جایگاه تفسیر صحابه

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تفسیر صحابه یعنی صحابیان مفسر و ویژگی ها و اعتبار تفسیر آنان است.
صحابه در لغت جمع «صاحب»، و صاحب از ریشه «ص ح ب» و به معنای ملازم و همنشین است. درباره تعریف اصطلاحی صحابه اختلاف است؛ ولی تعریف ابن حجر را بیشتر متأخران از او، پذیرفته اند. از دیدگاه وی صحابی کسی است که پیامبر (صلی الله علیه وآله) را ملاقات کرده، به او ایمان آورده و با اسلام از دنیا رفته باشد. گرچه در این تعریف نیز مناقشه جدّی شده ؛ ولی همین تعریف ملاک بحث حاضر است.
جایگاه و گستره تفسیر صحابه
بی تردید مهم ترین مرجع مسلمانان در تفسیر و تبیین احکام پس از پیامبر، صحابه ای بودند که سال ها از نزدیک با آن حضرت بوده و با معانی آیات قرآن آشنا شده بودند. آنان تفسیر بسیاری از آیات را بیواسطه از پیامبر (صلی الله علیه وآله) شنیده بودند. این امر در کنار آشنایی آنان با اسباب و شرایط زمانی و مکانی نزول آیات، ادبیات عرب در عصر نزول و سیره عملی و علمی رسول خدا (صلی الله علیه وآله)، تفسیر صحابه را چون گنجینه ای عظیم در برابر دیدگان مفسران در طول تاریخ تفسیر قرار داده است. به طور کلی صحابه حلقه واسطه میان پیامبر و تابعین بودند و علم به بسیاری از معارف قرآنی از طریق ایشان برای دیگران حاصل شده است.گذشته از ضرورت تفسیر به جهت شناخت احکام اسلام و آموزه های قرآنی برای عمل بدان ها و اجرای آن ها در حوزه های حکومتی، اجتماعی و مسائل فردی، ورود خیل عظیمی از ملت ها و پیروان ادیان دیگر به اسلام در نتیجه فتوحات اسلامی که در عین ناآشنایی به زبان عربی خواستار شناخت قرآن و معارف قرآنی بودند، در کنار ظهور نسل جدید مسلمانان (تابعین) و نیاز آن ها به فراگیری اصول اسلام و احکام شریعت را باید مهم ترین انگیزه های صحابه در تفسیر قرآن کریم دانست؛ اما اینکه مسئله امامت و جانشینی پیامبر (صلی الله علیه وآله) در شمار انگیزه های صحابه در تفسیر ذکر شود سخنی سست و غیر محققانه است، زیرا تفسیر صحابه عمدتاً از مجادلات سیاسی و کلامی خالی بوده است، حتی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) زمانی که ابن عباس را برای ارشاد و اتمام حجّت نزد خوارج فرستاد او را از احتجاج به آیات قرآن باز داشت.
یکسان نبودن جایگاه علمی همه صحابه
البته همه صحابه درک یکسانی از معانی و مفاهیم قرآن نداشتند ، بلکه فهم برخی از آنان به سبب تفاوت آن ها در استعداد عقلی، میزان حضور علمی نزد پیامبر (صلی الله علیه وآله)، شناخت زمان نزول آیات و آگاهی آنان به شعر و زبان، متفاوت بوده است، بنابراین، نظر ابن خلدون که گفته است:چون قرآن به زبان عرب و بنابر اسلوب بلاغت آن ها نازل شده است، همه اصحاب، معانی مفردات و ترکیبات قرآنی را می فهمیدند تنها در صورتی پذیرفتنی است که مقصود وی فهم اجمالی آیات قرآن باشد نه فهم تفصیلی و دقیق آن، چنان که خود او نیز در ادامه سخن به آن اشاره کرده است. شواهد تاریخی چون فهم نادرست عدی از آیه «وکلوا واشرَبوا حَتّی یَتَبَیَّنَ لَکمُ الخَیطُ الاَبیَضُ مِنَ الخَیطِ الاَسوَدِ مِنَ الفَجرِ» و نیز عایشه از آیه «والَّذینَ یُؤتونَ ما ءاتَوا وقُلوبُهُم وجِلَةٌ...» ، پوشیده ماندن معنای «أبّ» در آیه «وفکهَةً واَبًّا» بر ابوبکر ، عاجز ماندن عمر از بیان معنای «أبّ» در آیه مذکور و «تخوّف» در آیه «اَو یَأخُذَهُم عَلی تَخَوُّف...» و آرزوی فهمیدن معنای «کلاله» در آیه «یَستَفتونَک قُلِ اللّهُ یُفتیکم فِی الکللَةِ» و اعتراف ابن عباس به اینکه معنای «فاطر» را در آیه «فاطِرِ السَّموت...» از نزاع دو اعرابی بر سر چاه آبی فهمیده است ، به خوبی بیانگر این واقعیت اند.
ویژگی های تفسیر صحابه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس