[ویکی فقه] آیا قانونهای ثابت و وضع شده در جامعه بدوی کوچک و بسته صدر اسلام ،توان پاسخگویی جامعه امروز رو به پیشرفت آیندگان را دارد؟ یا با دگرگونی های اجتماعی احکام نیز تغییر می یابند؟
هر مسلمان فرهیخته ای که با جامعه سروکار داشته باشد و دگرگونیها و دگردیسهای اجتماعی و در پی آن، دگرگونی آیینها و قانونهای جزئی، بلکه قانونهای کلی و قانونهای اساسی را در جامعه ببیند، پیوسته این پرسش در ذهن او خلجان می کند که چگونه جامعه های پیشرفته، پیوسته در قانونهای خود تجدیدنظر می کنند و قانونها و آیینهای چند دهه پیش را برای اداره امروز جامعه ناکافی می بینند؛ ولی در بین مسلمانان این اندیشه حاکم است که:قانونها و آیینهای اسلام که درصدر اسلام، گذارده شده، برای اداره امروز جامعه و برای اداره آیندگان، هر چه روبه پیش روند و پیشرفت کنند و برای تمامی جامعه ها، با هر فرهنگ و آداب، هر چند فرهنگِ آنان با فرهنگ حجاز آن زمان، فرق و ناسانی اساسی داشته باشد، در هر شرایط و آب و هوایی که باشند، بسنده است، بلکه بالاتر از بسندگی و کافی بودن، مسلمانان می گویند بر همه جامعه های انسانی لازم و واجب است که به اسلام گردن نهند و به این آیین باور پیدا کنند و قانونهای آن را در عمل به کار بندند، تا به سعادت این سرا و آن سرا برسند.
آیا قوانین اسلام جوابگوی جوامع رو به گسترش است؟
به دیگر سخن این پرسش بزرگ پیوسته خود را می نمایاند که یک سری قانونهای ثابت و وضع شده در جامعه بدوی کوچک و بسته، چگونه و چسان ممکن است در جامعه های رو به گسترش و همیشه و همه گاه در حال دگرگونی در خور پیاده شدن باشد، حال تا چه رسد به این که آنان را به سعادت برساند؟به هر حال، برای رسیدنِ به پاسخی درخور و قانع کننده، به جست وجوی دامنه داری دست زدیم و به مطالعه و بررسی گوناگون کتابها و گفت وگو با صاحب نظران دین پرداختیم که اینک پاسخهای هر یک از صاحب نظران را، با نقدهایی که بر آنها زده ایم، فهرست وار یادآور می شویم، تا زمینه بحث فراهم گردد:
← پاسخ اول
در طول زندگی رسالی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آورنده دین اسلام و پس از آن، در زندگی امامان علیه السلام موردهای بسیاری را می توان یافت که در زمانی حکمی کرده اند و در زمانی حکمی دیگر. یا یکی از معصومان علیه السلام فرمانی داده و معصوم دیگر، خلاف آن را عمل کرده است که از مجموع آنها می توان به دگرگونی پذیری اجمالی پاره ای از احکام و دستورهای دینی مُهر تأیید نهاد.۱. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله پس از نازل شدن حکم زکات ، از نُه چیز زکات گرفت و برای آنها نصاب ویژه ای بیان کرد؛ به گونه ای که زکات بر آن نُه چیز و واجب بودن جدا کردن زکات از آنها، هنوز هم در رساله های عملی نقش بسته است، ولی شاگرد ممتاز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دست پرورده او و کسی که بیش از همه، بر دین و مبانی آن، آشنایی داشت، حضرت علی علیه السلام، در زمان حکومتش بر اسب و قاطر نیز زکات قرارداد.روایتهای ۱ تا ۶ تهذیب الاحکام ج۳ دلالت می کنند که پیامبر صلی الله علیه و آله از نُه چیز زکات گرفت و زکات دیگر چیزها را بخشید. روایت ۱۸۳ با سند معتبر دلالت می کند، حضرت علی علیه السلام بر اسب، در هر سال دو دینار بر استر یک دینار زکات قرار داد.و حضرت صادق علیه السلام دلیل زکات قرار ندادن بر برنج را، برنج خیز نبودن سرزمین مدینه یاد کرده است. و حدیث دیگری، مقدار زکات را برابر نیاز فقیران و بینوایان می داند:(ان الله فرض فی اموال الاغنیاء للفقراء مایسعهم و لو علم الله ان ذلک لایسعهم لزادهم.) امام جواد علیه السلام در سال ۲۲۰ه.ق. تنها در همان سال،به جای زکات، از طلا و نقره خمس گرفت. مجموع این امور، گمان دگرگونی حکم زکات را در ذهن انسان بالا می برد.