[ویکی فقه] تفسیر علمی آیات. تفسیر قرآن کریم با بهره گیری از یافته های علم تجربی را تفسیر علمی گویند.
مراد از علم در «تفسیر علمی» معنای خاص آن یعنی علم تجربی (Science) است و علمی نامیدن این رویکرد نه به جهت روش آن در تفسیر، بلکه به لحاظ پرداختن مفسر به موضوعات مرتبط با این دانش در قرآن است.
تعریف تفسیر علمی
با این همه موافقان و مخالفان تفسیر علمی آن را به گونه هایی مختلف تعریف کرده اند. به نظر می رسد امین خولی نخستین کسی است که به تعریف آن پرداخته است، او تفسیر علمی را عبارت از تحمیل اصطلاحات علمی بر قرآن و استخراج علوم و آرای فلسفی از آن دانسته است، بسیاری از کسانی که پس از او آمده اند به تکرار همین تعریف پرداخته اند . یا در عبارتی مشابه، آن را بازگفته اند. در عموم تعاریف یاد شده به استثنای بکری از یک سو عباراتی با بار ارزشی و نه صرفاً وصفی نظیر «تحمیل کردن» یا «مطیع ساختن آیات قرآن نسبت به نظریات علمی»، به کار رفته است که نشان موضع مؤلف در نادرست دانستن این رویکرد است. از سوی دیگر در این تعاریف، میان علم و فلسفه جمع شده است، درگذشته، اگرچه طبیعیات بخشی از فلسفه بود؛ اما امروزه از نظر معرفت شناسی، علم (به معنای اخص: Science) و فلسفه دو شاخه مختلف از دانش بشری هستند که به لحاظ روش و تا حدی موضوع از یکدیگر متباین بوده، تحلیل و نقادی متفاوتی را نیز می طلبند و ازاین رو وجه روشنی در جمع بین آن دو، دیده نمی شود.در صورتی هم که علم به معنای اعم آن (Knowledge) دانسته شود، قسیم فلسفه نیست، بلکه دربرگیرنده فلسفه و همه دانش های دیگر بشری از تجربی و غیر آن خواهد بود و باز هم جمع آن با فلسفه صحیح نیست، با این همه تعریفی مانع نبوده، بسیاری از رویکردهای تفسیری دیگر را هم دربرمی گیرد در مقابل تعاریف دربردارنده داوری ارزشی منفی، برخی از موافقان نیز در تعریف خود، احکامی را بر تفسیر علمی، اما به نفع آن بارکرده اند؛ از جمله درباره آن آورده اند که عبارت است از تلاش مفسر در کشف ارتباط بین آیات هستی شناسانه قرآن کریم و یافته های علم تجربی، به گونه ای که با آن اعجاز قرآن آشکار گشته، بر پدیدآورنده آن و بر شایستگی آن در همه زمان ها و مکان ها دلالت کند در این تعریف، در واقع اثبات اعجاز قرآن، ویژگی تمام موارد تفسیر علمی معرفی شده است که قطعاً درست نیست و بهره گیری از یافته های علمی، لزوماً در همه موارد به اثبات اعجاز نمی انجامد. گروهی از محققان در این موضوع، به تعریف این رویکرد تفسیری نپرداخته و برخی نیز در واقع آن را توضیح داده اند در نهایت به نظر می رسد، بهترین تعریف جامع از این رویکرد، ساده ترین تعریف از آن است که از هرگونه داوری ارزشی و داخل کردن دیدگاه های خاص کلامی به دور باشد. بدان سان که در شناسه به آن اشاره شد.
پیشینه
قرآن در آیات فراوانی به پدیده های طبیعی به گونه ای جزئی یا کلی اشاره می کند، برخی شمار این آیات را ۷۵۰ مورد برخی نیز شمار آیات علمی را بیش از آیات فقهی دانسته اند این آیات به زنبور عسل، پرندگان، درختان و گیاهان، چارپایان توجه می دهد و از خلقت آسمان ها، زمین، کوه ها و باد و باران سخن می گوید.در برخی از آیات صرفاً دعوت شده تا در آفرینش آسمان ها و زمین تأمل شود؛ اما در بسیاری دیگر از آیات، این پدیده ها به ویژگی هایی موصوف شده اند که نیازمند توضیح اند؛ مانند آن که از بادها به «لَوقِحَ» ( یاد شده یا آسمان «هفت گانه» نامیده شده و کوه ها «میخ» معرفی شده اند، مفسران اولیه در توضیح این موارد، عموماً از روایات استفاده کرده اند که بعضاً موقوف بوده و در مواردی از اسرائیلیات به شمار می روند. به تدریج با گسترش دانش مسلمانان انتظار می رود که در تفسیر آیات از اطلاعات علمی این دوران بهره گرفته شود، این بهره گیری، در تفاسیر بسیار به اجمال و به طور محدود صورت گرفته است؛ شیخ طوسی (م. ۴۶۰ ق) با بهره گیری از دانش آن روز، البته در حد اطلاعات عمومی و نه تخصصی، بسیار به اجمال به توضیح برخی موارد می پردازد؛ از جمله به مسئله کرویت زمین، دخان، رعد، برزخ بین دو دریا و خرما ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق) نیز به ندرت به اطلاعات عمومی ساده ای اشاره می کند تا «لاقح» بودن باد را توضیح دهد یا منازل ماه و خورشید را برشمارد، آنچه که از بیضاوی (م. ۶۹۱ ق) و نظام الدین نیشابوری (م. ۷۲۸ ق) گزارش شده