تیر

/tir/

مترادف تیر: گلوله، پیکان، خدنگ، سهم، ناوک، گلوله فشنگ، عطارد، چوب، سرطان، تاریک، تیره، سیاه، کمرنگ، بهره، بخش، حصه، قسمت، چوب دار بام، دیرک چادر، کشتی ، شاه تیر، حمال، مرد اول بازی، چوبک، وردنه

معنی انگلیسی:
dart, gunshotshot, timber, upright, arrow, beam, girder, post, pole, stanchion, tir ( the 4th month of iranian), mercury, pile, shaft, shootingpain, twinge, foutth month having 31 days

لغت نامه دهخدا

تیر. ( اِ ) معروف است و به عربی سهم خوانند. ( برهان ). تیر که ازکمان جهد. ( لغت فرس اسدی چ اقبال ص 139 ). تیر کمان.( فرهنگ رشیدی ) ( انجمن آرا ). ترجمه سهم ، و خدنگ و ناوک مترادف آن ، و این مجاز است و راست و راست رو کج گشاده ، سخت دلدوز، دیده دوز، جگردوز، سینه دوز، بی پر و پیکان ، خوش پیکان ، آتشین پیکان ، پیکان فشان ، رم خورده پولادسای ، پولادخای ، خاک نشین نیم رس لنگروار، پری ، طایر،نهنگ ، پریزاد، غنچه ، مصرع شکرزخمه سرگذار، کاکل ، کاکل ربا، جوشن گذار از صفات و تشبیهات اوست... ( آنندراج ). آلت دفاع چوبینی که از آهن نوک تیزی مسمی به پیکان مسلح شده و بطرف مقصود، به زور و قوت کمان انداخته می شود و به تازی سهم گویند. ( ناظم الاطباء ). سلاحی افکندنی با نوکی تیز. سهم که در کمان نهند. رفیق تیغ. نشاب. نبل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). اوستا «تیغره » به معنی تیز... «تیغری » ( تیر سهم )... پارسی باستان «تیغره - خه اوده » ( دارنده خود سرتیز )... پهلوی «تیر» ( سهم )... ( حاشیه برهان چ معین ) :
میغ چون ترکی آشفته که تیر اندازد
برق تیر است مر او را و مگر رخش کمان.
فرالاوی.
تیر تو از کلات فرودآورد هژبر
تیغ تو از فرات برآرد نهنگ را.
دقیقی.
تو آن ابری که ناساید شب و روز
ز باریدن چنان چون از کمان تیر
نباری بر کف دلخواه جز زر
چنان چون بر سر بدخواه جز تیر.
دقیقی ( از فرهنگ رشیدی ).
همان نیز یکماه بر چاربهر
ببخشید تا شاد باشد ز دهر
از آن بهره ای گوی و میدان و تیر
یکی نامور پیش او یادگیر.
فردوسی.
ز ایوان بیامد بکردار تیر
بیاورد گوهر بر اردشیر.
فردوسی.
چو آرش که بردی به فرسنگ تیر
چو پیروزگر قارن شیرگیر.
فردوسی.
سنان چه باید بر نیزه کسی کز پیل
همی گذاره کند تیرهای بی پیکان.
فرخی.
جهان را به شمشیر چون تیر کردی
سپه بردی از باختر تا به خاور.
فرخی.
یا بکشدشان به پیل یا بکشدشان به تیر
یا بگذارد به تیغ یا بگدازد به غم.
منوچهری.
چنان آیم شتابنده در آن راه
که تیر اندر هوا و سنگ در چاه.
( ویس و رامین ).
دستها به تیر گشادند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 111 ). غلام را فرمود تا تیر از وی جدا کرد و جراحت ببست. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 353 ). کار به حکم مشاهدت وی بایستی بست اما تیر از کمان برفت. ( تاریخ بیهقی ایضاً ص 549 ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

سیاستمدار و مورخ فرانسوی ( و . مارسی ۱۷۹۷ - ف. ۱۸۷۷ م . ) وی مکرر وزیر نخست وزیر و وکیل مجلس شد و بریاست قوه مجریه رسید و معاهده فرانکفورت را منعقد کرد و بریاست جمهوری انتخاب شد ( ۱۸۷۱ م . ) و نام خود را با آزاد کردن فرانسه توام کرد و سپس قدرت خود را از دست داد ( مه ۱۸۷۳ م . ) و بعد نماینده سنا و سپس نماینده مجلس شد . وی آثار تاریخی مهمی بنام ( تاریخ انقلاب فرانسوی )( ۱۸۲۷ -۱۸۲۴ م ) (( تاریخ کنسولی و امپراتوری ) ) ( ۱۸۶۲ - ۱۸۴۵ م . ) بجا گذاشته .
( صفت ) تیره تاریک .
از شهرهای قدیمی فینیقی صور

