حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله ( gap = سخن یا فاصله ( توضیح اینکه حرف در عربی یعنی فاصله و تحریف یعنی فاصله اندازی و دور ساختن از اصل هر چیزی ) ) و گپر میشود کسی که تحریف میکند یا فاصله می اندازد ( همانی که نوشتید کافر ) اگر از کپ آمده باشد که بعدها کف و کفر از ان ساخته شد میشود پوشاننده؛
مورد دیگر واژه جبر است که گویا با تبدیل گ به ج و پ به ب از گپر ساخته شده و به ظالم و جابر امروزی شناخته میشود و به گمان میرسد نامسلمانان را به این عناوین نسبت دادند؛ پس گویا ظالم، جابر، کافر و مخفی کنندگی از نامسلمانی را به آنان نسبت داده بودند. با توجه به اینکه ظالمان و کافران دیگران را مجبور و مامور به انجام کاری میکردندمیتوان فهمید که. . .
گویا جبرئیل یعنی مامور خدا / خدا مامور / فرشته مامور / فرشته پنهان / خدای پنهان ؛ کسی که مجبور به انجام کارهای خداست و یا از دیده پنهان است
ئیل یا ایل یا عیل از آل آمده و ای در گذشته نام خدا بوده یعنی بالا / والا که نشان از بزرگی داشته و به خدا نسبت دادند .
الله = آل اله = خدای بزرگ
آل = عقاب = انکه و آنچه در بلندی می باشد
آل = نام یکی از جنیان
آل = علی = بالا / والا
آلاشت = نام زادگاه رضا خوان = بالا نشین / بلندا نشین ( کوه نشین = ارتفاع نشین یا جایی که در بلندی می باشد ) ( آل اشت ( اشت بعد ها است و هست شد و استان از آن آمده یعنی مقرر شده / قرارگاه / جایگاه و معانی بسیاری که بعدها پیدا کرده )
کَپَک = آنچه توسط برخی چیزها پوشیده میشود
کپشن = کاپشن = caption = پوشاننده = موضوع = دربرگیرنده ( دقت بفرمایید چتر بودن و مستور بودن آن اشاره شده است یعنی هم میپوشاند و هم پنهان میکند همچون واژه پوشیدن که هم محافظت میکند و هم مخفی ) ؛ همچنین به هر چیز U مانندی کاپ یا کَپ میگویند که به دلیل شکل U مانند به پاشنه پا در زبان مازندرانی کاپ گفته شد / در زبان لاتین به دلیل شکل U مانند برخی استکان ها بدان کاپ گفتند. آیا کاپر یعنی پوشاننده / مخفی گر و منکر ؟؟
... [مشاهده متن کامل]
کَف = حبابهای یا هر چیزی که باعث پوشیدن یا پنهان کردن چیزی شود
کَپَر = پوشش هایی ( تلویحا خانه های چادر مانند ) که باعث پوشاندن و مخفی شدن میشود
کاپ =cup یا جام که چیزی را در درون خود میگنجاند = مخفی میکند.
گور که بعدها بدان قبر گفتند یعنی تنه یا جسمی که میپوشاند / دقت بفرمایید تن از تنیدن آمده یعنی در هم پیچ خورده یعنی مخفی و مستور = ملاک پنهان کننده روح بوده.
با تبدیل واو به ب در گور ؛ گبر را خواهیم داشت که به پنهان کنندگی و مستور سازی میرسیم که بیشک گبر بعدها به قبر تبدیل شد
نکته اینکه همانطور که دوستمان گفتند گور واژه ای بسیار کهن است و از آن ریشه های زیر ساخته شده و هر کدام چمار و معنای خود را یافته مانند
گور / کور / خور
گبر / قبر
گپر / گفر / کفر / کف میتواند از نگاه دگردیسی آوایی به ریخت امروزی درامده باشند پس میتوان گفت کَفَر و کَف یعنی پوشاننده و مخفی کننده و نیز برای خور یعنی منبع یا دارنده
برای کور یا کُر ( core ) یعنی هسته یا چشمه ( از همینرو در زبان ایرانی به core هسته میگوییم ) یعنی چیزی که در وجود آن است = ساخته شده = دربرگیرنده
پس میبینیم که در هر ریختی یک چم و معنا پیدا کرده و میتوان گفت سه مئدل معنایی از این ریشه ها داریم
1 - محافظت و دربرگرفتن
2 - پوشاندن = حمایت و پنهان سازی
3 - منبع یا هسته یا دربرگیرنده = اشاره به هر چیزی ک چیزی را بپوشاند مانند جسم یا گور یا قبر یا کَپَر یا کَف و . . .
مثال های دیگر
کوروش = هسته روشنایی یا هسته روژ ( روژ همان روز یا روشن می باشد ) و کور یعنی خور و هسته یا منبع
خور = خوراک = منبع یا هسته غذایی / آخور = منبع غذای حیوانات / خورآسان = جایی که خورشید آسان گرفته = جایگاه آسایش و استراحت خورشید / خورشید = منبع و دارنده شید ( نور ) / خوردن = منبع سازی ( تغذیه سازی ) / هور یا آهورا = منبع یا دارنده و . . .
