[ویکی فقه] تقوا و کم فروشی (قرآن). انسان متقی از کم فروشی پرهیز می کند و تقوا سبب دوری انسان از کم فروشی می شود.
تقوای الهی، سبب پرهیز از کم فروشی است:فاتقوا الله واطیعون• اوفوا الکیل ولا تکونوا من المخسرین• وزنوا بالقسطاس المستقیم• ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین.پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! •حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید!•و با ترازوی صحیح وزن کنید!•و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش برای فساد نکنید!
دیدگاه آیت الله مکارم
شعیب بعد از دعوت کلی خود به تقوی و اطاعت فرمان خدا، در بخش دوم از تعلیماتش روی انحرافات اخلاقی و اجتماعی آن محیط انگشت گذارد، و آن را به زیر نقد کشید، و از آنجا که مهمترین انحراف این قوم مرفه نابسامانی های اقتصادی، و ظلم فاحش و حق کشی و استثمار بود، بیش از همه روی این مسائل تکیه کرد. نخست می گوید: حق پیمانه را ادا کنید (کم فروشی ننمائید). (اوفوا الکیل). و مردم را به خسارت و زیان میفکنید (و لا تکونوا من المخسرین). با ترازوی مستقیم و صحیح، وزن کنید (و زنوا بالقسطاس المستقیم) حق مردم را کم نگذارید، و بر اشیاء و اجناس مردم، عیب ننهید (و لا تبخسوا الناس اشیاءهم).و در روی زمین فساد مکنید (و لا تعثوا فی الارض مفسدین). در این سه آیه اخیر، شعیب پنج دستور در عباراتی کوتاه و حساب شده به این قوم گمراه می دهد، بعضی از مفسران چنین تصور کرده اند که اینها غالبا تاکید یکدیگر است در حالی که دقت کافی نشان می دهد این پنج دستور در واقع اشاره به پنج مطلب اساسی و متفاوت است و یا به تعبیر دیگر چهار دستور است و یک جمع بندی کلی.
کم فروشی قوم شعیب
برای روشن شدن این تفاوت توجه به این حقیقت لازم است که قوم شعیب (مردم ایکه و مدین) در یک منطقه حساس تجاری بر سر راه کاروانهایی که از حجاز به شام، و از شام به حجاز و مناطق دیگر رفت و آمد می کردند قرار داشتند. می دانیم این قافله ها در وسط راه، نیازهای فراوانی پیدا می کنند که گاهی مردم شهرهایی که در مسیر قرار دارند از این نیازها حداکثر سوء استفاده را می کنند، اجناس آنها را به کمترین قیمت می خرند و اجناس خود را به گرانترین قیمت می فروشند (توجه داشته باشید که در آن زمان بسیاری از معاملات به صورت معامله جنس با جنس انجام می شد). گاه بر اجناسی که می خرند هزار عیب می گذارند، و جنسی را که در مقابل آن می فروشند صد گونه تعریف می کنند، و هنگام وزن و پیمانه جنس خود را دقیقا می سنجند و گاه کم فروشی می کنند ولی جنس دیگران را با بی اعتنایی وزن می نمایند و گاهی بیشتر از مقدار لازم بر می دارند، و چون طرف مقابل به هر حال محتاج و نیازمند است ناچار است به تمام این مسائل تن در دهد! گذشته از کاروان هایی که در مسیر راه هستند اهل خود منطقه نیز آنها که ضعیفتر و کم درآمدترند و مجبورند جنس خود را با سرمایه داران گردن کلفت معامله کنند سرنوشتی بهتر از این ندارند. قیمت متاع، اعم از جنسی را که می خرند و جنسی را که می فروشند به میل آن ثروتمندان تعیین می شود، پیمانه و وزن نیز در هر حال در اختیار آنها است و این بینوای مستضعف باید مانند مرده ای در دست غسال تسلیم باشد!.با توجه به آنچه گفتیم: به تعبیرات گوناگون آیات فوق باز می گردیم: در یک مورد آنها را دستور به ادا کردن حق پیمانه می دهد، و در جای دیگر توزین با ترازوی درست، و می دانیم که سنجش کالاها یا از طریق کیل است و یا وزن، مخصوصا روی هر یک از این دو جداگانه انگشت می گذارد، تا تاکید بیشتری باشد بر این دستور که در هیچ موردی اقدام به کم فروشی نکنند. تازه کم فروشی هم طرقی دارد، گاهی ترازو و پیمانه درست است ولی حق آن ادا نمی شود، و گاه ترازو خراب و پیمانه نادرست و قلابی است، و در آیات فوق به همه اینها اشاره شده است. پس از روشن شدن این دو تعبیر به سراغ لا تبخسوا، که از ماده بخس گرفته شده است می رویم، و آن در اصل به معنی کم گذاردن ظالمانه از حقوق مردم، و گاه به معنی تقلب و نیرنگی است که منتهی به تضییع حقوق دیگران می گردد، بنابراین جمله فوق دارای معنی وسیعی است که هرگونه غش و تقلب و تزویر و خدعه در معامله، و هرگونه پایمال کردن حق دیگران را شامل می شود.و از آنجا که نابسامانیهای اقتصادی سرچشمه از هم گسیختگی نظام اجتماعی می شود، در پایان این دستورات به عنوان یک جمع بندی می گوید (و لا تعثوا فی الارض مفسدین: در زمین فساد نکنید، و جامعه ها را به تباهی نکشانید و به هرگونه استثمار و بهره کشی ظالمانه و تضییع حقوق دیگران پایان دهید.اینها نه تنها دستوراتی کارساز برای جامعه ثروتمند و ظالم عصر شعیب بود که برای هر عصر و زمانی کارساز و کارگشا است و سبب عدالت اقتصادی می شود.