فرهنگ معین

[ په . ] (اِ. ) ۱ - چوب راست و باریک با نوکی آهنین و تیز که با کمان آن را پرتاب کنند. ۲ - گلوله ای که از تفنگ ، توپ و مانند آن ها شلیک می شود. ، ~ کسی به سنگ خوردن کنایه از: ناکام شدن ، در نقشة خود شکست خوردن .
[ په . ] (اِ. ) ۱ - ماه چهارم از هر ماه شمسی . ۲ - پاییز، خزان . ۳ - نام روز سیزدهم از هر ماه خورشیدی .
(اِ. ) سیارة عُطارد.
(اِ. ) راست .
(اِ. ) بخش ، بهره ، نصیب .

فرهنگ عمید

۱. ماه چهارم از سال خورشیدی که اول تابستان است.
۲. (نجوم ) = عطارد
۳. [قدیمی] روز سیزدهم از هر ماه خورشیدی.
۴. [قدیمی، مجاز] فصل خزان: اگر به تیرمه از جامه بیش باید تیر / چرا برهنه شود بوستان چو آمد «تیر» (عنصری: ۶۴ ). &delta، در قدیم تیرماه مصادف با فصل پاییز می شد.
۱. بهره، نصیب.
۲. بخش، قسمت: «تیر» او باد عز و نعمت و ناز / تا بتابد بر آسمان بر تیر (؟: لغت نامه: تیر ).
۱. سلاحی به شکل میله ای باریک و راست که با کمان پرتاب می شود و در ورزش، شکار، و جنگ از آن استفاده می کنند.
۲. گلوله ای که از دهانۀ توپ، تفنگ، تپانچه، و مانند آن پرتاب می شود.
۳. فراورده ای بلند و محکم از جنس چوب، آهن، و مانند آن که در ساختمان سازی به کار می رود.
۴. هر چیز بلند و محکم از جنس چوب، آهن، و مانند آن: تیر چراغ برق.
* تیر پرتابی: [قدیمی] نوعی تیر که برای تیراندازی به مسافت دور به کار می رفته.
* تیر کشیدن: (مصدر لازم )
۱. درد گرفتن عضوی از بدن به حالتی که انگار سوزن در آن فرومی کنند.
۲. [قدیمی] تیراندازی کردن.
= تیره۲

فرهنگستان زبان و ادب

{arrow} [ورزش] پرتابۀ میله ای نوک تیزی که از کمان به سوی هدف پرتاب می شود
{beam} [مهندسی عمران] عضوی از سازه که نقش اصلی آن تحمل خَمش است
[نجوم] ← عطارد

گویش مازنی

/tir/ په کفا & درخت توت نر - گلوله ی تفنگ ۳گرمای خورشید ۴احساس سوزش یا درد ناگهانی در بدن – وسیله ای در چرخ نخ ریسی سنتی & چوبی که محور اصلی خیش گاو آهن را تشکیل دهد - گل سیر، گلی که در آخرین مرحله ی رشد سیر نمودار شود ۳آرشه ی سازهای زهی را گویند

واژه نامه بختیاریکا

به تیر
منتخب؛ بهترین
وردنه؛ چوبی مسطح با مقطع دایره حدود کمتر از 2 سانتیمتر و طول حدود 60سانتیمتر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تیر (ابزار جنگی). تیر از ابزار جنگ و شکار به شکل میله ای باریک و نوک تیز با ملحقاتی همچون پَر و پیکان و سوفار که آن را با کمان پرتاب می کنند، می باشد. از آن به مناسبتدر بابهایی مانند جهاد، سبق و رمایه و صید و ذباحه سخن رفته است.
واژه تیر از ـ tigra فارسی باستان به معنای «تیز» مشتق شده است که با ri ti اوستایی و ¨tigma سنسکریت به معنای «تیز و تیر» هم ریشه است در فارسی میانه نیز نتیجه تحول همین واژگان است واژه دیگری که دراوستا به معنای تیر به کار رفته، av sis است در عربی علاوه بر واژگانی از قبیل سَهْم و نَبلْ، که معمولاً در مورد تیرهای اعراب به کار رفته، واژه نُشّابه (جمع آن نُشّاب) نیز برای تیر ایرانیان یا ترکان به کار رفته است.
تیر در فقه
تیر از آن جهت که جزء ابزار جنگی است احکامی مانند جواز تهیّه از بیت المال دارد؛ و از آن جهت که از آلات صید و شکار است احکام خاصّی همچون اعتبار برندگی و تیزی دارد.
مسابقه تیراندازی
مسابقۀ تیراندازی حتی با شرط بندی مشروع است.
پیشینه
...

