[ویکی فقه] تسلیم در قیامت (قرآن). ظالمان و همردیفان شان و همچنین مشرکان در قیامت اظهار تسلیم در برابر خداوند می کنند.
مشرکان در قیامت اعلان تسلیم در برابر خداوند می کنند:واذا رءا الذین اشرکوا شرکاءهم قالوا ربنا هـؤلاء شرکاؤنا الذین کنا ندعوا من دونک فالقوا الیهم القول انکم لکـذبون• والقوا الی الله یومئذ السلم وضل عنهم ما کانوا یفترون.و هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای خدا قرار دادند می بینند، می گویند: «پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو، آنها را می خواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها می گویند: «شما دروغگو هستید! (شما هوای نفس خود را پرستش می کردید!)» و در آن روز، همگی (ناگزیر) در پیشگاه خدا تسلیم می شوند و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ می بستند، گم و نابود می شود! در این آیه داستان روز قیامت را هم چنان ادامه می دهد، و مراد از الذین اشرکوا، در عرف قرآن، پرستندگان اصنام و اوثانند، و همین خود قرینه است بر اینکه مراد از کلمه شرکاءهم، کسانیند که برای خدا شریک گرفته بودند، و به افتراء ایشان شرکای خدا بودند، ذیل آیه بعدی نیز بر این معنا دلالت دارد.و اگر بجای اینکه بفرماید شرکای خدا، فرمود: شرکای ایشان برای این بود که به این وسیله دلالت کند بر اینکه بتها و خدایان دروغین ایشان با خدا شرکت واقعی ندارند، تنها آن شرکتی را دارا هستند که این مشرکین بر ایشان جعل و فرض نموده اند، که آن هم حقیقت ندارد.با این بیان روشن می گردد، اینکه تفسیر شرکاءهم، به اصنام یا معبودات باطل دیگر، و اینکه اصنام با بت پرستان شریک المال بودند، چون سهمی از اموال و احشام ایشان وقف آنها بود، و نیز تفسیر به شیاطین، و اینکه شیطانها در اموال و اولادشان و یا در کفرشان و یا در وبال کفرشان شرکت داشتند تفسیر صحیحی نیست، و چون مجال مناقشه با هر یک از این تفسیرها را نداریم می گذریم.قالوا ربنا هؤلاء شرکاؤنا الذین کنا ندعوا من دونک، معنای این جمله روشن است، می خواهد از طرف مشرکین شرکای ایشان را برای پروردگارشان معرفی نماید، و احتیاجی نیست به اینکه بحث کنیم که چرا مشرکین در قیامت خدایان خود را معرفی می کنند، چون آن روز، روزی است که بدبختی و عذاب از هر سو ایشان را احاطه می کند، و انسان در مثل چنین وصفی به آنچه به ذهنش برسد تمسک می جوید، و هر کوششی که به خاطرش برسد برای نجات خود می کند.فالقوا الیهم القول انکم لکاذبون، در مجمع گفته: وقتی می گویی: القیت الشیء، که آن شی ء را دور بیندازی، و کلمه لقی به معنای چیز دور افتاده است، و القیت الیه مقاله، یعنی روی سخن را متوجه او کردم، و کلمه تلقاها، به معنی آن را، قبول کرد می باشد. و معنای جمله این است که شرکای ایشان کلام ایشان را رد نموده تکذیبشان کردند و خدای سبحان در جای دیگر از این تکذیب به کفر تعبیر نموده است، بنابراین در قیامت مشرکین علاوه بر علم پیدا کردن به اینکه خدا حق مبین است در برابر او تسلیم و به او ایمان می آوردند، ایمانی اضطراری و بی نتیجه.
