[ویکی فقه] ثروت بادآورده. از مجموعه آموزه های قرآن و عترت به دست می آید که مال تکاثری درنظر اسلام، اصلا مالیت ندارد و تنها راه درمان و چاره درد، مصادره ثروت های بادآورده است.
ازدیدگاه اسلام، «مال و ثروت» باید مایه «قوام اجتماعی» باشد نه آن که بنیادهای اجتماعی را به تحلیل برد و پایه هایش را فرو ریزد. در حدیثی از حضرت امام باقر (علیه السّلام) آمده است که درهم و دینار (ثروت) وسیله و ابزار ساماندهی امور جامعه است؛ در حالی که تکاثر و زیاده خواهی از جنود ویرانگر جهل و عقب ماندگی معرفی شده است. از مجموعه آموزه های قرآن و عترت به دست می آید که مال تکاثری درنظر اسلام، اصلا مالیت ندارد. امروز جهان سرمایه داری خود نیز از ضربه های مهلک و کشنده تکاثر رنج می برد. راه درمان و چاره درد جز مصادره نیست؛ چنان که امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) در بیان سیاست گذاری کلی حکومت علوی پس از بیعت بیان داشته است؛ زیرا این ثروت و امکانات که از آن عموم مردم و محرومان جامعه است با دست رشوه ده و نفوذگستر و فریبکار توانگران غصب شده است و به تعبیر امام حسن عسکری (علیه السّلام) این اغنیا و توانگران جامعه هستند که ثروت، ارزاق، خانه و امکانات محرومان و فقیران را می ربایند و به سرقت می برند؛ اغنیاؤهم یسرقون زادالفقراء
منشاء فقر از دیدگاه قرآن
از دیدگاه قرآن، فقر فقیران، محرومیت محرومان و گرسنگی گرسنگان و برهنگی برهنگان، همه و همه در اثر بی عدالتی های ثروتمندان و توانگران جامعه است که با ظلم و بی عدالتی، حقوق مردمان محروم و توده های مظلوم را غصب کرده و اموال و ثروت ایشان را ربوده اند. خداوند می فرماید: «خدا در حق مردمان ظلم و ستم نکرده است بلکه خود مردمان، ستمکار هستند و ظلم و بیداد روا می دارند.»
راه مبارزه با فقر و تکاثر
به هرحال اقامه عدالت و اجرای آن، جز با مبارزه با دو جریان منحط و فسادانگیز و خارج از شئون انسانیت و اسلامیت، یعنی «تکاثر و فقر» شدنی نیست؛ زیرا به فرموده امام کاظم (علیه السّلام) اگر در میان مردم عدالت اجرا شود همه مردم بی نیاز شوند: «لو عدل فی الناس لاستغنوا» و روشن است که بی نیاز ساختن نیازمندان جز به این نیست که حقوق و امکانات غصب شده آنان را از چنگ متکاثران غاصب درآورند و به محرومان بدهند. پس دولت باید حقوق و وسایل زندگی آنان را از متکاثر گرفته و به ایشان بازگرداند تا زمینه عدالت و قسط قرآنی فراهم آورد. قرآن کریم «سیر نادرست گردش ثروت و پول» را در جامعه محکوم کرده است؛ یعنی این که ثروت و اموال در میان ثروتمندان و توانگران دست به دست شود و مردم و جامعه از آن برخوردار نگردند: «کیلا یکون دوله بین الاغنیاء منکم» فساد گردش ثروت در دست معدودی از توانگران جامعه، علت اصلی محکومیت آن از دیدگاه قرآن است. چون تکاثر، اتراف، اسراف و مانند آن ریشه در همین شیوه نادرست گردش ثروت در دست عده ای توانگر دور از انسانیت و اسلامیت دارد.
جایگاه ثروت در آموزه های قرآنی
...
ازدیدگاه اسلام، «مال و ثروت» باید مایه «قوام اجتماعی» باشد نه آن که بنیادهای اجتماعی را به تحلیل برد و پایه هایش را فرو ریزد. در حدیثی از حضرت امام باقر (علیه السّلام) آمده است که درهم و دینار (ثروت) وسیله و ابزار ساماندهی امور جامعه است؛ در حالی که تکاثر و زیاده خواهی از جنود ویرانگر جهل و عقب ماندگی معرفی شده است. از مجموعه آموزه های قرآن و عترت به دست می آید که مال تکاثری درنظر اسلام، اصلا مالیت ندارد. امروز جهان سرمایه داری خود نیز از ضربه های مهلک و کشنده تکاثر رنج می برد. راه درمان و چاره درد جز مصادره نیست؛ چنان که امیرمؤمنان علی (علیه السّلام) در بیان سیاست گذاری کلی حکومت علوی پس از بیعت بیان داشته است؛ زیرا این ثروت و امکانات که از آن عموم مردم و محرومان جامعه است با دست رشوه ده و نفوذگستر و فریبکار توانگران غصب شده است و به تعبیر امام حسن عسکری (علیه السّلام) این اغنیا و توانگران جامعه هستند که ثروت، ارزاق، خانه و امکانات محرومان و فقیران را می ربایند و به سرقت می برند؛ اغنیاؤهم یسرقون زادالفقراء
منشاء فقر از دیدگاه قرآن
از دیدگاه قرآن، فقر فقیران، محرومیت محرومان و گرسنگی گرسنگان و برهنگی برهنگان، همه و همه در اثر بی عدالتی های ثروتمندان و توانگران جامعه است که با ظلم و بی عدالتی، حقوق مردمان محروم و توده های مظلوم را غصب کرده و اموال و ثروت ایشان را ربوده اند. خداوند می فرماید: «خدا در حق مردمان ظلم و ستم نکرده است بلکه خود مردمان، ستمکار هستند و ظلم و بیداد روا می دارند.»
راه مبارزه با فقر و تکاثر
به هرحال اقامه عدالت و اجرای آن، جز با مبارزه با دو جریان منحط و فسادانگیز و خارج از شئون انسانیت و اسلامیت، یعنی «تکاثر و فقر» شدنی نیست؛ زیرا به فرموده امام کاظم (علیه السّلام) اگر در میان مردم عدالت اجرا شود همه مردم بی نیاز شوند: «لو عدل فی الناس لاستغنوا» و روشن است که بی نیاز ساختن نیازمندان جز به این نیست که حقوق و امکانات غصب شده آنان را از چنگ متکاثران غاصب درآورند و به محرومان بدهند. پس دولت باید حقوق و وسایل زندگی آنان را از متکاثر گرفته و به ایشان بازگرداند تا زمینه عدالت و قسط قرآنی فراهم آورد. قرآن کریم «سیر نادرست گردش ثروت و پول» را در جامعه محکوم کرده است؛ یعنی این که ثروت و اموال در میان ثروتمندان و توانگران دست به دست شود و مردم و جامعه از آن برخوردار نگردند: «کیلا یکون دوله بین الاغنیاء منکم» فساد گردش ثروت در دست معدودی از توانگران جامعه، علت اصلی محکومیت آن از دیدگاه قرآن است. چون تکاثر، اتراف، اسراف و مانند آن ریشه در همین شیوه نادرست گردش ثروت در دست عده ای توانگر دور از انسانیت و اسلامیت دارد.
جایگاه ثروت در آموزه های قرآنی
...
wikifeqh: ثروت_بادآورده