تقوا و حقوق خدا

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقوا و حقوق خدا (قرآن). از جلوه های تقواپیشگی رعایت حقوق خداوند می باشد.
رعایت حقوق خدا، از آثار تقواپیشگی می باشد:... واتقوا الله الذی تساءلون به والارحام...... و از خدایی بپرهیزید که (همگی به عظمت او معترفید و) هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید... .
دیدگاه آیت الله مکارم
و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام، اهمیتی که تقوا در ساختن زیر بنای یک جامعه سالم دارد سبب شده که مجددا در ذیل آیه، مردم را به پرهیزکاری و تقوی دعوت کند منتهی در اینجا جمله ای به آن اضافه کرده و می فرماید: از خدایی بپرهیزید که در نظر شما عظمت دارد و به هنگامی که می خواهید چیزی از دیگری طلب کنید نام او را می برید.سپس می گوید: و الارحام، این کلمه عطف بر الله است و لذا در قرائت معروف، منصوب خوانده شده است بنابراین معنی آن چنین می شود: و اتقوا الارحام: از خویشاوندان (و قطع پیوند از آنها) بپرهیزید و ذکر این موضوع در اینجا اولا نشانه اهمیت فوق العاده ای است که قرآن برای صله رحم قائل شده تا آنجا که نام ارحام بعد از نام خدا آمده است، و ثانیا اشاره به مطلبی است که در آغاز آیه ذکر شده و آن اینکه شما همه از یک پدر و مادرید و در حقیقت تمام فرزندان آدم خویشاوندان یکدیگرند و این پیوند و ارتباط ایجاب می کند که شما نسبت به همه انسان ها از هر نژاد و هر قبیله ای همانند بستگان فامیلی خود محبت بورزید.
دیدگاه علامه طباطبایی
و اتقوا الله الذی تسائلون به و الارحام، منظور از تسائل به خدا این است که مردم با سوگند به خدای تعالی، از یکدیگر چیزی درخواست کنند، این به او بگوید تو را به خدا سوگند می دهم که فلان کار را بکنی، و او نیز به این چنین چیزی را بگوید، و تسائل به خدای تعالی کنایه است از اینکه خدای سبحان در نظر آنان محترم و عظیم بوده، و او را دوست می داشتند، چون آدمی به کسی و چیزی سوگند می دهد که او را عظیم بداند و محبوب بدارد.و اما اینکه فرمود: و الارحام، از ظاهرش بر می آید که عطف باشد بر لفظ جلاله (الله) و معنای آن چنین باشد: از خدایی که یکدیگر را به احترام او قسم می دهید بترسید و از ارحام نیز بترسید، و چه بسا چنین باشد که بعضی از مفسرین گفته اند که عطف است بر محل و باطن ضمیر به، که حالت نصبی دارد مثل: مررت بزید و عمرا، و مؤید این احتمال این است که در قرائت حمزه کلمه ارحام به صدای زیر خوانده شده تا عطف باشد بر ضمیر متصل مجرور (به) اگر چه علمای نحو این وجه را ضعیف شمرده و گفته اند: قاعده در مثل جمله: مررت بزید و عمروا، باید عمرو را به صدای بالا خواند، برای اینکه عطف بزید است که در باطن، مفعول مرور است.در نتیجه معنای آیه شریفه چنین می شود: از خدایی که شما یکدیگر را به او و به رحم خود سوگند می دهید (و می گوئید تو را به خدا و به رحم سوگند می دهم) بترسید، و پروا کنید. این بود خلاصه آنچه مفسرین در این باره گفته اند، لیکن سیاق آیات و نیز روال قرآن در بیاناتش با این گفتار سازگار نیست. توضیح اینکه اگر کلمه ارحام را صله ای مستقل برای موصول الذی بگیریم تقدیر کلام چنین می شود: و اتقوا الله الذی تسائلون بالارحام، بترسید از خدایی که یکدیگر را به رحم ها سوگند می دهید، و معلوم است که این عبارت ناتمام است، چون صله نامبرده خالی از ضمیر است و این جایز نیست.(بله اگر از این صله ضمیری به موصول بر می گشت مثلا می گفتیم: و اتقوا الله الذی جعل بینکم و بین ارحامکم مودة فتساءلون بهم، آن وقت می توانستیم کلمه: و الارحام، را صله مستقلی بگیریم).و اگر چنانچه مجموع کلمه و الارحام، و جمله": تسائلون به، را یک صله بگیریم برای موصول (الذی) در این صورت مفاد آیه با ادب قرآن کریم نسبت به خدای تعالی سازگاری ندارد، چون در مساله عظمت و عزت، خدا و ارحام را مساوی و برابر گرفته ایم. (پس معنای درست همان است که ما کردیم و گفتیم تقدیر کلام و اتقوا الارحام، است، و معنای آیه این است که: پاس حرمت خدایی را که یکدیگر را به او سوگند می دهید بدارید، و پاس حرمت ارحام را هم نگه دارید).

پیشنهاد کاربران

بپرس