تقوای الهی، سبب پرهیز از کم فروشی است:فاتقوا الله واطیعون• اوفوا الکیل ولا تکونوا من المخسرین• وزنوا بالقسطاس المستقیم• ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین.پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! •حق پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید!•و با ترازوی صحیح وزن کنید!•و حق مردم را کم نگذارید، و در زمین تلاش برای فساد نکنید!
دیدگاه آیت الله مکارم
شعیب بعد از دعوت کلی خود به تقوی و اطاعت فرمان خدا، در بخش دوم از تعلیماتش روی انحرافات اخلاقی و اجتماعی آن محیط انگشت گذارد، و آن را به زیر نقد کشید، و از آنجا که مهمترین انحراف این قوم مرفه نابسامانی های اقتصادی، و ظلم فاحش و حق کشی و استثمار بود، بیش از همه روی این مسائل تکیه کرد. نخست می گوید: حق پیمانه را ادا کنید (کم فروشی ننمائید). (اوفوا الکیل). و مردم را به خسارت و زیان میفکنید (و لا تکونوا من المخسرین). با ترازوی مستقیم و صحیح، وزن کنید (و زنوا بالقسطاس المستقیم) حق مردم را کم نگذارید، و بر اشیاء و اجناس مردم، عیب ننهید (و لا تبخسوا الناس اشیاءهم).و در روی زمین فساد مکنید (و لا تعثوا فی الارض مفسدین). در این سه آیه اخیر، شعیب پنج دستور در عباراتی کوتاه و حساب شده به این قوم گمراه می دهد، بعضی از مفسران چنین تصور کرده اند که اینها غالبا تاکید یکدیگر است در حالی که دقت کافی نشان می دهد این پنج دستور در واقع اشاره به پنج مطلب اساسی و متفاوت است و یا به تعبیر دیگر چهار دستور است و یک جمع بندی کلی.
کم فروشی قوم شعیب
برای روشن شدن این تفاوت توجه به این حقیقت لازم است که قوم شعیب (مردم ایکه و مدین) در یک منطقه حساس تجاری بر سر راه کاروانهایی که از حجاز به شام، و از شام به حجاز و مناطق دیگر رفت و آمد می کردند قرار داشتند. می دانیم این قافله ها در وسط راه، نیازهای فراوانی پیدا می کنند که گاهی مردم شهرهایی که در مسیر قرار دارند از این نیازها حداکثر سوء استفاده را می کنند، اجناس آنها را به کمترین قیمت می خرند و اجناس خود را به گرانترین قیمت می فروشند (توجه داشته باشید که در آن زمان بسیاری از معاملات به صورت معامله جنس با جنس انجام می شد). گاه بر اجناسی که می خرند هزار عیب می گذارند، و جنسی را که در مقابل آن می فروشند صد گونه تعریف می کنند، و هنگام وزن و پیمانه جنس خود را دقیقا می سنجند و گاه کم فروشی می کنند ولی جنس دیگران را با بی اعتنایی وزن می نمایند و گاهی بیشتر از مقدار لازم بر می دارند، و چون طرف مقابل به هر حال محتاج و نیازمند است ناچار است به تمام این مسائل تن در دهد! گذشته از کاروان هایی که در مسیر راه هستند اهل خود منطقه نیز آنها که ضعیفتر و کم درآمدترند و مجبورند جنس خود را با سرمایه داران گردن کلفت معامله کنند سرنوشتی بهتر از این ندارند. قیمت متاع، اعم از جنسی را که می خرند و جنسی را که می فروشند به میل آن ثروتمندان تعیین می شود، پیمانه و وزن نیز در هر حال در اختیار آنها است و این بینوای مستضعف باید مانند مرده ای در دست غسال تسلیم باشد!.با توجه به آنچه گفتیم: به تعبیرات گوناگون آیات فوق باز می گردیم: در یک مورد آنها را دستور به ادا کردن حق پیمانه می دهد، و در جای دیگر توزین با ترازوی درست، و می دانیم که سنجش کالاها یا از طریق کیل است و یا وزن، مخصوصا روی هر یک از این دو جداگانه انگشت می گذارد، تا تاکید بیشتری باشد بر این دستور که در هیچ موردی اقدام به کم فروشی نکنند. تازه کم فروشی هم طرقی دارد، گاهی ترازو و پیمانه درست است ولی حق آن ادا نمی شود، و گاه ترازو خراب و پیمانه نادرست و قلابی است، و در آیات فوق به همه اینها اشاره شده است. پس از روشن شدن این دو تعبیر به سراغ لا تبخسوا، که از ماده بخس گرفته شده است می رویم، و آن در اصل به معنی کم گذاردن ظالمانه از حقوق مردم، و گاه به معنی تقلب و نیرنگی است که منتهی به تضییع حقوق دیگران می گردد، بنابراین جمله فوق دارای معنی وسیعی است که هرگونه غش و تقلب و تزویر و خدعه در معامله، و هرگونه پایمال کردن حق دیگران را شامل می شود.و از آنجا که نابسامانیهای اقتصادی سرچشمه از هم گسیختگی نظام اجتماعی می شود، در پایان این دستورات به عنوان یک جمع بندی می گوید (و لا تعثوا فی الارض مفسدین: در زمین فساد نکنید، و جامعه ها را به تباهی نکشانید و به هرگونه استثمار و بهره کشی ظالمانه و تضییع حقوق دیگران پایان دهید.اینها نه تنها دستوراتی کارساز برای جامعه ثروتمند و ظالم عصر شعیب بود که برای هر عصر و زمانی کارساز و کارگشا است و سبب عدالت اقتصادی می شود.
wikifeqh: تقوا_و_کم فروشی_(قرآن)