نیز از این فراتر نیست، حتی قرن ها بعد، فیلسوف شیعی قرن یازدهم، صدرالمتألهین (م. ۱۰۵۰ ق) نیز معمولاً به اجمال و به صورت محدود مطالبی را در این موارد برمی شمارد. در این میان تفسیر فخررازی (م. ۶۰۶ ق) جایگاهی کاملاً متفاوت و ممتاز دارد، فخررازی که در غالب دانش های روزگارش دستی داشته است، در کنار مباحث ادبی، کلامی و... که در تفسیر خود به تفصیل بیان داشته، از آگاهی های علمی آن روزگار نیز در تبیین مراد آیات بهره ای وافر برده است، او به تفصیل به مباحث باد، باران و ابر، پیدایش زمین، کروی بودن آن افلاک، کوه ها، تغذیه و بسیاری موضوعات دیگر می پردازد، تفسیر او از این آیات، تفاوتی جدی با تفسیر دیگر مفسران دارد، این تفاوت از یکسو در گستره آیاتی است که از دانش روز در تفسیر آن ها بهره گرفته و از سوی دیگر به عمق شناخت او از این داده های علمی بازمی گردد، اطلاعات او، بسیار فراتر از اطلاعات عامیانه و عمومی است؛ او در مواردی پرشمار به گفته های متخصصان استناد می کند؛ به مثل به قول پزشکان، متخصصان تغذیه منجمان کتب نجوم، آرای بطلیموس، و اقوال بیرونی، اشاره می کند. عمق تأمل علمی او را می توان در توجه او به برخی تعارض های ظاهری دانش علمی اش با روایات، و آیات دریافت که می کوشد تا این موارد را توجیه کند، افزون بر این، او در مباحث خود گاهی نیز به رد آرای فلاسفه، در برخی موضوعات علمی با توجه به ظاهر آیات پرداخته، در ادله آن ها مناقشه می کند. نهایت آن که فخر رازی، در پرداختن به مباحث علمی در تفسیر آیات درصدد آن است تا با استناد به این نشانه ها، بر قدرت و حکمت خداوند استدلال کند
طرفداران و مخالفان تفسیر علمی در بین گذشته
...
مراد از علم در «تفسیر علمی» معنای خاص آن یعنی علم تجربی (Science) است و علمی نامیدن این رویکرد نه به جهت روش آن در تفسیر، بلکه به لحاظ پرداختن مفسر به موضوعات مرتبط با این دانش در قرآن است.
تعریف تفسیر علمی
با این همه موافقان و مخالفان تفسیر علمی آن را به گونه هایی مختلف تعریف کرده اند. به نظر می رسد امین خولی نخستین کسی است که به تعریف آن پرداخته است، او تفسیر علمی را عبارت از تحمیل اصطلاحات علمی بر قرآن و استخراج علوم و آرای فلسفی از آن دانسته است، بسیاری از کسانی که پس از او آمده اند به تکرار همین تعریف پرداخته اند . یا در عبارتی مشابه، آن را بازگفته اند. در عموم تعاریف یاد شده به استثنای بکری از یک سو عباراتی با بار ارزشی و نه صرفاً وصفی نظیر «تحمیل کردن» یا «مطیع ساختن آیات قرآن نسبت به نظریات علمی»، به کار رفته است که نشان موضع مؤلف در نادرست دانستن این رویکرد است. از سوی دیگر در این تعاریف، میان علم و فلسفه جمع شده است، درگذشته، اگرچه طبیعیات بخشی از فلسفه بود؛ اما امروزه از نظر معرفت شناسی، علم (به معنای اخص: Science) و فلسفه دو شاخه مختلف از دانش بشری هستند که به لحاظ روش و تا حدی موضوع از یکدیگر متباین بوده، تحلیل و نقادی متفاوتی را نیز می طلبند و ازاین رو وجه روشنی در جمع بین آن دو، دیده نمی شود.در صورتی هم که علم به معنای اعم آن (Knowledge) دانسته شود، قسیم فلسفه نیست، بلکه دربرگیرنده فلسفه و همه دانش های دیگر بشری از تجربی و غیر آن خواهد بود و باز هم جمع آن با فلسفه صحیح نیست، با این همه تعریفی مانع نبوده، بسیاری از رویکردهای تفسیری دیگر را هم دربرمی گیرد در مقابل تعاریف دربردارنده داوری ارزشی منفی، برخی از موافقان نیز در تعریف خود، احکامی را بر تفسیر علمی، اما به نفع آن بارکرده اند؛ از جمله درباره آن آورده اند که عبارت است از تلاش مفسر در کشف ارتباط بین آیات هستی شناسانه قرآن کریم و یافته های علم تجربی، به گونه ای که با آن اعجاز قرآن آشکار گشته، بر پدیدآورنده آن و بر شایستگی آن در همه زمان ها و مکان ها دلالت کند در این تعریف، در واقع اثبات اعجاز قرآن، ویژگی تمام موارد تفسیر علمی معرفی شده است که قطعاً درست نیست و بهره گیری از یافته های علمی، لزوماً در همه موارد به اثبات اعجاز نمی انجامد. گروهی از محققان در این موضوع، به تعریف این رویکرد تفسیری نپرداخته و برخی نیز در واقع آن را توضیح داده اند در نهایت به نظر می رسد، بهترین تعریف جامع از این رویکرد، ساده ترین تعریف از آن است که از هرگونه داوری ارزشی و داخل کردن دیدگاه های خاص کلامی به دور باشد. بدان سان که در شناسه به آن اشاره شد.
پیشینه
قرآن در آیات فراوانی به پدیده های طبیعی به گونه ای جزئی یا کلی اشاره می کند، برخی شمار این آیات را ۷۵۰ مورد برخی نیز شمار آیات علمی را بیش از آیات فقهی دانسته اند این آیات به زنبور عسل، پرندگان، درختان و گیاهان، چارپایان توجه می دهد و از خلقت آسمان ها، زمین، کوه ها و باد و باران سخن می گوید.در برخی از آیات صرفاً دعوت شده تا در آفرینش آسمان ها و زمین تأمل شود؛ اما در بسیاری دیگر از آیات، این پدیده ها به ویژگی هایی موصوف شده اند که نیازمند توضیح اند؛ مانند آن که از بادها به «لَوقِحَ» ( یاد شده یا آسمان «هفت گانه» نامیده شده و کوه ها «میخ» معرفی شده اند، مفسران اولیه در توضیح این موارد، عموماً از روایات استفاده کرده اند که بعضاً موقوف بوده و در مواردی از اسرائیلیات به شمار می روند. به تدریج با گسترش دانش مسلمانان انتظار می رود که در تفسیر آیات از اطلاعات علمی این دوران بهره گرفته شود، این بهره گیری، در تفاسیر بسیار به اجمال و به طور محدود صورت گرفته است؛ شیخ طوسی (م. ۴۶۰ ق) با بهره گیری از دانش آن روز، البته در حد اطلاعات عمومی و نه تخصصی، بسیار به اجمال به توضیح برخی موارد می پردازد؛ از جمله به مسئله کرویت زمین، دخان، رعد، برزخ بین دو دریا و خرما ابوالفتوح رازی (م. ۵۵۴ ق) نیز به ندرت به اطلاعات عمومی ساده ای اشاره می کند تا «لاقح» بودن باد را توضیح دهد یا منازل ماه و خورشید را برشمارد، آنچه که از بیضاوی (م. ۶۹۱ ق) و نظام الدین نیشابوری (م. ۷۲۸ ق) گزارش شده نیز از این فراتر نیست، حتی قرن ها بعد، فیلسوف شیعی قرن یازدهم، صدرالمتألهین (م. ۱۰۵۰ ق) نیز معمولاً به اجمال و به صورت محدود مطالبی را در این موارد برمی شمارد. در این میان تفسیر فخررازی (م. ۶۰۶ ق) جایگاهی کاملاً متفاوت و ممتاز دارد، فخررازی که در غالب دانش های روزگارش دستی داشته است، در کنار مباحث ادبی، کلامی و... که در تفسیر خود به تفصیل بیان داشته، از آگاهی های علمی آن روزگار نیز در تبیین مراد آیات بهره ای وافر برده است، او به تفصیل به مباحث باد، باران و ابر، پیدایش زمین، کروی بودن آن افلاک، کوه ها، تغذیه و بسیاری موضوعات دیگر می پردازد، تفسیر او از این آیات، تفاوتی جدی با تفسیر دیگر مفسران دارد، این تفاوت از یکسو در گستره آیاتی است که از دانش روز در تفسیر آن ها بهره گرفته و از سوی دیگر به عمق شناخت او از این داده های علمی بازمی گردد، اطلاعات او، بسیار فراتر از اطلاعات عامیانه و عمومی است؛ او در مواردی پرشمار به گفته های متخصصان استناد می کند؛ به مثل به قول پزشکان، متخصصان تغذیه منجمان کتب نجوم، آرای بطلیموس، و اقوال بیرونی، اشاره می کند. عمق تأمل علمی او را می توان در توجه او به برخی تعارض های ظاهری دانش علمی اش با روایات، و آیات دریافت که می کوشد تا این موارد را توجیه کند، افزون بر این، او در مباحث خود گاهی نیز به رد آرای فلاسفه، در برخی موضوعات علمی با توجه به ظاهر آیات پرداخته، در ادله آن ها مناقشه می کند. نهایت آن که فخر رازی، در پرداختن به مباحث علمی در تفسیر آیات درصدد آن است تا با استناد به این نشانه ها، بر قدرت و حکمت خداوند استدلال کند
طرفداران و مخالفان تفسیر علمی در بین گذشته
...
wikifeqh: تفسیر_علمی_آیات