[ویکی فقه] تیر (ابهام زدایی). تیر ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • تیر (ابزار جنگی)، از ابزار جنگ و شکار به شکل میله ای باریک و نوک تیز با ملحقاتی همچون پَر و پیکان و سوفار• تیر (ماه)، نام چهارمین ماه سال در تقویم های مختلف ایرانی از جمله تقویم فعلی، نیز نام سیزدهمین روز هر ماه در پاره ای از دیگر تقویم های رایج ایران• تیر سقف، به معنای جذع و دارای احکام خاصی در فقه اسلامی
...

[ویکی فقه] تیر (ماه). تیر، نام چهارمین ماه سال در تقویم های مختلف ایرانی از جمله تقویم فعلی، نیز نام سیزدهمین روز هر ماه در پاره ای از دیگر تقویمهای رایج ایران می باشد.
این واژه از واژه اوستایی taria §tis مشتق شده و برای آن حالتهای ریشه شناختی و نیز معانی متعددی فرض شده است تلفظ واژه تیر در زبان پهلوی و برخی دیگر از زبانهای ایرانی میانه همان صورت امروزین آن است.
تیر در بعض منابع
در بعضی منابع اسلامی تیر همان سیاره عطارد دانسته شده است. فرض یکی بودن تیشتر و عطارد بویژه با افسانه هایی که ابوریحان بیرونی درباره یکی بودن تیر و عطارد ذکر کرده است، تقویت می شود؛ اما مشخصات نجومی تیشتر که در نوشته های پهلوی به عنوان درخشانترین ستاره ای که در ایران مشاهده می شده از آن یاد شده است، با عطارد تطبیق نمی کند.
روشن ترین ستاره آسمان
بسیاری از پژوهشگران، تیشتر را روشنترین ستاره آسمان، یعنی شِعرای یمانی دانسته اند. از دیگر سو، افرادی چون پورداود و مکنزی اصولاً مخالف یکی دانستن تیر با تیشتر بوده اند. اگرچه امروزه تیر به عنوان یکی از اسامی عطارد به کار می رود (عطارد)، اما درباره درستی اطلاق نام تیر به این سیاره، یا به شعرای یمانی نمی توان بصراحت اظهار نظر کرد.
پیشینه تقویم ماه ها
...

[ویکی شیعه] تیر (ماه). تیر چهارمین ماه از سال خورشیدی (شمسی) است که در تقویم کنونی ایران ۳۱ روز دارد.
=* ۱۳۴۲ش. درگذشت سید یحیی مدرسی یزدی (۱۶ صفر ۱۳۸۳ق)

