[ویکی فقه] جبر معتدل، که نظرِ ابومنصور ماتریدی سمرقندی (متوفی ۳۳۳) است.
این قسم جبر یا کسب از نظریه اشعری معتدل تر و در واقع حد وسط جبر اشعری و اختیار معتزلی است؛ زیرا ماتریدی نه مانند معتزله، به استقلال قدرت بنده و تأثیر آن در ایجاد و احداث فعل قائل است و نه همچون اشعری و پیروانش فاعل همه افعال را خدا می داند و هرگونه فاعلیتی را در بنده منکر می شود، بلکه او بر خلاف اشعری، برای بنده فعلی قائل است که از وی به قدرت و اختیار صادر می شود و او را حقیقتاً فاعل می داند.
ماتُریدیه، برخلاف اشاعره، میان فعل و مفعول فرق می گذارند و می گویند فعل عبد عین فعل خدا نیست بلکه غیرفعل خداست.
فعل خدا ایجاد و احداث است، اما فعل عبد ایجاد و احداث نیست.
مثلاً، ایجادِجلوس، فعل خداست ولی خود جلوس فعل خدا نیست، بلکه مفعول خدا و فعل عبد است و جلوس، مفعول عبد نیست.
علاوه بر این، چنانکه گذشت، کسب اشعری مقارنه قدرت حادث انسان با مقدور است ولی کسب ماتریدی، اختیار یا قصد است.
به نظر ماتریدی، افعال اختیاری انسان با قدرت یا استطاعتی واقع می گردند که خداوند در وقت اکتساب فعل، بعد از سلامت اسباب و آلات در انسان خلق می کند و استحقاق ذم و عقاب و مدح و ثواب بر فعلی از افعال انسان، مبتنی بر این قصد است؛ زیرا اگر انسان فعل شر را قصد نمی کرد، خداوند قدرت فعل شر را در وی خلق نمی کرد و اگر فعل خیر را قصد نمی کرد، خدا قدرت فعل خیر را در او خلق نمی کرد.
بدین ترتیب، خود فعل نه ملاک ثواب است نه ملاک عقاب، بلکه ملاک آن ها قصد بنده است که «إنّما الاَعمال بالنیّات».
اقسام قدرت از نظر ماتریدی
ماتریدی قدرت و استطاعت را که ملاک تکلیف است بر دو قسم می داند:
الف) قدرت ممکن، که آن را سلامت آلات و صحت اسباب می نامد.
این قدرت مقدّم بر فعل و صالح ضدّین است، مانند دست و پای سالم که مقدّم بر فعل است و صلاحیت ضدّین را دارد، مثلاً هم صلاحیت جهاد با کفار و هم صلاحیت قتال با مسلمانان را دارد.
ب) قدرت میسّره، که زائد بر قدرت ممکن است و آن قدرتی است که انسان به واسطه آن از برکت تفضل الاهی بر فعلی که بدان مکلف است به آسانی قدرت می یابد.
این قدرت مقارن با فعل است نه قبل آن و خداوند آن را پس از قصد و سلامتِ اسباب می آفریند.
اگر قصد و سلامت اسباب حاصل نباشد، قدرت حادث و در نتیجه مقارنت قدرت حادث با مقدور ــ که کسب اشعری است ــ محقق نمی شود.
چون کسب ماتریدی قصد است، برخلاف کسب اشعری، ممکن است هم بر فعل هم بر قدرت حادث مقدّم باشد.
فرق جبر ماتریدی و اشعری
چنانکه گفته شد، جبر ماتریدی معتدل تر، با اصول دیانات و شرایع منطبق تر و از جبر اشعری معقول تر است.
این قسم جبر یا کسب از نظریه اشعری معتدل تر و در واقع حد وسط جبر اشعری و اختیار معتزلی است؛ زیرا ماتریدی نه مانند معتزله، به استقلال قدرت بنده و تأثیر آن در ایجاد و احداث فعل قائل است و نه همچون اشعری و پیروانش فاعل همه افعال را خدا می داند و هرگونه فاعلیتی را در بنده منکر می شود، بلکه او بر خلاف اشعری، برای بنده فعلی قائل است که از وی به قدرت و اختیار صادر می شود و او را حقیقتاً فاعل می داند.
ماتُریدیه، برخلاف اشاعره، میان فعل و مفعول فرق می گذارند و می گویند فعل عبد عین فعل خدا نیست بلکه غیرفعل خداست.
فعل خدا ایجاد و احداث است، اما فعل عبد ایجاد و احداث نیست.
مثلاً، ایجادِجلوس، فعل خداست ولی خود جلوس فعل خدا نیست، بلکه مفعول خدا و فعل عبد است و جلوس، مفعول عبد نیست.
علاوه بر این، چنانکه گذشت، کسب اشعری مقارنه قدرت حادث انسان با مقدور است ولی کسب ماتریدی، اختیار یا قصد است.
به نظر ماتریدی، افعال اختیاری انسان با قدرت یا استطاعتی واقع می گردند که خداوند در وقت اکتساب فعل، بعد از سلامت اسباب و آلات در انسان خلق می کند و استحقاق ذم و عقاب و مدح و ثواب بر فعلی از افعال انسان، مبتنی بر این قصد است؛ زیرا اگر انسان فعل شر را قصد نمی کرد، خداوند قدرت فعل شر را در وی خلق نمی کرد و اگر فعل خیر را قصد نمی کرد، خدا قدرت فعل خیر را در او خلق نمی کرد.
بدین ترتیب، خود فعل نه ملاک ثواب است نه ملاک عقاب، بلکه ملاک آن ها قصد بنده است که «إنّما الاَعمال بالنیّات».
اقسام قدرت از نظر ماتریدی
ماتریدی قدرت و استطاعت را که ملاک تکلیف است بر دو قسم می داند:
الف) قدرت ممکن، که آن را سلامت آلات و صحت اسباب می نامد.
این قدرت مقدّم بر فعل و صالح ضدّین است، مانند دست و پای سالم که مقدّم بر فعل است و صلاحیت ضدّین را دارد، مثلاً هم صلاحیت جهاد با کفار و هم صلاحیت قتال با مسلمانان را دارد.
ب) قدرت میسّره، که زائد بر قدرت ممکن است و آن قدرتی است که انسان به واسطه آن از برکت تفضل الاهی بر فعلی که بدان مکلف است به آسانی قدرت می یابد.
این قدرت مقارن با فعل است نه قبل آن و خداوند آن را پس از قصد و سلامتِ اسباب می آفریند.
اگر قصد و سلامت اسباب حاصل نباشد، قدرت حادث و در نتیجه مقارنت قدرت حادث با مقدور ــ که کسب اشعری است ــ محقق نمی شود.
چون کسب ماتریدی قصد است، برخلاف کسب اشعری، ممکن است هم بر فعل هم بر قدرت حادث مقدّم باشد.
فرق جبر ماتریدی و اشعری
چنانکه گفته شد، جبر ماتریدی معتدل تر، با اصول دیانات و شرایع منطبق تر و از جبر اشعری معقول تر است.
wikifeqh: کسب_ماتریدی