[ویکی فقه] آنچه روانشناسان درباره هوش گفته اند و نیز معانی لغوی و عرفی ای که فارسی زبانان از هوش می فهمند؛ در روایات، به نیرویی به نام «عقل» نسبت داده شده است. امّا باید گفت؛ میان عقل و هوش تفاوت هایی وجود دارد که اجمالاً عقل، علاوه بر توانایی در یادگیری، توانایی ارتباط با دیگران، سازگاری با محیط و نظایر آن، از توانایی های دیگری؛ مانند استنتاج جهان بینی و ایدئولوژی، ارتباط با ماوراء ماده نیز برخوردار است. بر این اساس، در متون اسلامی، آثار وجودی عقل را می توان فراتر از هوش دانست.
در کتاب های روانشناسی از هوش تعاریف مختلفی شده است که معمولاً در یکی از طبقات ذیل قرار دارند: ۱. تعاریفی که بر سازگاری با محیط و تطبیق با موقعیت های جدید تاکید دارند. ۲. تعاریفی که بر توانایی یادگیری و آموزش پذیری متمرکزند. ۳. تعاریفی که بر تفکر انتزاعی؛ یعنی توانایی استفاده از نمادها و مفاهیم تمرکز دارند. ۴. تعاریفی که بر توانایی بر حل مسئله تاکید دارند.عقل و هوش از عالی ترین استعدادهای ذهنی ـ شناختی انسان هستند که او را از دیگر موجودات جدا می کند. در پرتو این دو استعداد، سایر استعدادهای انسان جهت گرفته و به فعلیت می رسند. هر دو واژه در متون دینی وجود داشته و در روان شناسی مورد بررسی قرار گرفته اند.
معنای هوش
«هوش» در فارسی و فرهنگ محاوره عمومی؛ معانی گوناگونی؛ مانند زیرکی، آگاهی، شعور، عقل، فهم و فراست دارد. و در همین راستا، هرکدام از روانشناسان از زاویه و نگاهی خاص به تعریف هوش پرداخته اند. از آن جایی که واژه هوش، واژه ای عربی نیست، باید به دنبال واژه ای هم معنا با آن در ادبیات عرب باشیم تا به بررسی این موضوع در آیات و روایات بپردازیم.معادل معروف مفهوم هوش در زبان عربی، «ذَکاء» از ریشه «ذکو» و نیز «فِطنَه» از ریشه «فطن» است. در این باره برخی از کلمات لغت دانان عرب را می آوریم:ازهری در «تهذیب اللغة:» «الذّکاءُ فی الفَهْمِ: اَنْ یکونَ فَهْماً تَامّاً سَرِیعَ القَبُولِ»؛ تیزهوشی و زیرکی در فهم؛ یعنی فهم کاملی از مطلب که پذیرش آن در ذهن مخاطب زود و سریع باشد.ابن منظور در لسان العرب: «الذَّکَاءُ: سُرْعة الفِطْنَة»؛ ذکاء؛ سرعت درک و تیزفهمی است ؛ یعنی تیزهوشی و زیرکی.فیومی در مصباح المنیر: «الذَّکَاءُ فِی الْفَهْمِ اِذَا کَانَ تَامَّ الْعَقْلِ سَرِیعَ الْقَبُولِ»؛ تیز فهمی زمانی است که عقل در فهم مطالب سریع باشد و مقصود را زود دریافت کند.ازدی در کتاب الماء: «الفِطْنَة: الحِذْق و سُرْعَة الادراک و سُرعة الشُّعور»؛ یعنی مهارت و ادراک و شعور سریع. همچنین در لغت، ذکاء به «فطنه» نیز معنا شده است. خلاصه این که در زبان عربی معادل معروف هوش، «ذکاء» و «فطنه» است.
مراتب هوش انسان ها
گفتنی است؛ مراتب هوش مردم مختلف است، هوش از اموری است که هم در کیفیت و هم در کمیت متفاوت است. تفاوت کمی آن به این ترتیب است که احاطه بعضی از مردم به مسائل بیشتر از دیگران است، و اختلاف کیفیت آن به این است که بعضی از مردم مطلب را سریع تر از دیگران درک می کنند و بیشتر در عمق معانی فرو می روند و بیش از دیگران به درک و جذب مطلب مایل اند. در برخی از روایات به مسئله تفاوت های هوشی اشاره شده، از جمله آن که از امام صادق (علیه السّلام) سؤال می شود؛ چرا برخی از افراد این گونه اند که تا لب به سخن گشوده شود، قبل از پایان سخن به تمام مقصود راه می یابند و برخی تنها با پایان یافتن گفتار، متوجه منظور می شوند و قادرند سخن را همان گونه که گفته شد بازگو کنند و برعکس گروهی حتی بعد از پایان کلام نیز پی به مقصود نبرده و خواستار تکرار کلام اند. آن حضرت دلیل این امر را تفاوت های فردی در هوش و استعداد می دانند.
معادل شناسی هوش در روایات
...
در کتاب های روانشناسی از هوش تعاریف مختلفی شده است که معمولاً در یکی از طبقات ذیل قرار دارند: ۱. تعاریفی که بر سازگاری با محیط و تطبیق با موقعیت های جدید تاکید دارند. ۲. تعاریفی که بر توانایی یادگیری و آموزش پذیری متمرکزند. ۳. تعاریفی که بر تفکر انتزاعی؛ یعنی توانایی استفاده از نمادها و مفاهیم تمرکز دارند. ۴. تعاریفی که بر توانایی بر حل مسئله تاکید دارند.عقل و هوش از عالی ترین استعدادهای ذهنی ـ شناختی انسان هستند که او را از دیگر موجودات جدا می کند. در پرتو این دو استعداد، سایر استعدادهای انسان جهت گرفته و به فعلیت می رسند. هر دو واژه در متون دینی وجود داشته و در روان شناسی مورد بررسی قرار گرفته اند.
معنای هوش
«هوش» در فارسی و فرهنگ محاوره عمومی؛ معانی گوناگونی؛ مانند زیرکی، آگاهی، شعور، عقل، فهم و فراست دارد. و در همین راستا، هرکدام از روانشناسان از زاویه و نگاهی خاص به تعریف هوش پرداخته اند. از آن جایی که واژه هوش، واژه ای عربی نیست، باید به دنبال واژه ای هم معنا با آن در ادبیات عرب باشیم تا به بررسی این موضوع در آیات و روایات بپردازیم.معادل معروف مفهوم هوش در زبان عربی، «ذَکاء» از ریشه «ذکو» و نیز «فِطنَه» از ریشه «فطن» است. در این باره برخی از کلمات لغت دانان عرب را می آوریم:ازهری در «تهذیب اللغة:» «الذّکاءُ فی الفَهْمِ: اَنْ یکونَ فَهْماً تَامّاً سَرِیعَ القَبُولِ»؛ تیزهوشی و زیرکی در فهم؛ یعنی فهم کاملی از مطلب که پذیرش آن در ذهن مخاطب زود و سریع باشد.ابن منظور در لسان العرب: «الذَّکَاءُ: سُرْعة الفِطْنَة»؛ ذکاء؛ سرعت درک و تیزفهمی است ؛ یعنی تیزهوشی و زیرکی.فیومی در مصباح المنیر: «الذَّکَاءُ فِی الْفَهْمِ اِذَا کَانَ تَامَّ الْعَقْلِ سَرِیعَ الْقَبُولِ»؛ تیز فهمی زمانی است که عقل در فهم مطالب سریع باشد و مقصود را زود دریافت کند.ازدی در کتاب الماء: «الفِطْنَة: الحِذْق و سُرْعَة الادراک و سُرعة الشُّعور»؛ یعنی مهارت و ادراک و شعور سریع. همچنین در لغت، ذکاء به «فطنه» نیز معنا شده است. خلاصه این که در زبان عربی معادل معروف هوش، «ذکاء» و «فطنه» است.
مراتب هوش انسان ها
گفتنی است؛ مراتب هوش مردم مختلف است، هوش از اموری است که هم در کیفیت و هم در کمیت متفاوت است. تفاوت کمی آن به این ترتیب است که احاطه بعضی از مردم به مسائل بیشتر از دیگران است، و اختلاف کیفیت آن به این است که بعضی از مردم مطلب را سریع تر از دیگران درک می کنند و بیشتر در عمق معانی فرو می روند و بیش از دیگران به درک و جذب مطلب مایل اند. در برخی از روایات به مسئله تفاوت های هوشی اشاره شده، از جمله آن که از امام صادق (علیه السّلام) سؤال می شود؛ چرا برخی از افراد این گونه اند که تا لب به سخن گشوده شود، قبل از پایان سخن به تمام مقصود راه می یابند و برخی تنها با پایان یافتن گفتار، متوجه منظور می شوند و قادرند سخن را همان گونه که گفته شد بازگو کنند و برعکس گروهی حتی بعد از پایان کلام نیز پی به مقصود نبرده و خواستار تکرار کلام اند. آن حضرت دلیل این امر را تفاوت های فردی در هوش و استعداد می دانند.
معادل شناسی هوش در روایات
...
wikifeqh: تفاوت_هوش_و_عقل