جامع بیان العلم و فضله

دانشنامه اسلامی

[ویکی نور] جامع بیان العلم و فضله، اثر ابوعمر یوسف بن عبدالله بن محمد بن عبدالبر قرطبی مالکی، کتابى حدیثى است درباره معناى دانش و فضیلت جستجوى آن، ستوده بودن کوشش در آن و عنایت به آن که به زبان عربی و در اوایل قرن پنجم هجری نوشته شده است.
تحقیق کتاب، توسط مسعد عبدالحمید محمد السعدنی صورت گرفته است.
کتاب با دو مقدمه از محقق و مؤلف آغاز و مطالب در هفتادوچهار باب تنظیم شده است. نویسنده در ابتدا، به بیان فضیلت علم و دانش‎اندوزی پرداخته و پس از بیان مطالبی پیرامون اجتهاد و تقلید، فضیلت کتاب و سنت را بیان کرده است.
در مقدمه محقق، علم به دو قسم علوم دینی و دنیوی تقسیم شده است.
در مقدمه مؤلف، روایاتی از پیامبر(ص) در مورد علم بیان شده است.
ابواب ابتدایی، در مورد فضلیت علم، کسب آن و فضیلت عالم بر عابد و شهید بوده و در آن‎ها روایاتی از پیامبر(ص)، مورد بحث و بررسی قرار گرفته‎اند که عبارتند از: «طلب العلم فریضة علی کل مسلم»؛ «ینقطع عمل ابن آدم بعده إلا من ثلاث»؛ «الدال علی الخیر کفاعله»؛ «لا حسد إلا فی اثنتین»؛ «الناس معادن»؛ «من یرد الله به خیرا یفقهه فی الدین» و «العالم و المتعلم شریکان».

[ویکی فقه] جامع بیان العلم و فضله (کتاب). کتاب جامع بیان العلم و فضله توسط ابن عبد البر قرطبی به زبان عربی و درباره تاریخ علوم و آداب کسب دانش می باشد.
ابن عبد البر، ابو عمر یوسف بن عبدالله بن محمد عبد البر ابن عاصم نمری (۳۶۸- ۴۶۳ ق) فقیه ، محدث ، تاریخ نگار و ادیب اندلسی . در قرطبه زاده شد و در همانجا رشد کرد. پدرش از فقیهان قرطبه بود و او در ۱۸ سالگی پدر را از دست داد. در قرطبه به فراگیری دانشهای معمول آن زمان پرداخت. از استادانش می توان به اینان اشاره کرد: ابو الولید ابن فرضی ، ابو بکر طلمنکی ، قاسم بن اصبغ بیانی که نزد او حدیث خواند، ابو عمر ابن سکوی ، سعید بن نصر ، احمد بن فتح تاجر ، قاضی ابن صفار . ابن عبد البر در آغاز ظاهری مذهب بود، سپس مالکی شد و گاه در پاره ای مسائل به فقه شافعی می گرائید. برخی از شاگردان وی عبارتند از: حمیدی، ابو العباس دلایی ، ابو محمد بن ابی قحافه ، طاهر بن مغوز ، ابو بحر سفیان بن عاص ، ابو علی غسانی و ابن بربال حجاری. افزون بر این ابن خرم را نیز از شاگردان وی شمرده اند. در روزگاری که ابن عبد البر در قرطبه به سر می برد، این شهر مرکز حکومت امویان در اندلس بود و هشام مؤید بن حکم بر آن فرمانروایی داشت. در جمادی الآخر ۳۹۹ محمد بن هشام ملقب به مهدی بر مؤید شورید و او را کنار زد. در شوال ۳۹۹ هشام بن سلیمان بن ناصر به همراه بربریان بر او شورید. از طرف دیگر عموم مردم قرطبه به یاری محمد بن هشام برخاسته و بربریان را شکست دادند. آنان دوباره سلیمان را به فرمانروایی برداشتند و با یاری مسیحیان جنگ خونینی به راه انداخته اند که در آن جنگ افراد زیادی از جمله ابن فرضی، استاد ابن عبد البر کشته شدند و مهدی شکست خورد. در ۴۰۰ ق مهدی دوباره به قرطبه حمله کرد و پس از تسلط بر آنجا در نبردی با بربریان شکست خورده و در ذی حجه همان سال کشته شد و مؤید بن حکم دوباره به حکومت رسید. ابن عبد البر در این گیر و دار جز دور شدن از این آشوبها و رفتن به محیطی آرام، فرا روی خود راهی نمی دید. از این رو از قرطبه بیرون آمد ولی هیچگاه از اندلس بیرون نرفت. تنها دانیه را که دورترین نقطه شرق اندلس بود برگزید و به آنجا رهسپار شد. مدت اقامت ابو عمر در دانیه از بابرکت ترین و پرثمرترین دوران زندگی او شمرده شده است، چه در همین جا بود که بیشتر کتابهای بزرگش را نوشت و در افق این شهر بود که دانش وی آشکار گردید. او از دانیه به غرب اندلس، به دربار مظفر بن افطس که به عقل و ادب و شجاعت موصوف بود، راه یافت و در آنجا وی را به منصب قضاوت اشبونه و شنترین گماردند و سرانجام در شاطبه درگذشت.
آثار مؤلف
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب ، الاستذکار ، الابناه علی قبائل الرواة ، بهجة المجالس و انس المجالس ، التمیصد لما فی الموطا من المعانی و الاسانید ، جامع بیان العلم و فضله و....
معرفی کتاب
«جامع بیان العلم و فضله» کتابی حدیثی است درباره معنای دانش و فضیلت جستجوی آن، ستوده بودن کوشش در آن و عنایت به آن. برخی آداب تعلیم و تعلم و نیز روش کسب دانش در این کتاب یادآوری شده است. مؤلف می گوید: علمای اسلام علم را به دو گونه تقسیم کرده اند:۱. علمی که تحصیلش واجب عینی است مثل علم به توحید و صفات و...۲. علمی که تحصیلش واجب کفایی است که شامل سایر علوم می شود. در این جا مؤلف به برخی موارد که در واجب عینی یا کفایی بودن آن اختلاف واقع شده اشاره می کند. از جمله در باب عیادت مریض و دعا در حق عطسه کننده می گوید برخی آنرا واجب کفایی دانسته اند ولی اهل ظاهر به وجوب عینی آن دو قائلند و در این باره به حدیث براء بن عازب از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم استدلال می کنند. اما خود مؤلف بر این عقیده است که معنای فرمایش پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم استحباب و فضیلت داشتن این گونه اعمال است نه وجوب عینی یا کفایی داشتن. مؤلف به مناسبت در ابواب مختلف کتاب اشعاری را نیز یادآور می شود که قابل توجه است از جمله این بیت: ما یدرک العلم الا مشتغل بالعلم همته القرطاس و القلم از برخی ابواب کتاب علی الخصوص باب فساد التقلید و... و نیز باب الحض علی لزوم السنة و الاقتصار علیها، توجه ویژه مؤلف به سنت آشکار می شود. مؤلف به جای عبارت «و عترتی» که در حدیث ثقلین آمده، از عبارت «سنتی» در این دو باب استفاده کرده است. مؤلف در کتاب نسبت به خلیفه اول و دوم عنایت ویژه ای نشان داده و از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم روایتی را نقل می کند که ایشان فرموده اند: «اقتدوا باللذین من بعدی: ابو بکر و عمر»
نسخه شناسی
...

پیشنهاد کاربران

بپرس