دانشنامه عمومی

تیر (اسطوره). تیر ( به زبان نروژی باستان: Týr ) یا تیواتس ( نام ژرمنی ) و تیو معادل انگلو - ساکسونی تیر که بعدها تیسو نام گرفت، ایزد پیروزی و جنگ تن به تن در عصر وایکینگ های اساطیر نورس است. او فرزند اودین ( یا بر طبق ادای شاعرانه فرزند هیمیر ) و فریگ می باشد و به عنوان یکی از برجسته ترین اِزیرها، الهام بخش شجاعت و دلاوری در نبردها به شمار می رود. در حالی که اشاره به نام تیر در ادبیات کهن نورس ناچیز است، او به عنوان یکی از اصلی ترین ایزدان جنگ اساطیر شمال در کنار اُدین و ثور در نظر گرفته شده است و همچنین ژرمن ها تیواتس را همتای مارس نیایش می کردند. اما به نظر می رسد محبوبیت تیر در کنار این دو ایزد والای اساطیر شمال در عصر مهاجرت ها کمرنگ تر شده بود. تیر بر قلمرو آسمان و گاه بر میدان های جنگ فرمان می راند. جنگجویان به یاری او نیاز داشتند و این را از نشانهٔ «T» که بر سلاح های آغازین انگلوساکسون ها نقش بسته است می دانیم. ذکر نام تیر در اشعار ادایی برای جنگجویان وسیله ای است برای جلب حمایت این ایزد. اهمیت تیر در اساطیر نورس به حدی است که انگلوساکسون ها و مردمان اسکاندیناوی یکی از روزهای هفته یعنی «Tuesday» ( سه شنبه ) را به نام او می نامند و برخی از مکان ها نیز ترکیبی از نام او را بر خود دارند. در نبرد نهایی راگناروک، سرانجام تیر سگ نگهبان سرزمین مردگان هل هایم، به نام گارم را خواهد کشت، اما خود نیز از زخم های وارده توسط این حیوان جان خود را از دست می دهد. از ویژگی های تیر می توان به نیزه اش که نماد عدالت است اشاره کرد. [ ۱] [ ۲]
در افسانه ها آمده که فنریر، گرگ عظیم که باید به بند کشیده می شد هر طنابی را پاره می کرد تا آنکه اُدین با فرزانگی از دورف ها می خواهد برای به بند کشیدن گرگ زنجیری که دارای قدرت نامرئی و به ظاهر در حد ریسمانی ابریشمی و ظریف را در خود داشته باشد. دورف ها ریسمانی افسانه ای ساختند که اگرچه به ظاهر نازک و ابریشمی بود، ولی از شش عنصر جادویی ساخته شده بود که عبارتند از: صدای پای گربه، ریش زن، ریشه کوه، عاطفه خرس، نفس ماهی و تف پرنده. به همین دلیل امروزه نشانی از این عناصر بر روی زمین نیست. تیر به تمهیدی از فنریر می خواهد آن زنجیر را بیازماید و فنریر به شرطی به این کار تن می دهد که یکی از ایزدان دست خود را بین دندان های او قرار دهد و بالاخره تیر داوطلب بستن گرگ شد. وقتی تیر فنریر را با زنجیر دورف ها به بند می کشد گرگ با به کار گرفتن تمام نیروی خویش برای گستن بند آن را ناگستنی می یابد و اگرچه ایزدان خشنود می شوند، اما تیر در این راه دستش را از دست داد. بدین روایت فنریر در آسگارد و در دیدگاه ایزدان به بند کشیده شد و شاید بتوان او را همتای گارم سگ به بند کشیدهٔ جهان زیرین که در راگناروک با تیر می جنگد دانست. اسطوره هدیه دادن دست تیر یکی از افسانه های آغازین سرزمین ژرمن ها و چیزی است که آثار آن در طلسم ها و سکه های طلای یک رو دورهٔ مهاجرت که دست باشنده ای رامیان دندان های یک حیوان نشان می دهد دیده می شود و با این همه تیواتس در عصر وایکینگ ها جای خود را به اودین داده است. [ ۳]
عکس تیر (اسطوره)عکس تیر (اسطوره)

تیر (اسطوره ارمنی). تیر ( اسطوره ارمنی ) در اسطوره های ارمنی باستان، تیر ایزد کتابت، سخنوری، علوم و هنر بوده است. او منشی و قاصد ایزد بزرگ آرامازد، تعبیرکننده خواب و پیشگوی سرنوشت، ثبت یادداشت کننده اعمال نیک و بد انسان ها و راهنمای ارواح مردگان در «دنیای زیرین» بوده است. معبد تیر، «یرازاموین» نامیده شده است که در نزدیکی آرتاشات پایتخت آن زمان ارمنستان قرار داشت که در سال ۳۰۱ میلادی به دست گریگور روشنگر ویران شد.
عکس تیر (اسطوره ارمنی)

تیر (جنگ افزار). تیر پرتابه ای نوک تیز است که با کمان یا جنگ افزارهای مشابه مانند آربالت پرتاب می شود. تیر از پیش از تاریخ در بیشتر فرهنگ ها و تمدن ها بکار می رفته است.
اجزای تیر در گذشته از سه بخش اصلی تشکیل می شد:
• پیکان که از جنس سنگ یا فلز بود و نوک تیز تیر را تشکیل می داد.
• بدنه که از قطعه ای چوب دراز و صاف تهیه می شد.
• پر که از پر پرندگان تهیه می شد.
پیکان و پر را به دو انتهای بدنه می بستند. پیکان پس از پرتاب به هدف برخورد می کرد و به خاطر نوک تیز و سرعتی که داشت در آن فرومی رفت.
پر در حرکت مسقیم و پایدار تیر مؤثر بود.
تیرهای امروزی که در شکار و ورزش بکار می رود از مواد دیگری بجز چوب و پر ساخته می شوند.
عکس تیر (جنگ افزار)

تیر (سازه). تیر یکی از اعضاء اصلی در مجموعهٔ المان های مورد استفاده در سازه های ساختمانی است. در واقع وظیفه اصلی تیرها تحمل تنش های حاصل از نیروی برشی و لنگر خمشی ناشی از بارهای وارد بر آن و وزن خود تیر است. در طراحی سازه ها، معمولاً تیرها بر اساس لنگر خمشی موجود طراحی گشته و ضابطه برش در آن ها کنترل می گردد. خصوصیت های اصلی تیرها عبارتند از نیمرخ ( پروفیل ) ، طول و مادهٔ سازنده.
تیر، معمولاً در معماری و مهندسی سازه به عنوان عضوی بلند، مستقیم و منشوری تعریف می شود که برای نگه داری بارهای مختلف وارده در طول عضو طراحی می گردد. [ ۱] با این حال در سازه های کوچکتر مانند کامیون ها و بدنه اتومبیل ها نیز تیرها کاربرد دارند و با راهکارهایی مشابه محاسبه می شوند. [ ۲] البته در کار اجرایی عنوان تیر غالباً فقط به اعضای افقی گفته شده و به اعضای عمودی ستون گویند.
همچنین، تیرها بر اساس عملکرد خود در سازه های ساختمانی دسته بندی می شوند که در ادامه به آن می پردازیم:
تیر اصلی: تیری افقی که به ستون ها متصل است ( با اتصال ساده یا اتصال برشی ) . عملکرد سازه ای این نوع از تیرها به گونه ای است که بار را از تیر فرعی ( در صورت وجود ) به ستون ها منتقل می کند.
تیر فرعی: تیری افقی که به تیرهای اصلی متصل است ( با اتصال ساده یا اتصال برشی ) . عملکرد سازه ای این نوع از تیرها به گونه ای است که بار را به تیر اصلی منتقل می کند و به صورت مستقیم به ستون ها متصل نمی باشد.
تیر کلاف: تیری افقی که متصل به دو تیر عرضی در سقف یا خرپای سقف است. عملکرد سازه ای این نوع از تیرها به گونه ای است که تیر، بار تیر عرضی را به ستون سازه منتقل می کند. عموماً در خرپای سقف به کار برده می شود. معمول ترین تیرها از نظر مصالح ساختمانی عبارتند از: تیر فولادی، تیر بتنی و تیر چوبی و معمول ترین تیرها از نظر تکیه گاهی عبارتند از: تیر دوسرگیردار، طره و تیر ساده.
در گذشته تیرها تخته های چوب مربع شکل بودند، اما برخی از آن ها مانند تیرهای سقف از جنس فلز، سنگ یا ترکیب چوب و فلز نیز هستند. تیرها در درجه اول نیروهای گرانشی عمودی را تحمل می کنند. تیرها همچنین برای حمل بارهای افقی ( به عنوان مثال بارهای ناشی از زلزله یا باد یا در کشش برای مقابله با نیرو خرپا به عنوان یک میله مهار یا در فشار به عنوان یک تیرگریبان ) استفاده می شوند. بارهای حمل شده توسط تیر به ستونها، دیوارها یا تیرآهن منتقل می شوند و سپس نیرو را به اعضای فشرده مجاور و در نهایت به زمین منتقل می کنند. در ساخت فریم های سبک ممکن است تیرچه ها بر روی تیرها قرار گیرند.
عکس تیر (سازه)

