[ویکی فقه] مشبهه به ظواهر قرآن استناد کرده و خداوند متعال را به موجودات مادی تشبیه کرده اند ولی معطله خدا را غیر قابل شناخت دانسته و راه شناخت خدا را بسته اند.
برخی فرقه های مسلمانان برای شناخت خدا، ظواهر آیات قرآن کریم را برگرفته و او را به موجودات مادّی شبیه کرده اند و برای خداوند متعال، صفات جسمانی پنداشته اند. اینان را «مشَبِّهَه» یا «مُجَسِّمَه» نام نهاده اند.
معطَّله
در برابر مشبهه، برخی دیگر برای اینکه به وادی تشبیه و تجسیم نغلطند، به کلّی امکان شناخت خداوند را رد کرده اند و بر آن رفته اند که عقل آدمی را توان دست یابی به هیچ گونه شناختی از ذات و صفات خداوند نیست و بدین سان عقل را در شناخت خدا تعطیل کرده اند. بنابراین دیدگاه، درباره خداوند، تنها باید سر تسلیم و تعبّد فرود آورد و به تحقیق و تفکّر پشت کرد و حتی پرسیدن در این عرصه، گناه و بدعت و حرام است. اشاعره و حنابله - که خود را « اهل حدیث » می خوانند- هواخواه این نظریّه اند
دیدگاه شیعه
نظریّه شیعه، هیچ یک از این دو نظریّه را برنمی تابد؛ نه از گذر تشبیه به شناخت خداوند رو می کند و نه دست عقل آدمی را به کلّی از آن کوتاه می داند عقل انسان می تواند به مسائل کلّی شناخت خداوند راه یابد و به ویژه در اثبات وجود خداوند، تنها راه را عقل و روش عقلانی می شمارد. در نظر عارفان، هر چند شناخت خدا دست یافتنی است، تنها راه مطمئن، راه تصفیه باطن و سیر و سلوک قلبی است. عارفان، عقل و برهان عقلی را ناکارآمد نمی دانند؛ بلکه راه دل را از آن کارآمدتر می دانند و بر آن ترجیح می دهند.بنابر این نظریّه، دستاورد کوشش های عقلانی، از حدّ مفاهیم پا فراتر نمی نهد؛ امّا معرفت افاضی- که عرفان با خود می آورد- بسی پیش تر می رود و به «وصول» می انجامد. معرفت استدلالی عقل را ارضا می کند؛ امّا معرفت افاضی، همه وجود آدمی را برمی انگیزد و شور می آفریند و تقرب می آورد. البته ترجیح راه دل بر راه عقل و برهان بیهوده است؛ زیرا هر یک از این دو مکمل دیگری است.
برخی فرقه های مسلمانان برای شناخت خدا، ظواهر آیات قرآن کریم را برگرفته و او را به موجودات مادّی شبیه کرده اند و برای خداوند متعال، صفات جسمانی پنداشته اند. اینان را «مشَبِّهَه» یا «مُجَسِّمَه» نام نهاده اند.
معطَّله
در برابر مشبهه، برخی دیگر برای اینکه به وادی تشبیه و تجسیم نغلطند، به کلّی امکان شناخت خداوند را رد کرده اند و بر آن رفته اند که عقل آدمی را توان دست یابی به هیچ گونه شناختی از ذات و صفات خداوند نیست و بدین سان عقل را در شناخت خدا تعطیل کرده اند. بنابراین دیدگاه، درباره خداوند، تنها باید سر تسلیم و تعبّد فرود آورد و به تحقیق و تفکّر پشت کرد و حتی پرسیدن در این عرصه، گناه و بدعت و حرام است. اشاعره و حنابله - که خود را « اهل حدیث » می خوانند- هواخواه این نظریّه اند
دیدگاه شیعه
نظریّه شیعه، هیچ یک از این دو نظریّه را برنمی تابد؛ نه از گذر تشبیه به شناخت خداوند رو می کند و نه دست عقل آدمی را به کلّی از آن کوتاه می داند عقل انسان می تواند به مسائل کلّی شناخت خداوند راه یابد و به ویژه در اثبات وجود خداوند، تنها راه را عقل و روش عقلانی می شمارد. در نظر عارفان، هر چند شناخت خدا دست یافتنی است، تنها راه مطمئن، راه تصفیه باطن و سیر و سلوک قلبی است. عارفان، عقل و برهان عقلی را ناکارآمد نمی دانند؛ بلکه راه دل را از آن کارآمدتر می دانند و بر آن ترجیح می دهند.بنابر این نظریّه، دستاورد کوشش های عقلانی، از حدّ مفاهیم پا فراتر نمی نهد؛ امّا معرفت افاضی- که عرفان با خود می آورد- بسی پیش تر می رود و به «وصول» می انجامد. معرفت استدلالی عقل را ارضا می کند؛ امّا معرفت افاضی، همه وجود آدمی را برمی انگیزد و شور می آفریند و تقرب می آورد. البته ترجیح راه دل بر راه عقل و برهان بیهوده است؛ زیرا هر یک از این دو مکمل دیگری است.
wikifeqh: تشبیه_و_تعطیل