۲. در روایتهای خمس اختلاف شگفتی وجود دارد. در این که آیا بهره ها و دستاوردها و غنائم ، ویژه بهره ها و غنائم جنگی است، یا شامل بهره های کسبها و ارباح مکاسب نیز می شود. برابر انگاره و فرض دوم، آیا امام آن را به طور مطلق بر شیعیان حلال کرده، یا شماری از امامان حلال کرده و شماری گرفته اند؟و اختلاف است که آیا تنها خمس می گرفته اند، یا گاهی کم تر از آن و حتی گاهی به جای یک پنجم، یک دوازدهم (سدس) می گرفته اند و….در مَثَلْ روایتهای:۳۴۴، ۳۴۸، ۳۵۲ و ۳۵۳ جلد چهارم تهذیب الاحکام، بر خمس ارباح مکاسب و بهره های کسبها به روشنی تأکید می ورزدن.و روایتهای:۳۸۲ تا ۳۸۹، به روشنی بیان می کنند که:خمس بر شیعه حلال شده است.روایت ۳۴۵، نشانگر این است که امام به جای خمس، یک دوازدهم گرفته است.روایتهای:۳۹۵، ۳۹۶، ۳۹۷ و ۳۹۸ نشان می دهند که امامان علیه السلام خمس را خواستار شده و حلال نکرده و نبخشیده اند.از این اختلافها، شاید، بتوان به دگرگون پذیری حکم خمس ره یافت.۳. حضرت علی علیه السلام پس از رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله موهای سر و صورت خویش را رنگ نزد، وقتی با خرده گیری مردم روبه رو شد که گفتند:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:(غیّروا الشّیب ولاتشبّهوا بالیهود.) پیری را با رنگ کردن موی سر و صورت دگرگون کنید و خود را همانند یهودیان نسازید.پاسخ داد:(قال صلی الله علیه و آله ذلک والدّین قُلّ فامّا الآن وقد اتّسع نطاقه و ضرب بجرانه فامرؤا وما اختار.) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی چنین دستوری داد که مسلمانان، کم شمار بودند، ولی اکنون که دایره اسلام گسترش یافته و دین پا بر جا شده است، هر کسی اختیار خود را دارد.یا دستور پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ خیبر ، بر حرام بودن گوشت الاغ و اعلام کوتاه مدت و موقتی بودن حکمِ پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی امامان علیه السلام .از این نمونه ها، می توان پاره ای از دگرگونیها را در احکام اسلام، خوراکیها، دادوستدها و عبادات، پذیرفت. از این روی، پافشاری بر ثابت بوده کامل تمامی احکام، نیاز به ردّ تمامی موردهایی دارد که نشان گر دگرگون پذیری پاره ای از احکام است که تنها نمونه هایی از آنها ذکر شد.روشن است که نمونه ها، به همین چند مورد ویژه نمی شوند. در جنگها و صلحهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در جزیه و مقدار آن، در چگونگی تبلیغ دین، در چگونگی بیان جانشین برای خود، در قضاوتهای گوناگون، در همه جا دگرگونیهایی به چشم می خورد؛ به گونه ای که هیچ اهل انصاف و دادی، نمی تواند وجود دگرگونی را در بیش تر زمینه ها منکر شود.در این نوشتار، به نمونه های بسیار، به مناسبتهای گوناگون اشاره می شود و ثابت انگاران را به پاسخ گویی فرا می خواند.حتی هنگامی که سخن از گونه های تغییر به میان می آید، روشن خواهد شد که هر کسی به گونه ای از تغییر، گرچه تغییر حکم به جهت تغییر کامل موضوع، باور دارد. و اگر بگو مگویی هست، درباره شیوه تفسیر، مقدار تغییر و معیارهای تغییر است که نوشته حاضر، به بیان معیارها، و روشن گری و ثابت کردن آنها خواهد پرداخت.در این خلاصه، ابتدا تلاش شد راهکارها و دیدگاه هایی که برای برابرسازی احکام اسلام، برچگونگی و حال و روز جهان هر آن دگرگون شونده و از حالی به حالی در آینده، ارائه شده و اکنون مطرح هستند، به گونه سربسته، بیان و بررسی شوند، سپس به ثابت انگارانِ همه احکام و گزاره های دین، نمایانده شود که حتی در زمان خود ائمه اطهار و همچنین در طول بیش از هزار سال عمر فقه شیعه ، پیوسته احکامی از حالی به حالی دگرگونی یافته اند و ثبات مطلق معنایی ندارد.معیارهایی برای جداسازی ثابتها از ناثابتهابنابراین، باید به فکر معیارهایی برای جداسازی ثابتها از ناثابتها بود که عدالت ، مصلحت ، هماهنگی و برابری با فطرت ، هماهنگی و برابری با عقل و… می تواند از معیارها باشد که در جای خود، یک یک این معیارها به بوته بررسی نهاده خواهد شد.
اصول تبلیغ و گستراندن اسلام
...
هر مسلمان فرهیخته ای که با جامعه سروکار داشته باشد و دگرگونیها و دگردیسهای اجتماعی و در پی آن، دگرگونی آیینها و قانونهای جزئی، بلکه قانونهای کلی و قانونهای اساسی را در جامعه ببیند، پیوسته این پرسش در ذهن او خلجان می کند که چگونه جامعه های پیشرفته، پیوسته در قانونهای خود تجدیدنظر می کنند و قانونها و آیینهای چند دهه پیش را برای اداره امروز جامعه ناکافی می بینند؛ ولی در بین مسلمانان این اندیشه حاکم است که:قانونها و آیینهای اسلام که درصدر اسلام، گذارده شده، برای اداره امروز جامعه و برای اداره آیندگان، هر چه روبه پیش روند و پیشرفت کنند و برای تمامی جامعه ها، با هر فرهنگ و آداب، هر چند فرهنگِ آنان با فرهنگ حجاز آن زمان، فرق و ناسانی اساسی داشته باشد، در هر شرایط و آب و هوایی که باشند، بسنده است، بلکه بالاتر از بسندگی و کافی بودن، مسلمانان می گویند بر همه جامعه های انسانی لازم و واجب است که به اسلام گردن نهند و به این آیین باور پیدا کنند و قانونهای آن را در عمل به کار بندند، تا به سعادت این سرا و آن سرا برسند.
آیا قوانین اسلام جوابگوی جوامع رو به گسترش است؟
به دیگر سخن این پرسش بزرگ پیوسته خود را می نمایاند که یک سری قانونهای ثابت و وضع شده در جامعه بدوی کوچک و بسته، چگونه و چسان ممکن است در جامعه های رو به گسترش و همیشه و همه گاه در حال دگرگونی در خور پیاده شدن باشد، حال تا چه رسد به این که آنان را به سعادت برساند؟به هر حال، برای رسیدنِ به پاسخی درخور و قانع کننده، به جست وجوی دامنه داری دست زدیم و به مطالعه و بررسی گوناگون کتابها و گفت وگو با صاحب نظران دین پرداختیم که اینک پاسخهای هر یک از صاحب نظران را، با نقدهایی که بر آنها زده ایم، فهرست وار یادآور می شویم، تا زمینه بحث فراهم گردد:
← پاسخ اول
در طول زندگی رسالی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، آورنده دین اسلام و پس از آن، در زندگی امامان علیه السلام موردهای بسیاری را می توان یافت که در زمانی حکمی کرده اند و در زمانی حکمی دیگر. یا یکی از معصومان علیه السلام فرمانی داده و معصوم دیگر، خلاف آن را عمل کرده است که از مجموع آنها می توان به دگرگونی پذیری اجمالی پاره ای از احکام و دستورهای دینی مُهر تأیید نهاد.۱. پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله پس از نازل شدن حکم زکات ، از نُه چیز زکات گرفت و برای آنها نصاب ویژه ای بیان کرد؛ به گونه ای که زکات بر آن نُه چیز و واجب بودن جدا کردن زکات از آنها، هنوز هم در رساله های عملی نقش بسته است، ولی شاگرد ممتاز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و دست پرورده او و کسی که بیش از همه، بر دین و مبانی آن، آشنایی داشت، حضرت علی علیه السلام، در زمان حکومتش بر اسب و قاطر نیز زکات قرارداد.روایتهای ۱ تا ۶ تهذیب الاحکام ج۳ دلالت می کنند که پیامبر صلی الله علیه و آله از نُه چیز زکات گرفت و زکات دیگر چیزها را بخشید. روایت ۱۸۳ با سند معتبر دلالت می کند، حضرت علی علیه السلام بر اسب، در هر سال دو دینار بر استر یک دینار زکات قرار داد.و حضرت صادق علیه السلام دلیل زکات قرار ندادن بر برنج را، برنج خیز نبودن سرزمین مدینه یاد کرده است. و حدیث دیگری، مقدار زکات را برابر نیاز فقیران و بینوایان می داند:(ان الله فرض فی اموال الاغنیاء للفقراء مایسعهم و لو علم الله ان ذلک لایسعهم لزادهم.) امام جواد علیه السلام در سال ۲۲۰ه.ق. تنها در همان سال،به جای زکات، از طلا و نقره خمس گرفت. مجموع این امور، گمان دگرگونی حکم زکات را در ذهن انسان بالا می برد.۲. در روایتهای خمس اختلاف شگفتی وجود دارد. در این که آیا بهره ها و دستاوردها و غنائم ، ویژه بهره ها و غنائم جنگی است، یا شامل بهره های کسبها و ارباح مکاسب نیز می شود. برابر انگاره و فرض دوم، آیا امام آن را به طور مطلق بر شیعیان حلال کرده، یا شماری از امامان حلال کرده و شماری گرفته اند؟