تیر (شخصیت کمیک). تیر ( به انگلیسی: Tyr ) یک شخصیت خیالی، و خدای آسگاردی در کتاب های کامیک انتشارات مارول کامیکس است که از ایزدی به همین نام در اساطیر اسکاندیناوی الهام گرفته شده است. او در کنار ثور و بالدر، از پسران خونی اودین است. [ ۱]
تیر خدای جنگ در آسگارد است. او در آسگارد به این خاطر مشهور است که تنها کسی بود که به اندازه کافی شجاع بود تا دست خود را داخل دهان فنریر کند. او برای شکست دادن فنریر مجبور شد تا دست خود را در دهان او کند و فنریر دستش را قطع کرد و پس از این اتفاق اغلب جام آهنی را به جای دست قطع شده خود وصل می کند. او چندین بار در دفاع از آسگارد جنگیده است. البته از آن جایی که او عاشق جنگیدن و مبارزه است، چندین بار علیه اودین شورش کرد. همچنین چندین بار با ثور نیز مبارزه کرد چرا که اولاً از رابطه او و سیف ناراحت بود و ثانیاً احساس میکرد ثور عنوان بزرگترین مبارز آسگارد را از او دزدیده است. او به خاطر این کارهایش به تبعید شدن بسیار نزدیک شد اما ثور وساطت او را کرد.
تیر در کنار دیگر آسگاردیان در برابر راگناروک جعلی که اودین براه انداخته بود را راگناروک اصلی را به تأخیر بیندازد، جنگید. [ ۲] او بعدها شرطی را به ثور باخت که شرط بسته بود نیروی ثور بعد از مبارزه اش با آسمانی ها تضعیف شده است. [ ۳] تیر بعدها با لوکی در برابر اودین دست به یکی می کند و ایزدبانو ایدان و سیب های طلاییش را که بدون آنها خدایان پیر و ناتوان می شوند را می دزد. او افعی میدگارد را زمانی که با خوردن سیب ها تقویت شده بوده، بر روی زمین آزاد می کند و از آن به عنوان پلی برای حمله لشگریانش به زمین استفاده می کند. به همراه دشمنان آسگارد؛ او اودین و دیگر خدایان آسگاردی را تا زمین تعقیب می کند اما در آنجا لوکی به او خیانت می کند در نتیجه از اودین شکست می خورد. [ ۴] تیر به همراه بتا ری بیل، انتقام جویان، چهار شگفت انگیز و نیروهای آسگاردی، بر روی زمین با شیطان آتشین سورت می جنگد و سپس به آسگارد باز می گردد. [ ۵] او همچنین از آسگارد در برابر حمله خدای مرگ مصری، ست، دفاع کرد.
طی راگناروک، تیر در کنار بتا ری بیل و لشکر آسگاردی با سورت، دیوان و غولان جنگید و نابود شد. [ ۶]
تیر از نسل موجودات فوق انسانی به نام آسگاردیان است و به همین دلیل نیز دارای قدرت، سرعت، توانایی، انعطاف و مقاومت ابرانسانی است و در برابر تمامی امراض زمین و بعضی از جادوها مقاوم است. تیر، خدای جنگ، نه تنها در مبارزات تن به تن بسیار حرفه ای است، بلکه در استفاده از تمام اسلحه های آسگاردی ماهر است. حتی پس از نابودی آسگارد، تیر توانست قدرت عجیبی از خود نشان دهد، چهارمین «روح خدای جنگ» را فرا بخواند و از دست قطع شده اش نیروی بسیار قوی ای منتشر کند. [ ۷]
عکس تیر (شخصیت کمیک)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

(در پهلوی، تِشْتَر) از ایزدان نگهبان باران در آیین زردشت . در پهلوی، تِشتَر یا تیشتَر است. تیر یَشت (← یَشت ها) در اوستای متأخر ویژۀ این ایزد است . جان مایۀ اصلی تیر یشت، نبرد ستارۀ تِشتَر، با اَپوش ، دیو خشکسالی، است . تِشتَر فرمانروای بارش است و بارور، و روزی بخش است . در تقویم زردشتی، روز سیزدهم هر ماه تیر نامیده می شود.

تیر (اخترشناسی). رجوع شود به:عطارد

تیر (صورت فلکی). رجوع شود به:سهم

جدول کلمات

ناوک

مترادف ها

ache (اسم)
درد، تیر

pain (اسم)
درد، تیر، رنج، زحمت

bar (اسم)
تیر، میل، بار، وکالت، میله، مانع، شمش، خط، میکده، بار مشروب فروشی، دادگاه، نرده حائل، هیئت وکلاء، سالن مشروب فروشی، بند آب، جای ویژه زندانی در محکمه

shot (اسم)
تیر، گلوله، پرتابه، گیلاس، عکس، جرعه، تزریق، منظره فیلمبرداری شده، یک گیلاس مشروب، ضربت توپ بازی

arrow (اسم)
تیر، سهم، پیکان، یکانداز، خدنگ

firing (اسم)
تیر

fire (اسم)
تندی، تیر، حرارت، شلیک، حریق، اتش

shaft (اسم)
تیر، میل، محور، میله، دسته، خدنگ، گلوله، چوب، پرتو، بدنه، استوانه، دودکش، ستون، بادکش، نیزه، قلم، چاه، چوبه

prop (اسم)
پشتیبان، تیر، نگهدار، پایه، شمع، تکیه، پشتی صندلی و غیره

mercury (اسم)
تیر، پیک، پیغام بر، عطارد، جیوه، سیماب، دزد ماهر، یکی از خدایان یونان قدیم

