[ویکی فقه] تعریف چیزی با تکرار بی مورد یکی از اصطلاحات به کار رفته در علم منطق بوده و به معنای تکرار بعضی الفاظ در تعریف بدون ضرورت یا حاجت است.
«تکرار بی مورد» از موارد خطای در تعریف -از نوع مشترک بین حد و رسم- است، به این معنا که در تعریف (اعم از حد و رسم) در جایی که نه حاجت به تکرار باشد و نه ضرورت اقتضا کند، تکراری واقع شود. تکرار بی مورد بر سه قسم است، زیرا تکرار یا در حد (فی الحد) است که محدود یا معرَّف تکرار می شود، یا تکرار خود حد (للحد) است یا تکرار بعض اجزای حد. ۱. تکرار فی الحد، مانند: «انسان حیوان بشری است» که محدود (انسان) با لفظ «بشر» در حد تکرار شده است. ۲. تکرار للحد، مانند: «انّ العدد کثرة مجتمعة من الآحاد»، زیرا مجتمع از آحاد، همان کثرت است. ۳. تکرار بعض اجزای حد، مانند: «الانسان حیوان جسمانی ناطق»، زیرا جسم بودن در حد حیوان اخذ شده است، به این بیان که حیوان جسمی دارای نفس، حساس و متحرک با اراده است.
عدم قبح در تکرار
بدین سان روشن می شود تکرار در دو جا قبیح نیست: ۱. جایی که حاجت به تکرار باشد؛ مانند جایی که تعریف در جواب از سؤالی آورده شود؛ برای مثال اگر کسی از حد «الانسان الحیوان» سؤال کند، در پاسخ مثلاً گفته می شود: «حیوان ناطق»، و حیوان تکرار می شود. ۲. جایی که ضرورت، تکرار را اقتضا کند؛ مانند تعریف برخی از مرکبات و اضافات (امور اضافی). منظور از مرکبات آنهایی است که از شیء و عرض ذاتی آن شیء ترکیب شده اند؛ مثل اینکه در تعریف «الانف الافطس» گفته شود: «انف ذوفطوسة» و فطوست یعنی «انف ذو تقعییر» (نوعی بینی که استخوان آن فرو رفته و نوکش پهن باشد). در این مثال «فطوست» صفتی مختص بینی است و ازاین رو در تعریف، «انف» تکرار شده است و چاره ای از آن نیست. تکرار در تعریف امور اضافی نیز ضرورت دارد، زیرا تصور یکی به دیگری منوط است و اگر یکی مجهول باشد دیگری نیز مجهول است؛ بنابراین اگر در تعریف پدر گفته شود: «کسی است که فرزند دارد»، تعریف درستی نیست، زیرا فهم مفهوم فرزند مبتنی بر فهم مفهوم پدر است؛ پس چاره ای از تکرار نیست؛ مثلاً در تعریف پدر گفته شود: «حیوانی است که از نطفه وی فرد دیگری از نوعش متولد می شود». لفظ حیوان در این تعریف دو بار تکرار شده است.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • شیرازی، قطب الدین، درة التاج (منطق).• ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم فی فن المنطق.• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات و التنبیهات.
...
«تکرار بی مورد» از موارد خطای در تعریف -از نوع مشترک بین حد و رسم- است، به این معنا که در تعریف (اعم از حد و رسم) در جایی که نه حاجت به تکرار باشد و نه ضرورت اقتضا کند، تکراری واقع شود. تکرار بی مورد بر سه قسم است، زیرا تکرار یا در حد (فی الحد) است که محدود یا معرَّف تکرار می شود، یا تکرار خود حد (للحد) است یا تکرار بعض اجزای حد. ۱. تکرار فی الحد، مانند: «انسان حیوان بشری است» که محدود (انسان) با لفظ «بشر» در حد تکرار شده است. ۲. تکرار للحد، مانند: «انّ العدد کثرة مجتمعة من الآحاد»، زیرا مجتمع از آحاد، همان کثرت است. ۳. تکرار بعض اجزای حد، مانند: «الانسان حیوان جسمانی ناطق»، زیرا جسم بودن در حد حیوان اخذ شده است، به این بیان که حیوان جسمی دارای نفس، حساس و متحرک با اراده است.
عدم قبح در تکرار
بدین سان روشن می شود تکرار در دو جا قبیح نیست: ۱. جایی که حاجت به تکرار باشد؛ مانند جایی که تعریف در جواب از سؤالی آورده شود؛ برای مثال اگر کسی از حد «الانسان الحیوان» سؤال کند، در پاسخ مثلاً گفته می شود: «حیوان ناطق»، و حیوان تکرار می شود. ۲. جایی که ضرورت، تکرار را اقتضا کند؛ مانند تعریف برخی از مرکبات و اضافات (امور اضافی). منظور از مرکبات آنهایی است که از شیء و عرض ذاتی آن شیء ترکیب شده اند؛ مثل اینکه در تعریف «الانف الافطس» گفته شود: «انف ذوفطوسة» و فطوست یعنی «انف ذو تقعییر» (نوعی بینی که استخوان آن فرو رفته و نوکش پهن باشد). در این مثال «فطوست» صفتی مختص بینی است و ازاین رو در تعریف، «انف» تکرار شده است و چاره ای از آن نیست. تکرار در تعریف امور اضافی نیز ضرورت دارد، زیرا تصور یکی به دیگری منوط است و اگر یکی مجهول باشد دیگری نیز مجهول است؛ بنابراین اگر در تعریف پدر گفته شود: «کسی است که فرزند دارد»، تعریف درستی نیست، زیرا فهم مفهوم فرزند مبتنی بر فهم مفهوم پدر است؛ پس چاره ای از تکرار نیست؛ مثلاً در تعریف پدر گفته شود: «حیوانی است که از نطفه وی فرد دیگری از نوعش متولد می شود». لفظ حیوان در این تعریف دو بار تکرار شده است.
مستندات مقاله
در تنظیم این مقاله از منابع ذیل استفاده شده است: • شیرازی، قطب الدین، درة التاج (منطق).• ابوحامد غزالی، محمد بن محمد، معیار العلم فی فن المنطق.• خواجه نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد، شرح الاشارات و التنبیهات.
...
wikifeqh: تعریف_چیزی_با_تکرار_بی مورد