تکامل اجتماعی - فرهنگی ( به انگلیسی: Sociocultural evolution ) ، «تکامل گرایی اجتماعی فرهنگی» یا «تکامل فرهنگی» نظریه های اجتماعی و فرهنگی هستند که چگونگی تغییر جوامع و فرهنگ را در طول زمان توصیف می کنند. در حالی که «توسعه اجتماعی - فرهنگی» فرآیندهایی را دنبال می کند که تمایل به افزایش پیچیدگی یک جامعه یا فرهنگ دارند، تکامل اجتماعی - فرهنگی فرآیندی را در نظر می گیرد که می تواند منجر به کاهش پیچیدگی ( انحطاط ) شود یا می تواند تنوع یا تکثر را بدون هیچ تغییر ظاهراً مهمی در پیچیدگی ایجاد کند. ( کلادوژنز ) . [ ۱] تکامل اجتماعی - فرهنگی «فرآیندی است که توسط آن سازماندهی مجدد ساختاری در طول زمان تحت تأثیر قرار می گیرد و در نهایت شکل یا ساختاری را تولید می کند که از نظر کیفی از شکل اجدادی متفاوت است». [ ۲]
بیشتر رویکردهای سده نوزدهم و برخی از سده بیستم به فرهنگ اجتماعی با این استدلال که جوامع مختلف به مراحل مختلف توسعه اجتماعی رسیده اند، مدل هایی برای تکامل انسان به طور کلی ارائه می کردند. جامع ترین تلاش برای توسعه یک نظریه کلی تکامل اجتماعی با تمرکز بر توسعه نظام های اجتماعی فرهنگی، کار تالکوت پارسونز ( ۱۹۰۲–۱۹۷۹ ) ، در مقیاسی عمل کرد که شامل نظریه تاریخ جهان بود. تلاش دیگری، در مقیاس کمتر سیستماتیک، از دهه ۱۹۷۰ با رویکرد نظریه نظام های جهانی امانوئل والرشتاین ( ۱۹۳۰–۲۰۱۹ ) و پیروانش آغاز شد.
رویکردهای جدیدتر بر تغییرات خاص جوامع فردی تمرکز می کنند و این ایده را رد می کنند که فرهنگ ها اساساً بر اساس میزان پیشرفت هر یک از آنها در مقیاس خطی فرضی پیشرفت اجتماعی متفاوت است. اکثر باستان شناسان و انسان شاسان فرهنگی مدرن در چارچوب های نئوتکامل گرایی، زیست جامعه شناسی و نظریه مدرن سازی کار می کنند.
انسان شناسان و جامعه شناسان اغلب فرض می کنند انسان ها تمایلات اجتماعی طبیعی دارند و این رفتار اجتماعی ویژه انسان علل و پویایی غیرژنتیکی دارد. ( یعنی مردم آنها را در محیط اجتماعی و از طریق تعامل اجتماعی یادمی گیرند ) جوامع در محیط های اجتماعی پیچیده ( یعنی با منابع طبیعی و محدودیت ها ) و تطبیق خود با این محیط ها وجود دارند؛ بنابراین تغییر همه جوامع اجتناب ناپذیر است.
نظریه های خاص تکامل اجتماعی یا فرهنگی اغلب سعی می کنند تفاوت های بین همسنگی جوامع را با این بیان توضیح دهند که جوامع مختلف به مراحل مختلف توسعه رسیده اند. اگرچه چنین نظریه هایی معمولاً مدل هایی را برای درک رابطه بین فناوری، ساختار اجتماعی یا ارزش های یک جامعه ارائه می دهند ولی از نظر میزان توصیف مکانیسم های خاص تنوع و تغییر متفاوت هستند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبیشتر رویکردهای سده نوزدهم و برخی از سده بیستم به فرهنگ اجتماعی با این استدلال که جوامع مختلف به مراحل مختلف توسعه اجتماعی رسیده اند، مدل هایی برای تکامل انسان به طور کلی ارائه می کردند. جامع ترین تلاش برای توسعه یک نظریه کلی تکامل اجتماعی با تمرکز بر توسعه نظام های اجتماعی فرهنگی، کار تالکوت پارسونز ( ۱۹۰۲–۱۹۷۹ ) ، در مقیاسی عمل کرد که شامل نظریه تاریخ جهان بود. تلاش دیگری، در مقیاس کمتر سیستماتیک، از دهه ۱۹۷۰ با رویکرد نظریه نظام های جهانی امانوئل والرشتاین ( ۱۹۳۰–۲۰۱۹ ) و پیروانش آغاز شد.
رویکردهای جدیدتر بر تغییرات خاص جوامع فردی تمرکز می کنند و این ایده را رد می کنند که فرهنگ ها اساساً بر اساس میزان پیشرفت هر یک از آنها در مقیاس خطی فرضی پیشرفت اجتماعی متفاوت است. اکثر باستان شناسان و انسان شاسان فرهنگی مدرن در چارچوب های نئوتکامل گرایی، زیست جامعه شناسی و نظریه مدرن سازی کار می کنند.
انسان شناسان و جامعه شناسان اغلب فرض می کنند انسان ها تمایلات اجتماعی طبیعی دارند و این رفتار اجتماعی ویژه انسان علل و پویایی غیرژنتیکی دارد. ( یعنی مردم آنها را در محیط اجتماعی و از طریق تعامل اجتماعی یادمی گیرند ) جوامع در محیط های اجتماعی پیچیده ( یعنی با منابع طبیعی و محدودیت ها ) و تطبیق خود با این محیط ها وجود دارند؛ بنابراین تغییر همه جوامع اجتناب ناپذیر است.
نظریه های خاص تکامل اجتماعی یا فرهنگی اغلب سعی می کنند تفاوت های بین همسنگی جوامع را با این بیان توضیح دهند که جوامع مختلف به مراحل مختلف توسعه رسیده اند. اگرچه چنین نظریه هایی معمولاً مدل هایی را برای درک رابطه بین فناوری، ساختار اجتماعی یا ارزش های یک جامعه ارائه می دهند ولی از نظر میزان توصیف مکانیسم های خاص تنوع و تغییر متفاوت هستند.
wiki: تکامل اجتماعی فرهنگی