lug (اسم)
تیر، اویزه، کودن، ادم کله خر، گوش پوش، پس زدن دهنه اسب، گوشک، دیرک، قالب زدن، هر عضو جلو امده چیزی

gunshot (اسم)
تیر، تیر اندازی، گلوله، زخم گلوله، تیر رس

dart (اسم)
تیر، پیکان، نیزه، حرکت تند، زوبین

timber (اسم)
تیر، چوب، کنده، الوار، درخت الواری، صدای خشک، طنین دار شبیه صدای زنگ

staff (اسم)
تیر، هیئت، چوب پرچم، پرسنل، کارکنان، کارمندان، چوبه، اعضاء، چوب بلند، افسران و صاحب منصبان

stanchion (اسم)
تیر، نگهدار، حائل، پایه، شمع، سایبان یا چادر جلو مغازه

butt shaft (اسم)
تیر

staple (اسم)
تیر، قلاب، گیره کاغذ، عمود، جزء اصلی هر چیزی، مواد خام، رزه، قلم اصلی، چهارپایه تخت، بست آهنی، فقره اصلی

perch (اسم)
تیر، جای امن، ماهی لوتی، جایگاه بلند، نشیمن گاه پرنده، چوب زیر پایی

spike (اسم)
تیر، لبه، میخ، میخ بزرگ چوبی، میخ بزرگ، میخ طویله

mast (اسم)
تیر، دیرک، دکل یکپارچه

quintain (اسم)
تیر، هدف، هدف حمله، شعر پنج سطری

فارسی به عربی

حانة , خشب , دعامة , زیبق , ساریة , سجل الحسابات , طلق ناری , طلقة , عروة , عمود , مشبک , مقعد , موظفون , نبلة

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یا فرهنگ عمید
تیرتیرتیرتیرتیرتیر
در تقویم لری بختیاری
میوَ رَسُو ما ( miva rasov ma ) :تیر ماه
تیر به معنای بهره و نصیب هم هست.
( ( میازار پرورده ی خویشتن
چو تیر تو دارد بتیرش مزن ) )
کسی را که خود پرورانده ای و از تو بهره مند است را میازار.
تیر درابتدا از چوب بوده که نوک آنرا تیز میکردند و به همین دلیل کوتاهشدهtimber است ولی تیمبر بمعنی چوب و هرچیز چوبی است
تیر در زبان کردهای استان ایلام به تپه ای بزرگ که جنس اصلی ان شن باشد ودو طرفش دره باشد گفته می شود احتمال دارد که اسم شهر های تهران وتیران وتوران از این ریشه گرفته شده باشند چون نام گذاری بر اساس آب وعوارض طبیعی در ایران رایج بوده است.
تیر کلمه ای تورکی است که از تمیر یا دمیر به معنی اهن گرفته شده است که م ان افتاده وبه صورت تیر وارد فارسی شده است و در اصطلاح تیر اهن به درستی به کار می رود اسم تیمور هم از تمیر یا دمیر گرفته شده است
تیر در اصطلاح افغانستان به معنی گذشتاندن، عبور دادن و رد کردن است
مثال: قاچاقبر مهاجر را از مرز تیر کرد
تیر:Tir
زاغ سه پر. [ غ ِ س ِ پ َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از تیر است ( آنندراج ) : دو زاغ کمان چون پرید ازسه سرگذر کرد زاغ سه پر از سه سر. سعید اشرف ( از آنندراج ) .
🌏 🪐 نام سیارات منظومه شمسی به همراه تصویر. . .
تیر
تعدادی از واژگان علم نجوم به انگلیسی:
astronomy = علم نجوم
The solar system = منظومه شمسی
The sun = خورشید 🌞
Mercury = عطارد، تیر
Venus = زهره، ناهید
Earth = زمین 🌎
...
[مشاهده متن کامل]

Mars = مریخ، بهرام
Jupiter = مشتری، هرمز
Saturn = زحل، کیوان
Uranus = اورانوس
Neptune = نپتون
space = فضا
galaxy = کهکشان
orbit = مدار
meteorite = شهاب سنگ
comet = ستاره دنباله دار
asteroid = سیارک
asteroid belt = کمربند سیارک ها ( بین مریخ و مشتری )
meteor / shooting star / falling star = شهاب سنگی که در حال سوختن وارد اتمسفر زمین می شود
black hole = سیاه چاله
dark matter = ماده تاریک
gravity = جاذبه
axis = محور
star = ستاره
eclipse = خورشید گرفتگی، ماه گرفتگی
solar eclipse = خورشید گرفتگی
lunar eclipse = ماه گرفتگی
supernova = سوپرنوا، ابرنواختر
the Big Bang = بیگ بنگ
constellation = صورت فلکی
cosmology = کیهان شناسی
dwarf planet = سیاره کوتوله
light year = سال نوری
terrestrial = زمینی، خاکی
celestial = آسمانی
extraterrestrial = فرازمینی