و اختلاف است که آیا تنها خمس می گرفته اند، یا گاهی کم تر از آن و حتی گاهی به جای یک پنجم، یک دوازدهم (سدس) می گرفته اند و….در مَثَلْ روایتهای:۳۴۴، ۳۴۸، ۳۵۲ و ۳۵۳ جلد چهارم تهذیب الاحکام، بر خمس ارباح مکاسب و بهره های کسبها به روشنی تأکید می ورزدن.و روایتهای:۳۸۲ تا ۳۸۹، به روشنی بیان می کنند که:خمس بر شیعه حلال شده است.روایت ۳۴۵، نشانگر این است که امام به جای خمس، یک دوازدهم گرفته است.روایتهای:۳۹۵، ۳۹۶، ۳۹۷ و ۳۹۸ نشان می دهند که امامان علیه السلام خمس را خواستار شده و حلال نکرده و نبخشیده اند.از این اختلافها، شاید، بتوان به دگرگون پذیری حکم خمس ره یافت.۳. حضرت علی علیه السلام پس از رحلت پیامبراکرم صلی الله علیه و آله موهای سر و صورت خویش را رنگ نزد، وقتی با خرده گیری مردم روبه رو شد که گفتند:پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:(غیّروا الشّیب ولاتشبّهوا بالیهود.) پیری را با رنگ کردن موی سر و صورت دگرگون کنید و خود را همانند یهودیان نسازید.پاسخ داد:(قال صلی الله علیه و آله ذلک والدّین قُلّ فامّا الآن وقد اتّسع نطاقه و ضرب بجرانه فامرؤا وما اختار.) پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هنگامی چنین دستوری داد که مسلمانان، کم شمار بودند، ولی اکنون که دایره اسلام گسترش یافته و دین پا بر جا شده است، هر کسی اختیار خود را دارد.یا دستور پیامبر صلی الله علیه و آله در جنگ خیبر ، بر حرام بودن گوشت الاغ و اعلام کوتاه مدت و موقتی بودن حکمِ پیامبر صلی الله علیه و آله از سوی امامان علیه السلام .از این نمونه ها، می توان پاره ای از دگرگونیها را در احکام اسلام، خوراکیها، دادوستدها و عبادات، پذیرفت. از این روی، پافشاری بر ثابت بوده کامل تمامی احکام، نیاز به ردّ تمامی موردهایی دارد که نشان گر دگرگون پذیری پاره ای از احکام است که تنها نمونه هایی از آنها ذکر شد.روشن است که نمونه ها، به همین چند مورد ویژه نمی شوند. در جنگها و صلحهای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، در جزیه و مقدار آن، در چگونگی تبلیغ دین، در چگونگی بیان جانشین برای خود، در قضاوتهای گوناگون، در همه جا دگرگونیهایی به چشم می خورد؛ به گونه ای که هیچ اهل انصاف و دادی، نمی تواند وجود دگرگونی را در بیش تر زمینه ها منکر شود.در این نوشتار، به نمونه های بسیار، به مناسبتهای گوناگون اشاره می شود و ثابت انگاران را به پاسخ گویی فرا می خواند.حتی هنگامی که سخن از گونه های تغییر به میان می آید، روشن خواهد شد که هر کسی به گونه ای از تغییر، گرچه تغییر حکم به جهت تغییر کامل موضوع، باور دارد. و اگر بگو مگویی هست، درباره شیوه تفسیر، مقدار تغییر و معیارهای تغییر است که نوشته حاضر، به بیان معیارها، و روشن گری و ثابت کردن آنها خواهد پرداخت.در این خلاصه، ابتدا تلاش شد راهکارها و دیدگاه هایی که برای برابرسازی احکام اسلام، برچگونگی و حال و روز جهان هر آن دگرگون شونده و از حالی به حالی در آینده، ارائه شده و اکنون مطرح هستند، به گونه سربسته، بیان و بررسی شوند، سپس به ثابت انگارانِ همه احکام و گزاره های دین، نمایانده شود که حتی در زمان خود ائمه اطهار و همچنین در طول بیش از هزار سال عمر فقه شیعه ، پیوسته احکامی از حالی به حالی دگرگونی یافته اند و ثبات مطلق معنایی ندارد.معیارهایی برای جداسازی ثابتها از ناثابتهابنابراین، باید به فکر معیارهایی برای جداسازی ثابتها از ناثابتها بود که عدالت ، مصلحت ، هماهنگی و برابری با فطرت ، هماهنگی و برابری با عقل و… می تواند از معیارها باشد که در جای خود، یک یک این معیارها به بوته بررسی نهاده خواهد شد.
اصول تبلیغ و گستراندن اسلام
...
wikifeqh: ثابت_و_متغیر_در_دین