پس کُفر ریشه دیگری از کپر و . . . . میباشد یعنی پوشاننده و مخفی کننده راستی
کفش از کپش امده و انرا در کاپشن لاتین میبینیم . کپ یا کاپ همانیست که بعد ها به پاشنه پا ( به دلیل U شکل بودن ان ) و جام یا کاپ ( CUP ) گفته شد که باز هم از برای U شکل بودن ان است . همچنین در گپر که بعد ها کَپَر ( نوعی چادر کوچ نشینان ) آنرا داریم
در کَپَک =کفک = کَپ کوچک
کپ که بعد ها کف شد
در کپشن و کاپشن = caption که هم پوشاننده و پنهان کننده است انرا داریم
روشن اینکه کف میپوشانند و مخفی میکند همانطور که کفش ( کپش ) میپوشانند و مخفی میکند / از سویی پوشاندن در زبان امروزی هم دو چم برتن کردن و پنهان کردن دارد ؛ همگی اینها از هم آمدند.
چیزی که پیداست اینه بر وزن مادر؛ برادر ؛ خواهر، پدر؛پسر؛دختر و . . . . . گبر یا گپر از گپ ِر یا کپ ِر آمده ( صفت فاعلی ساز در دوران قدیم که بعد ها به گر امروزی تبدیل شد ) حال اگر از گپ آمده باشد میشود حرف و فاصله ( gap = سخن یا فاصله ( توضیح اینکه حرف در عربی یعنی فاصله و تحریف یعنی فاصله اندازی و دور ساختن از اصل هر چیزی ) ) و گپر میشود کسی که تحریف میکند یا فاصله می اندازد ( همانی که نوشتید کافر ) اگر از کپ آمده باشد که بعدها کف و کفر از ان ساخته شد میشود پوشاننده؛
مورد دیگر واژه جبر است که گویا با تبدیل گ به ج و پ به ب از گپر ساخته شده و به ظالم و جابر امروزی شناخته میشود و به گمان میرسد نامسلمانان را به این عناوین نسبت دادند؛ پس گویا ظالم، جابر، کافر و مخفی کنندگی از نامسلمانی را به آنان نسبت داده بودند. با توجه به اینکه ظالمان و کافران دیگران را مجبور و مامور به انجام کاری میکردندمیتوان فهمید که. . .
گویا جبرئیل یعنی مامور خدا / خدا مامور / فرشته مامور / فرشته پنهان / خدای پنهان ؛ کسی که مجبور به انجام کارهای خداست و یا از دیده پنهان است
ئیل یا ایل یا عیل از آل آمده و ای در گذشته نام خدا بوده یعنی بالا / والا که نشان از بزرگی داشته و به خدا نسبت دادند .
الله = آل اله = خدای بزرگ
آل = عقاب = انکه و آنچه در بلندی می باشد
آل = نام یکی از جنیان
آل = علی = بالا / والا
آلاشت = نام زادگاه رضا خوان = بالا نشین / بلندا نشین ( کوه نشین = ارتفاع نشین یا جایی که در بلندی می باشد ) ( آل اشت ( اشت بعد ها است و هست شد و استان از آن آمده یعنی مقرر شده / قرارگاه / جایگاه و معانی بسیاری که بعدها پیدا کرده )
جبرئیل ( به عبری: גַּבְרִיאֵל، مرد خدا یا خدا مبارز من است ) فرشته ای در ادیان ابراهیمی است که اولین بار در کتاب دانیال به او اشاره شده است. کتاب دانیال یکی از بخش های متأخر تنخ، مجموعه کتب مقدس یهودیان، است و در بخش های قدیمی تر اثری از جبرئیل نیست. او همچنین از شخصیت های در عهد جدید مسیحیان است. از جبرئیل در قرآن نیز یاد شده است.
... [مشاهده متن کامل]
این نام تلفظ های دیگری چون جَبرائیل، جِبریل، گابریل و کردایل نیز دارد. از جبرئیل به نام های فرشتهٔ وحی، امین وحی، عقل اول، ناموس اکبر، روح اعظم، روح الامین و روح القدس ( روح قدسی ) و … نیز یاد می شود.
کتاب دانیال ظاهر جبرئیل را به صورت مردی عادی توصیف کرده است. بنا به گفتهٔ پیروان اسلام او گاهی به صورت واقعی خود و گاهی به شکل جوانی خوشرو به نام دحیهٔ کلبی نزد محمد می آمد. در داستان معراج، او همسفر محمد بود و در منتهای معراج، در سدرةالمنتهی بازماند و به محمد گفت دیگر اجازه ندارد که پیش رود، و محمد به تنهایی به معراج ادامه داد.
بنا بر بعضی روایات مسلمانان، جبرئیل پنجاه بار بر ابراهیم، چهارصد بار بر موسی، ده بار بر عیسی و بیست و چهار هزار بار بر محمد نازل شده است.
شیخ مفید در روایتی آورده است: «جبرئیل در میان فرشتگان به شکل مردی میان بالا، سپیدپیشانی، سیه چشم، و دارای چهار بال سبز مرصع لؤلؤ است. »
و در حدیث دیگری او دارای ششصد بال مرصع به دُر است.
نام وی در زبان عبری ( גַּבְרִיאֵל ) به معنای «مرد خدا» است. همچنین در لاتین جبرئیل «گابریل» ( Gabriel ) نامیده می شود.