تَئوروَ=زدن ، رنج دادن
تئور=نام یک دیو
تئیغ=لبه برنده
تئیژَ=تیز
تئیرَ=تیر، گردشش خورشید و ستاره
تیر چکمک در ترکی یعنی نوعی صاف کردن هموار کردن
تیرک هم از دیرک یعنی ستون به ترکی
تیر = تیشتر = آتش دار
تیر ( فشنگ، گلوله ) = از ریشه تایگرا = تیز، برنده، ببر
ناوک . . . .
در زبان های ایرانی واژه ی "تیر" دو گونه است 1= تیر به معنی پیکان : در کمان می کنند و به سوی هدف می اندازند. این تیر با تیزی و تیغی ایرانی باستان هم ریشه است
2 - تیر؛ستون چوبی که به چوب بلند ودر ختی پوست کنده گفته می شود که در ساختما ن ها به پشت بام به جای تیر آهن می انداختند. و یا تیر های چراغ برق ها که پیشتر ها از چوب بودند حال جای خود را به سازه ای بتونی داده اند. این تیر در زمانهای دور با نمود "تیل" نگارش می شده است. این دو تیر باهم دیگر تفاوت دارند
...
[مشاهده متن کامل]

عطارد.
برای یادسپاری بهتر می توان از شیوه هایی چون استخراج کلمه ی آشنا از دل یک کلمه و بعد تصور ذهنی و داستان سازی استفاده برد مثلا عطار کلمه ی آشنای درون عطارد، حال نوبت ارتباط برقرار کردن بین این کلمه و تیر است.
عطار توسط مغولان کشته شد چگونه؟ احتمالا با تیر.
در زبان اوستایی tighri به معنای تیز ، تیر، نیزه ، تندرو . از این جهت می توان گفت:واژه ایرانی تیر با لغت لاتین tiger به معنای ببر همریشه است.
تیر = ( ماه چهارم از ماههای سال هجری خورشیدی )
تیر = ( یکی از سیارات منظموه شمسی، نام دیگر آن عطارد است. )
تیر = ( معادل پیکان که از کمان رهایش کنند. ) معادل ترکی آن " اوخ " می باشد.
تیر = ( معادل کلمه فشنگ که از اسلحه نواخت شود. ) معادل ترکی آن "گوللَه " یا "فشنگ " می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

تیر = ( چوبی صاف که چانه خمیر را پس از وردنه کردن با آن صافتر ، نازکتر و پهنتر می کنند تا در تنور زده شود. معادل ترکی آن " اوخلوخ " می باشد.

تیر سفته پیکان :تیری که پیکان آن ساییده شده و نوک تیز بود ، بالکنایه تیری که پیکان آهنی داشت
تیری از جعبه، سفته پیکان جست
در زه آورد و درکشید درست
هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص۴۵۲.

نام چهارمین ماه سال خورشیدی، برابر با ماه سرطان در افغانستان.
تیرماه در گاهشماری ایرانی از نام تیشتر، ایزد باران برگرفته شده و سیزدهمین روز در همین گاهشماری است.
تیر= تیر کمان از صور فلکی کمان گیر برای هزاره شناسی
تیر =چوب صاف
برای سقف خانه و ستون استفاده می شده
اصلاح میکنم نظر قبلی خودم را
تیر همان عطارد است بمعنای شکافنده ی علوم , زیرک با گیرایی بالا , معلم آسمان , شاعر و هنرمند , دزدی ماهر
شرف او بخاطر حک شدن نام زیراک بر تیر است و از صدقه سر سنبله و دخترش سیماب است
عذرخواهی میکنم از نطر قبلی :لطفا او را نادیده بگیرید
تیر بمعنای نیزه ک همان ستاره شعراست
پرچم دار باوفاست و در نبرد با دشمنان یزدان پاک سر سوزنی کوتاهی نمیکند
به امید خدا
تیر از شست رفتن:
کنایه از برباد رفتن و از دست دادن، پیشامَد، فرصت و امکان جبران کاری، کار از کار گذشتن، نوش دارو بعد از مرگ سهراب!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس