تقوا و انفاق

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] تقوا و انفاق (قرآن). از جلوه های تقواپیشگی انفاق در راه خدا و تامین نیازهای مالی جهاد می باشد.
انفاق در راه خدا و تامین نیازهای مالی جهاد، از آثار تقوا و خداترسی می باشد:... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین• وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة واحسنوا...... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می دارد. بیان موضوع انفاق پس از امر به تقوا می تواند اشاره به این معنا باشد که از مصادیق تقوا انفاق کردن در راه خداست.
دیدگاه علامه طباطبایی
در این آیه دستور می دهد برای اقامه جنگ در راه خدا مال خود را انفاق کنند، و پاسخ از اینکه چرا انفاق را مقید کرد به قید (در راه خدا) همان پاسخی است که اول آیات در تقیید قتال به قید (در راه خدا) گفتیم، و حرف (با) در جمله: (بایدیکم) زیادی است، که تنها خاصیت تاکید را دارد.و معنا چنین می شود: دست خود به تهلکه نیفکنید، و این تعبیر کنایه است از اینکه مسلمان نباید نیرو و استطاعت خود را هدر دهند، چون کلمه دست به معنای مظهر قدرت و قوت است، بعضی هم گفته اند: حرف با، زائد نیست، بلکه با سببیت است، و مفعول لا تلقوا، حذف شده، معنایش (لا تلقوا انفسکم بایدی انفسکم الی التهلکة، یعنی خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید) می باشد و تهلکه به معنای هلاکت است، و هلاکت به معنای آن مسیری است که انسان نمی تواند بفهمد کجا است، و آن مسیری که نداند به کجا منتهی می شود، و کلمه تهلکه بر وزن تفعله بضمه عین است، و در لغت عرب هیچ مصدر دیگری به این وزن وجود ندارد. آیه شریفه مطلق است، و در نتیجه نهی در آن نهی از تمامی رفتارهای افراطی و تفریطی است، که یکی از مصادیق آن بخل ورزیدن و امساک از انفاق مال در هنگام جنگ است، که این بخل ورزیدن باعث بطلان نیرو و از بین رفتن قدرت است که باعث غلبه دشمن بر آنان می شود، هم چنان که اسراف در انفاق و از بین بردن همه اموال باعث فقر و مسکنت و در نتیجه انحطاط حیات و بطلان مروت می شود.
دیدگاه آیت الله مکارم
این آیه تکمیلی است بر آیات جهاد، زیرا جهاد به همان اندازه که به مردان با اخلاص و کار آزموده نیازمند است به اموال و ثروت نیز احتیاج دارد، جهاد هم نفرات آماده از نظر روحی و جسمی لازم دارد، و هم انواع سلاح و تجهیزات جنگی، درست است که عامل تعیین کننده سرنوشت جنگ در درجه اول سربازان اند، ولی سرباز بدون وسایل و تجهیزات کافی (اعم از سلاح، مهمات، وسیله نقل و انتقال، مواد غذایی، وسایل درمانی) کاری از او ساخته نیست.لذا در اسلام تامین وسایل جهاد با دشمنان از واجبات شمرده شده و از جمله در آیه مورد بحث با صراحت دستور می دهد، و می فرماید: در راه خدا انفاق کنید و خود را به دست خویش به هلاکت نیفکنید (و انفقوا فی سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة). مخصوصا در عصر نزول این آیات، بسیاری از مسلمانان، شور و شوق جهاد در سر داشتند، ولی چون وسایل جنگ را هر کس شخصا فراهم می کرد و بعضی فقیر و نیازمند بودند. آن چنان که طبق آیه ۹۲ سوره توبه گریه می کردند و اشک می ریختند که چرا وسیله شرکت در جنگ ندارند: تولوا و اعینهم تفیض من الدمع حزنا الا یجدوا ما ینفقون، آری در چنین شرایطی نقش انفاقها بسیار مهم و سرنوشت ساز بود.جمله: و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة، (با دست خویش خود را به هلاکت نیفکنید) هر چند در مورد ترک انفاق، برای جهاد اسلامی وارد شده، ولی مفهوم وسیع و گسترده ای دارد که موارد زیاد دیگری را نیز شامل می شود، از جمله اینکه انسان حق ندارد از جاده های خطرناک (چه از نظر ناامنی و چه عوامل جوی یا غیر آن) بدون پیش بینی های لازم بگذرد، یا غذایی که به احتمال قوی آلوده به سم است تناول کند، و یا حتی در میدان جهاد بدون نقشه و برنامه وارد عمل شود، در تمام این موارد، انسان بی جهت جان خود را به خطر انداخته و مسئول است.ولی اینکه بعضی از ناآگاهان، هرگونه جهاد ابتدایی را القاء نفس در هلاکت پنداشته اند، و گاه تا آنجا به پیش می روند که قیام سالار شهیدان امام حسین علیه السّلام در کربلا را مصداق آن می شمرند، ناشی از نهایت نادانی و عدم درک آیه است، زیرا القای نفس در هلاکت مربوط به جایی است که هدفی بالاتر از جان در خطر نباشد، و الا باید جان را فدای حفظ آن هدف مقدس کرد، همان گونه که امام حسین علیه السّلام و تمام شهیدان راه خدا این کار را کردند.آیا اگر کسی ببیند جان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم در خطر است و خود را سپر برای حفظ او کند (همان کاری که علی علیه السّلام در جنگ احد کرد و یا در لیلة المبیت آن شبی که در بستر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم خوابید) چنین کسی القاء نفس در هلاکت کرده و کار خلافی انجام داده؟ آیا باید بنشیند تا پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم را به قتل برسانند و بگوید القاء نفس در هلاکت جایز نیست. حق این است که مفهوم آیه روشن است و تمسک به آن در این گونه موارد نوعی ابلهی است. آری اگر هدف آن قدر مهم نباشد که ارزش جان باختن را داشته باشد و یا اگر مهم است راه حل های بهتر و مناسبتری دارد، در چنین جایی نباید جان خویشتن را به خطر انداخت (موارد تقیه مجاز نیز از همین قبیل است). در آخر آیه دستور به نیکوکاری داده، می فرماید: و نیکی کنید که خداوند نیکوکاران را دوست دارد (و احسنوا ان الله یحب المحسنین).

پیشنهاد کاربران

بپرس