نام جبرئیل یا جبراییل ۴ بار در عهد جدید و عهد قدیم آمده است که ۲ بار از آن در انجیل لوقا به عنوان مژده آور تولد یحیی برای زکریا و مژده آور تولد عیسی برای مریم آمده است و نام او ۲ بار دیگر در کتاب دانیال آمده است. در کتاب دانیال نبی آمده جبرئیل به صورت انسان نازل می شود خوابش را برایش تعبیر کند اما جذبهٔ اوی باعث می شود دانیال از هوش برود. در جای دیگر آمده جبرئیل در حین عبادت دانیال پروازکنان نازل می شود تا اسراری را برایش آشکار کند. در یهودیت جبرئیل را در درجهٔ دوم اهمیت می دانند و میکاییل را بر آن ترجیح داده اند چرا که جبرئیل را نازل کنندهٔ بلا و فرمان قتال و جنگ می دانستند. در دانشنامهٔ معیار کتاب مقدس آمده: حضور جبرئیل در عهد عتیق نشان دهنده قدرت الهی است اما حضور او در عهد جدید علاوه بر قدرت الهی آرامش بخش و اطمینان آفرین می باشد. هر چهار بار حضور جبرئیل در کتاب مقدس به نوعی بیان کنندهٔ وعدهٔ الهی به ظهور مسیح می باشد.
... [مشاهده متن کامل]
این نام تلفظ های دیگری چون جَبرائیل، جِبریل، گابریل و کردایل نیز دارد. از جبرئیل به نام های فرشتهٔ وحی، امین وحی، عقل اول، ناموس اکبر، روح اعظم، روح الامین و روح القدس ( روح قدسی ) و … نیز یاد می شود.
کتاب دانیال ظاهر جبرئیل را به صورت مردی عادی توصیف کرده است. بنا به گفتهٔ پیروان اسلام او گاهی به صورت واقعی خود و گاهی به شکل جوانی خوشرو به نام دحیهٔ کلبی نزد محمد می آمد. در داستان معراج، او همسفر محمد بود و در منتهای معراج، در سدرةالمنتهی بازماند و به محمد گفت دیگر اجازه ندارد که پیش رود، و محمد به تنهایی به معراج ادامه داد.
بنا بر بعضی روایات مسلمانان، جبرئیل پنجاه بار بر ابراهیم، چهارصد بار بر موسی، ده بار بر عیسی و بیست و چهار هزار بار بر محمد نازل شده است.
شیخ مفید در روایتی آورده است: «جبرئیل در میان فرشتگان به شکل مردی میان بالا، سپیدپیشانی، سیه چشم، و دارای چهار بال سبز مرصع لؤلؤ است. »
و در حدیث دیگری او دارای ششصد بال مرصع به دُر است.
نام وی در زبان عبری ( גַּבְרִיאֵל ) به معنای «مرد خدا» است. همچنین در لاتین جبرئیل «گابریل» ( Gabriel ) نامیده می شود.
نام جبرئیل یا جبراییل ۴ بار در عهد جدید و عهد قدیم آمده است که ۲ بار از آن در انجیل لوقا به عنوان مژده آور تولد یحیی برای زکریا و مژده آور تولد عیسی برای مریم آمده است و نام او ۲ بار دیگر در کتاب دانیال آمده است. در کتاب دانیال نبی آمده جبرئیل به صورت انسان نازل می شود خوابش را برایش تعبیر کند اما جذبهٔ اوی باعث می شود دانیال از هوش برود. در جای دیگر آمده جبرئیل در حین عبادت دانیال پروازکنان نازل می شود تا اسراری را برایش آشکار کند. در یهودیت جبرئیل را در درجهٔ دوم اهمیت می دانند و میکاییل را بر آن ترجیح داده اند چرا که جبرئیل را نازل کنندهٔ بلا و فرمان قتال و جنگ می دانستند. در دانشنامهٔ معیار کتاب مقدس آمده: حضور جبرئیل در عهد عتیق نشان دهنده قدرت الهی است اما حضور او در عهد جدید علاوه بر قدرت الهی آرامش بخش و اطمینان آفرین می باشد. هر چهار بار حضور جبرئیل در کتاب مقدس به نوعی بیان کنندهٔ وعدهٔ الهی به ظهور مسیح می باشد.
جبرئیل: باعث می شود مذکر به مونث تبدیل شود و اگر مونث باشد حامله شود همون نازل یا انزال شود!
جبرئیل نامی عبری و به معنای مرد خدا می باشد که بصورت گابریل و گابی نیز کاربرد دارد و در عربی به معنای قدرت خدا می باشد ( جبر و جبار در عربی از این ریشه گرفته شده اند ) .
روح القدس
کلام بعضی از انسان ها را می توان ختم کلام بعضی از انسان های قبلی یا پیشین دانست یا پنداشت.
به عنوان مثال می توان کلام پیامبر دین اسلام را ختم کلام های نوآه ( نوح ) ؛ آبراهام ( ابراهیم ) ؛ موسا ( موسی ) ؛ بودا ؛ زرتشت ؛ و ایسا ( عیسی ) دانست یا پنداشت، اما هیچکدام از کلام های انسانی نه کلام خدا می باشند و نه ختم کلام وی. زیرا کلام خداوند نه آغاز دارد و نه پایان و نه قابل گنجیدن در یک جهان بلکه فقط در جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار. چه رسد به چند جلد کتاب چند صد یا چند هزار صفحه ای تحت عناوین:
... [مشاهده متن کامل]
- تورا ( تورات ) و ملحقات آن تحت عنوان عهد یا وصیت نامه قدیم.
- ایوان گِلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) و ملحقات آن تحت عنوان عهد یا وصیت نامه جدید.
- بی بِل ( Bibel با تلفظ بای بِل به زبان انگلیسی ) : عهد یا وصیت نامه قدیم باضافه عهد یا وصیت نامه جدید روی همدیگر.
- هوسِتا ؛ آو سِتا و یا اوستای زرتشتیان به خط و زبان اوستایی و تفاسیر گوناگون آن به زبان خود اوستایی و پهلوی یا فارسی میانه و الا آخر.
- وِدا های چهارگانه و اُوپانی شاد های هندوان و بودائیان .
ما انسان ها باوجود این همه اسطوره ها و افسانه ها و حماسه ها و معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفانی و این همه آثار ادبی و هنری و این همه پیشرفت های علمی و صنعتی و هنری در زمینه شناخت کلی خود و انسان و خداوند و چگونگی آفرینش جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و موجودات درون آنها بطور یکسان و برابر هنوز در مقدمه راه قرار داریم و نه در میانه یا وسط و یا در مراحل پایانی راه.
کلیه معارف آئینی و وحیانی و حدیثی و روائی دینی و فلسفی و عرفانی در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین که کنون در مورد خدایان گوناگون و حکمت و امر و کلام و کار و هنر خدای یگانه و احد و واحد و آفرینش جهان و انسان و موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی توسط وی به اندازه سر یک سوزن خیاطی از حقیقت برخوردار نمی باشند غیر از شناخت و دانش علمی.
بیائید با همدیگر از همین امروز تکلیف خود را با دو جناح و جبهه تاریک و ظلمانی یک بار برای همیشه روشن نمائیم؛ یکی آئین و دین و مذهب و فرقه و حلقه از یک طرف و دیگری آتئیزم و کمونیزم از طرف دیگر. مرا با این دو غول بی شاخ و دُم کاری نیست و میلی هم ندارم که گُرز گران رستم تهمتن و پتک سنگین کاوه آهنگر و یا کلنگ سر تیز فرهاد کوهکن را بر فرق سر بنیان گذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع جناح اول و بی شریعتی جناح دوم که نفس های مجرد آنان ( یعنی من ها یا خود های آنان و نه ارواح یا روان ها یا جان ها یا عقل های آنان ) که هم اکنون در خاک این طبیعت خسپیده و در لحظه جاودانه حال ( و نه در زمان های گذشته که دیگر وجود ندارند و نه در زمان های آینده که هنوز نیامده اند ) به موازات خواب ژرف و شیرین مرگ از برترین زندگی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین در قالب رویاهای حقیقی و روشن تر از روشنایی روز های دنیوی بر خوردار اند و همگی با زبان خداوند باهمدیگر مشغول گفت و شنود و بازی و لذت و شادی اند، فرود آورم بلکه ریشه ابهامات و اوهامات و خرافات بجای مانده در آثار آنان را طوری خشک نمایم تا نه فقط تا پایان این دنیا ( یعنی تا آخرین لحظه انقباض مجدد محتوای این جهان در مرکز و تبدیل آن به دمای محض و بسیار داغ و چگال و سنگین و وقوع مه بانگ بعدی ) بلکه برای همیشه تا دیگر مانند علف های هرز نتوانند دوباره سبز شوند و دیگر نتوانند مثل سابق فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل محدود و ناقص انسان را بیشتر از این بسوی چنین ظلمت های ژرف و جهل های علاج ناپذیر موجود منحرف نمایند. در طی این نبرد جانانه هم هیچگونه نیازی به انتظار نشستن برای دریافت امداد های غیبی بطور مجانی و رایگان به کمک توکل بخدا ندارم.
به عنوان مثال می توان کلام پیامبر دین اسلام را ختم کلام های نوآه ( نوح ) ؛ آبراهام ( ابراهیم ) ؛ موسا ( موسی ) ؛ بودا ؛ زرتشت ؛ و ایسا ( عیسی ) دانست یا پنداشت، اما هیچکدام از کلام های انسانی نه کلام خدا می باشند و نه ختم کلام وی. زیرا کلام خداوند نه آغاز دارد و نه پایان و نه قابل گنجیدن در یک جهان بلکه فقط در جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار. چه رسد به چند جلد کتاب چند صد یا چند هزار صفحه ای تحت عناوین:
... [مشاهده متن کامل]
- تورا ( تورات ) و ملحقات آن تحت عنوان عهد یا وصیت نامه قدیم.
- ایوان گِلی های چهارگانه ( اناجیل اربعه ) و ملحقات آن تحت عنوان عهد یا وصیت نامه جدید.
- بی بِل ( Bibel با تلفظ بای بِل به زبان انگلیسی ) : عهد یا وصیت نامه قدیم باضافه عهد یا وصیت نامه جدید روی همدیگر.
- هوسِتا ؛ آو سِتا و یا اوستای زرتشتیان به خط و زبان اوستایی و تفاسیر گوناگون آن به زبان خود اوستایی و پهلوی یا فارسی میانه و الا آخر.
- وِدا های چهارگانه و اُوپانی شاد های هندوان و بودائیان .
ما انسان ها باوجود این همه اسطوره ها و افسانه ها و حماسه ها و معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفانی و این همه آثار ادبی و هنری و این همه پیشرفت های علمی و صنعتی و هنری در زمینه شناخت کلی خود و انسان و خداوند و چگونگی آفرینش جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار و موجودات درون آنها بطور یکسان و برابر هنوز در مقدمه راه قرار داریم و نه در میانه یا وسط و یا در مراحل پایانی راه.
کلیه معارف آئینی و وحیانی و حدیثی و روائی دینی و فلسفی و عرفانی در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین که کنون در مورد خدایان گوناگون و حکمت و امر و کلام و کار و هنر خدای یگانه و احد و واحد و آفرینش جهان و انسان و موجودات غیر زنده و زنده نباتی و حیوانی توسط وی به اندازه سر یک سوزن خیاطی از حقیقت برخوردار نمی باشند غیر از شناخت و دانش علمی.
بیائید با همدیگر از همین امروز تکلیف خود را با دو جناح و جبهه تاریک و ظلمانی یک بار برای همیشه روشن نمائیم؛ یکی آئین و دین و مذهب و فرقه و حلقه از یک طرف و دیگری آتئیزم و کمونیزم از طرف دیگر. مرا با این دو غول بی شاخ و دُم کاری نیست و میلی هم ندارم که گُرز گران رستم تهمتن و پتک سنگین کاوه آهنگر و یا کلنگ سر تیز فرهاد کوهکن را بر فرق سر بنیان گذاران و مخترعین یوغ های سنگین و سبک شرایع جناح اول و بی شریعتی جناح دوم که نفس های مجرد آنان ( یعنی من ها یا خود های آنان و نه ارواح یا روان ها یا جان ها یا عقل های آنان ) که هم اکنون در خاک این طبیعت خسپیده و در لحظه جاودانه حال ( و نه در زمان های گذشته که دیگر وجود ندارند و نه در زمان های آینده که هنوز نیامده اند ) به موازات خواب ژرف و شیرین مرگ از برترین زندگی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین در قالب رویاهای حقیقی و روشن تر از روشنایی روز های دنیوی بر خوردار اند و همگی با زبان خداوند باهمدیگر مشغول گفت و شنود و بازی و لذت و شادی اند، فرود آورم بلکه ریشه ابهامات و اوهامات و خرافات بجای مانده در آثار آنان را طوری خشک نمایم تا نه فقط تا پایان این دنیا ( یعنی تا آخرین لحظه انقباض مجدد محتوای این جهان در مرکز و تبدیل آن به دمای محض و بسیار داغ و چگال و سنگین و وقوع مه بانگ بعدی ) بلکه برای همیشه تا دیگر مانند علف های هرز نتوانند دوباره سبز شوند و دیگر نتوانند مثل سابق فعالیت های قوای ادراکی فهم و عقل محدود و ناقص انسان را بیشتر از این بسوی چنین ظلمت های ژرف و جهل های علاج ناپذیر موجود منحرف نمایند. در طی این نبرد جانانه هم هیچگونه نیازی به انتظار نشستن برای دریافت امداد های غیبی بطور مجانی و رایگان به کمک توکل بخدا ندارم.
ناموس اکبر. [ س ِ اَ ب َ ] ( اِخ ) جبرئیل. ( اقرب الموارد ) ( ازناظم الاطباء ) ( السامی ) . کنایه از جبرئیل است. ( برهان قاطع ) . لقب جبرئیل علیه السلام. ( از آنندراج ) ( از مهذب الاسماء ) ( غیاث اللغات
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
) . مرحوم دهخدا چنین یادداشت کرده اند: کلمه یونانی است و به معنی جبرئیل نیست و این معنی جبرئیل را به غلط از این حدیث فهم کرده اند: حدّثنی احمدبن عثمان المعروف بأبی الجوزاء. . . قال رسول اﷲ. . . ثم قال : اقراء، قلت : ما أقراء؟. . . قال : اقراء باسم ربک الذی خلق. فقرأت ، فأتیت خدیجة فقلت لقد اشفقت علی نفسی. . . ثم انطلقت بی الی ورقةبن نوفل بن اسد. قالت اسمع من ابن اخیک. فسألنی فاخبرته خبری فقال هذا الناموس الذی انزل علی موسی بن عمران [ تاریخ محمدبن جریر طبری ]. ورقةبن نوفل ، مرادش همان قانون خدای یگانه پرستی بود و�هذا� به �خبر� راجع است نه �جبرئیل �. ولی چون تصوررفته است که مرجع ضمیر جبرئیل است ناموس و سپس ناموس اکبر را لقب جبرئیل یا نام او گفته اند. ( یادداشت مؤلف ) . || ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قاعده و دستور بزرگ و شریعت ، چرا که در لغت حکما ناموس به معنی تدبیر و سیاست است. ( آنندراج ) ( از غیاث اللغات ) .
Gabriel با تلفظ گابریل در زبان های غربی همان فرشته ای ست که سه روز پس از برگزاری جشن نوروز ایرانیان گویا به مریم باکره ظاهر و به او پیام هم خوابگی با روح مقدس ( نام دیگری برای خودش ) و بار دار شدن داده بوده باشد و پس از طی نُه ماه بارداری یعنی سه شب بعد از جشن یلدا یا شب زنده داری ایرانیان یعنی در غروب روز ۲۴ دسامبر در یک کاروانسرا در شهر بیت الهم ( در اصل : بِید اله ام ) زیر سقف یک ایوان گلی وضع حمل می نماید و ایسا ( عیسی ) را به دنیا می آورد ( گویا ایسا قبل از بسته شدن نطفه در رحم مادر مانند بابا آدم در بیرون از این دنیا وجود داشته بوده باشد ) . آن فرشته تخیلی - توهمی بعد ها به زبان عربی به شکل یا قالب و یا حجاب جابریل در می آید و به پیامبر اسلام در غار حرا در یک شب تحت عنوان لیلتهُ القدر یا شب قدر ظاهر می شود و گویا پس از تکرار سه بار امر کردن " بخوان " به وی ، محتوای قرآن را بطور کلی در گوش سر و دل رسول الله وحی می نماید و بعد از آن محتوای قرآن ( در اصل و ریشه کُرآن به معنای آن پسر و نه ایسا ) ظرف ۲۳ سال به تدریج در مکه و مدینه و بین آندو در قالب آیات وحی میگردد. اما این نام در اصل و ریشه به شکل گبری ایل ( جبری ایل ) یک فرشته نبوده است بلکه یک بینش و باور قدیمی در اعصار دور دست باستان در سر زمین های ایران و هندوستان و محتوای آن عبارت بوده است از نه تنها باور به سرنوشت از پیش تعیین شده بلکه اعتقاد و باور و ایمان و امید به این حقیقت ژرف و ماورایی که سعادت اولی و آخری یا اولیه و اُخروی و یا زندگی ازلی و ابدی در سطح کمال ایده آل خوبی و زیبایی با کمیت و کیفیت بهشت برین توسط آفریدگار کائنات یک بار برای همیشه و جاودانگی آفریده شده و از پیش بطور مطلق تعیین گردیده است و لذا انسان هرگز نمی تواند در فرم یا شکل و یا صورت و محتوای آن دخل و تصرف نماید و یا به کمک کلیه پندار ها و گفتار ها و رفتار های نیک و بد دنیوی خویش کوچکترین اثر مثبت یا منفی روی آن بگذارد. بر اساس آن بینش و باور حقیقی و طلائی و منور و درخشان فرا باستانی اگر انسان زندگی دنیوی خود را به بهشت تبدیل نماید، بر اثر آن به اندازه کوتاه ترین طول موج نور نامرئی و یا به قدر یک کوارک زیر هسته ای اتمی به شادی خداوند افزوده نمی شود و اگر در عوض زندگی دنیوی خود را به جهنم تبدیل نماید بر اثر آن درست به همان قدر و اندازه از شادی خداوند کاسته نمی شود. چرا ؟ زیرا شادی خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی علمی و نه خدای اوهامی و غیر حقیقی آئینی و دینی ) در قالب کلی مطلق است و بیکران و مشمول حال افزایش و کاهش نمی باشد بلکه فقط در قالب جزئیات کثیر و فراوان و گوناگون زنده نباتی و حیوانی و انسانی. نتیجه اینکه این لفظ یا کلمه یا واژه باستانی به معنای ایل گبریان یا ایل جبر گرایان بوده است که بعدا در زبان های آرامی ( زبان مریم و یوسف و ایسا و آبا و اجداد آنان ) و قبل از آرامی در زبان عبری به گوری اِل ( با حروف لاتین : Gavri el ) و عربی ( جبرئیل ) به فرشته تبدیل شده و نقش پیام رسانی بین اله و اِلی ( دو نام خدا به زبان آرامی ) و یاهوَه یا یَهوَه عبری و الله عربی و آسمان و بهشت و عالم غیب و امر و ملکوت از یک طرف و انسان و عالم شهود و خلق و مِلک از طرف دیگر را عهده دار شده است. در دیوان حافظ شیرین سخن شیرازی به هاتف غیبی تبدیل شده که گویا از عالم امر و غیب و ملکوت گاهی اوقات به گوش دل وی پیام آوری میکرده و در دیر مغان ( همان دیر مُخان قوم فارسی زبان ایلامی مخترع یکی از خطوط سه گانه میخی و احداث کننده زیگورات ( گور های زنده و محل اقامت خدای هو روی آن ) و زیکورات ( کوره های زنده آجر پزی و تف دهنده الواح و ظروف گلی به موازات قوم فارسی زبان سومر و قوم اُگاریت ( مخترع اولین گاری و ارابه های جنگی ) در شمال غربی سرزمین شام ، اورا با استشمام بوی مَی یا نوشیدن شراب ملکوتی مدهوش می نموده است.
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه کلی : بر اساس بینش و باور فردی من خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری و جلد و محتوای هیچ کتابی مقدس نمی باشد و فرشته ای تحت نام های گابریل و جبرئیل نه وجود داشته و نه وجود دارد. اگر فرصتی دست داد شاید بتوانم خدمت خوانندگان گرامی ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان دیگری در همین زمینه در سرزمین های ایران و هندوستان در اعصار دور دست قبل از پیدایش خط اشاره کنم که توسط خردمندان گم نام میترائی و هندو در باره جاودانه بودن عشق و زندگی انسان و چگونگی حرکت آن از سرچشمه مبدئی - ازلی - ابدی بسوی بازگشت به همان چشمه یا وان در معاد یعنی در پایان حرکت و راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد، سروده شده اند. البته مبداء و معاد از دیدگاه آن خردمندان و شناخت و دانش علمی و تفسیر صحیح تئوری های علمی عصر جدید بخصوص نظریه مه بانگ و نه از طریق معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی. دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی ابراهیمی؛ یهودیت و مسیحیت و اسلام در مورد تصویر مبداء و منشاء ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوا ، دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشند و مطمئنن و یقینن و بدون شک و تردید محتوای آن دو داستان از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان ابلاغ نگردیده است.
ای شیخ دست بر دار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم یعنی آئین یکتا پرستی / زیرا نیست چیز دیگری غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را به تنهایی / به آن تن دِه شبانه روز تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری/ اما به سنت و رسم و طریق و روش ضحاک مار بر دوش/ نکن آنرا بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ جدی دان و مپندار و نگیر آن طنین را به شوخی و بازی/ یعنی پژواک صدای نازنین شعار زن و زندگی و آزادی/ در گوش سر و دل نگران حاجیان پس کوچه ها و خیابان و خورده بازاری/ سیاست حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیروی و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در سیاست و حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند/ الا یعنی بلکه یا مگر در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ در پایان یک پند کودکانه به شیوخ خوب وان اینکه دست بردارند از این همه مردم آزاری/ تاکه انشاء الله شاید باشد الله از دست و زبان دنیوی شان در آخرت و قیامت خشنود و راضی/
... [مشاهده متن کامل]
نتیجه کلی : بر اساس بینش و باور فردی من خداوند متعال در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و منجی و ناجی و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و هر گونه عنوان دیگری برای تربیت و هدایت معنوی بشر انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضی هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های مدرن هنری و جلد و محتوای هیچ کتابی مقدس نمی باشد و فرشته ای تحت نام های گابریل و جبرئیل نه وجود داشته و نه وجود دارد. اگر فرصتی دست داد شاید بتوانم خدمت خوانندگان گرامی ایده های حقیقی و طلائی و منور و درخشان دیگری در همین زمینه در سرزمین های ایران و هندوستان در اعصار دور دست قبل از پیدایش خط اشاره کنم که توسط خردمندان گم نام میترائی و هندو در باره جاودانه بودن عشق و زندگی انسان و چگونگی حرکت آن از سرچشمه مبدئی - ازلی - ابدی بسوی بازگشت به همان چشمه یا وان در معاد یعنی در پایان حرکت و راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین مبداء و معاد، سروده شده اند. البته مبداء و معاد از دیدگاه آن خردمندان و شناخت و دانش علمی و تفسیر صحیح تئوری های علمی عصر جدید بخصوص نظریه مه بانگ و نه از طریق معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی. دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی ابراهیمی؛ یهودیت و مسیحیت و اسلام در مورد تصویر مبداء و منشاء ؛ یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوا ، دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشند و مطمئنن و یقینن و بدون شک و تردید محتوای آن دو داستان از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان ابلاغ نگردیده است.
ای شیخ دست بر دار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم یعنی آئین یکتا پرستی / زیرا نیست چیز دیگری غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را به تنهایی / به آن تن دِه شبانه روز تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری/ اما به سنت و رسم و طریق و روش ضحاک مار بر دوش/ نکن آنرا بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ جدی دان و مپندار و نگیر آن طنین را به شوخی و بازی/ یعنی پژواک صدای نازنین شعار زن و زندگی و آزادی/ در گوش سر و دل نگران حاجیان پس کوچه ها و خیابان و خورده بازاری/ سیاست حجاب و جدایی زن و مرد زهمدیگر از دوران کودکی تا پیروی و کهولت و فرسودگی و مرگ و مردن/ ندارند ریشه در سیاست و حکمت و امر و کلام و کار و هنر خداوند/ الا یعنی بلکه یا مگر در وسوسه های ابلیس و شیطان و یا اهریمن/ در پایان یک پند کودکانه به شیوخ خوب وان اینکه دست بردارند از این همه مردم آزاری/ تاکه انشاء الله شاید باشد الله از دست و زبان دنیوی شان در آخرت و قیامت خشنود و راضی/
جبرئیل
ج برا یل
اول
ج=به معنی جای
برا =برادر
یل =پسوند جمع ور زبان کوردی
پس
جبرائیل =جای برادران بودن
متال :حبله کلبی که برادر شیری حضرت محمد بوده است .
ج برا یل
اول
ج=به معنی جای
برا =برادر
یل =پسوند جمع ور زبان کوردی
پس
جبرائیل =جای برادران بودن
متال :حبله کلبی که برادر شیری حضرت محمد بوده است .
جبرئیل نامی است عبرانی یا سریانی و معنی او عبدالله، و او امین خزائن وحی خدا باشد.
جبرئیل منطقه بود و باش در مربوطات ناحیه دوازدهم شهر هرات افغانستان میباشد ، نفوس بسیار و شیعه مذهب استند ، شهرک جبرئیل طبق نقشه شهرداری بوده و از محلات مشهورش می توان محله حاجی عباس، المهدی ، شهرک رضا و غیره را نام گرفت . . .
جبرئیل
جبرئیل:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "جبرئیل " می نویسد : ( ( جبرئیل که در پارسی سروش نامیده می شود در واژه ، به معنی مرد خداست . بخش نخستین آن جبر ، برپایه ی انگار ه ای، در ریخت گبر و در معنی بی باور و نا گِرَوا و کافر در پارسی کاربرد یافته است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به تن ژَنده پیل و به جان ، جبرئیل ؛
به دست ، ابر بهمن ؛ به دل ، رود نیل. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 227. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی "جبرئیل " می نویسد : ( ( جبرئیل که در پارسی سروش نامیده می شود در واژه ، به معنی مرد خداست . بخش نخستین آن جبر ، برپایه ی انگار ه ای، در ریخت گبر و در معنی بی باور و نا گِرَوا و کافر در پارسی کاربرد یافته است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( به تن ژَنده پیل و به جان ، جبرئیل ؛
به دست ، ابر بهمن ؛ به دل ، رود نیل. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 227. )
گبر ییل یا مرد با خدا نامی بر گرفته از گبر ( زرتشتی ) بوده و مانند واژگان پارسایی که نشان پاکی و پارسی بودن هست این نیز نمودی از مردان با خدای گبریست که که در غار حرا به محمد وحی را باز خوانی کرد . ( سلمان فارسی )
به معنی قدرت خدا یا مرد خدا فرشته وحی و پیام رسان پیامبران
فرشته ی خدا، فرشته وحی الهی، فرستاده ی خداوند
به نظرم اسم به همان صورت واقعی باید تلفظ شود
جبریل صحیح است
چون در قرآن سه بار آمده جبریل اما ترجمه شده جبرئیل که این اشتباه بزرگ است
اسم در همه زبان ها باید ماهیت و تلفظ واقعی خود را حفظ کند
جبریل صحیح است
چون در قرآن سه بار آمده جبریل اما ترجمه شده جبرئیل که این اشتباه بزرگ است
اسم در همه زبان ها باید ماهیت و تلفظ واقعی خود را حفظ کند
بعداز بدست اوردن جام جهان نما وجام جم درمراحل بالاتر به درجه ای از کمال است آنجا که هر
حقیقتی نداسته ازخلقت آدم تاقیامت را پاسخی باشد وتو محرم و امین یعنی جبرئیل امین آنکه پیام رامیدهدو روح امین انکه میشنود وبرای آدم وبشر وجن وملک وفرشته وانس وانسان ویاجوج ماجوج بصورتی بیان میکند که هریک اندازه ظرف خود برداشت کنند به همین علت در خصوص فهم آیات گفته شده برای تمام انسانها آورده شده و برای اهل علم روشن خواهد شدو آنکه محرم بودو برایش روشن شد به باقی واقعیت را خواهد گفت وحقیقت را امانت داری میکند مگر آنکه در آخرین فرصتهای حیاتش به برجسته ترین شاگردش بعنوان سر بگوید وگفته اند هرکه را اسرار ازل آموختن مهری بر دهانش کوفتن و لبانش دوختن بین واقعیت و حقیقت یک دیوار هست وآنها که به درجات بالا رسیدند میتوانند آنطرف دیوار را ببیند. مور یا نه نشَ دیم اِن دا . قومسی باتم تَ حالی بو.
... [مشاهده متن کامل]
حقیقتی نداسته ازخلقت آدم تاقیامت را پاسخی باشد وتو محرم و امین یعنی جبرئیل امین آنکه پیام رامیدهدو روح امین انکه میشنود وبرای آدم وبشر وجن وملک وفرشته وانس وانسان ویاجوج ماجوج بصورتی بیان میکند که هریک اندازه ظرف خود برداشت کنند به همین علت در خصوص فهم آیات گفته شده برای تمام انسانها آورده شده و برای اهل علم روشن خواهد شدو آنکه محرم بودو برایش روشن شد به باقی واقعیت را خواهد گفت وحقیقت را امانت داری میکند مگر آنکه در آخرین فرصتهای حیاتش به برجسته ترین شاگردش بعنوان سر بگوید وگفته اند هرکه را اسرار ازل آموختن مهری بر دهانش کوفتن و لبانش دوختن بین واقعیت و حقیقت یک دیوار هست وآنها که به درجات بالا رسیدند میتوانند آنطرف دیوار را ببیند. مور یا نه نشَ دیم اِن دا . قومسی باتم تَ حالی بو.
... [مشاهده متن کامل]
ملک وحی ، روح القدوس، شبکه هوشمندی الهی ، شبکه شعور الهی ، روح الامین
فرشته خدا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)