اظهار تسلیم ظالمان
ظالمان و همردیفان شان در قیامت اظهار تسلیم در برابر خداوند می کنند:احشروا الذین ظـلموا وازوجهم وما کانوا یعبدون• من دون الله فاهدوهم الی صراط الجحیم• بل هم الیوم مستسلمون.(در این هنگام به فرشتگان دستور داده می شود: ) ظالمان و همردیفانشان و آنچه را می پرستیدند... (آری آنچه را) جز خدا می پرستیدند جمع کنید و بسوی راه دوزخ هدایتشان کنید! ولی آنان در آن روز تسلیم قدرت خداوندند! خداوند به فرشتگانی که مامور کوچ دادن مجرمان به دوزخند فرمان می دهد: ظالمان و همردیفان آنها و آنچه را می پرستیدند جمع آوری کنید (احشروا الذین ظلموا و ازواجهم و ما کانوا یعبدون). آری آنچه را جز خدا می پرستیدند حرکت دهید و به سوی دوزخ هدایتشان کنید! (من دون الله فاهدوهم الی صراط الجحیم).احشروا از ماده حشر، به گفته راغب در مفردات به معنی خارج کردن گروهی از مقر خود و گسیل داشتن آنها به میدان جنگ و مانند آن است. این واژه در بسیاری از موارد به معنی جمع کردن نیز آمده است. به هر حال این سخن یا از ناحیه خداوند است، و یا از سوی گروهی از فرشتگان به گروه دیگری که مامور گردآوری و حرکت دادن مجرمان به دوزخند، و نتیجه یکی است. ازواج در اینجا یا اشاره به همسران مجرم و بت پرست آنها است،و یا همفکران و همکاران و همشکلان آنها، زیرا این کلمه به هر دو معنی آمده است، چنان که در سوره واقعه آیه ۷ می خوانیم، و کنتم ازواجا ثلاثة: شما روز قیامت به سه گروه تقسیم می شوید. بنابراین مشرکان، با مشرکان، و بدکاران و تاریک دلان، با اشباه و نظائر خود در صفوفی به سوی جهنم گسیل می شوند. در آیه بعد می افزاید: بلکه آنها در آن روز در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند و هیچگونه قدرت اظهار وجود تا چه رسد به مخالفت ندارند (بل هم الیوم مستسلمون). ( استسلام از ماده سلامت به مقتضای باب استفعال به معنی طلب سلامت کردن است که معمولا به هنگام قرار گرفتن در برابر یک قدرت بزرگ با انقیاد و خضوع توام می باشد.) اینجا است که آنها به سرزنش یکدیگر بر می خیزند و هر یک اصرار دارد گناه خویش را به گردن دیگری بیندازد، دنباله روان رؤساء و پیشوایان خود را مقصر می شمرند، و پیشوایان پیروان خود را، چنان که در آیه بعد می گوید: آنها رو به سوی یکدیگر می کنند و یکدیگر را مورد سؤال قرار می دهند.
مشرکان در قیامت اعلان تسلیم در برابر خداوند می کنند:واذا رءا الذین اشرکوا شرکاءهم قالوا ربنا هـؤلاء شرکاؤنا الذین کنا ندعوا من دونک فالقوا الیهم القول انکم لکـذبون• والقوا الی الله یومئذ السلم وضل عنهم ما کانوا یفترون.و هنگامی که مشرکان معبودهایی را که همتای خدا قرار دادند می بینند، می گویند: «پروردگارا! اینها همتایانی هستند که ما به جای تو، آنها را می خواندیم! «در این هنگام، معبودان به آنها می گویند: «شما دروغگو هستید! (شما هوای نفس خود را پرستش می کردید!)» و در آن روز، همگی (ناگزیر) در پیشگاه خدا تسلیم می شوند و تمام آنچه را (نسبت به خدا) دروغ می بستند، گم و نابود می شود! در این آیه داستان روز قیامت را هم چنان ادامه می دهد، و مراد از الذین اشرکوا، در عرف قرآن، پرستندگان اصنام و اوثانند، و همین خود قرینه است بر اینکه مراد از کلمه شرکاءهم، کسانیند که برای خدا شریک گرفته بودند، و به افتراء ایشان شرکای خدا بودند، ذیل آیه بعدی نیز بر این معنا دلالت دارد.و اگر بجای اینکه بفرماید شرکای خدا، فرمود: شرکای ایشان برای این بود که به این وسیله دلالت کند بر اینکه بتها و خدایان دروغین ایشان با خدا شرکت واقعی ندارند، تنها آن شرکتی را دارا هستند که این مشرکین بر ایشان جعل و فرض نموده اند، که آن هم حقیقت ندارد.با این بیان روشن می گردد، اینکه تفسیر شرکاءهم، به اصنام یا معبودات باطل دیگر، و اینکه اصنام با بت پرستان شریک المال بودند، چون سهمی از اموال و احشام ایشان وقف آنها بود، و نیز تفسیر به شیاطین، و اینکه شیطانها در اموال و اولادشان و یا در کفرشان و یا در وبال کفرشان شرکت داشتند تفسیر صحیحی نیست، و چون مجال مناقشه با هر یک از این تفسیرها را نداریم می گذریم.قالوا ربنا هؤلاء شرکاؤنا الذین کنا ندعوا من دونک، معنای این جمله روشن است، می خواهد از طرف مشرکین شرکای ایشان را برای پروردگارشان معرفی نماید، و احتیاجی نیست به اینکه بحث کنیم که چرا مشرکین در قیامت خدایان خود را معرفی می کنند، چون آن روز، روزی است که بدبختی و عذاب از هر سو ایشان را احاطه می کند، و انسان در مثل چنین وصفی به آنچه به ذهنش برسد تمسک می جوید، و هر کوششی که به خاطرش برسد برای نجات خود می کند.فالقوا الیهم القول انکم لکاذبون، در مجمع گفته: وقتی می گویی: القیت الشیء، که آن شی ء را دور بیندازی، و کلمه لقی به معنای چیز دور افتاده است، و القیت الیه مقاله، یعنی روی سخن را متوجه او کردم، و کلمه تلقاها، به معنی آن را، قبول کرد می باشد. و معنای جمله این است که شرکای ایشان کلام ایشان را رد نموده تکذیبشان کردند و خدای سبحان در جای دیگر از این تکذیب به کفر تعبیر نموده است، بنابراین در قیامت مشرکین علاوه بر علم پیدا کردن به اینکه خدا حق مبین است در برابر او تسلیم و به او ایمان می آوردند، ایمانی اضطراری و بی نتیجه.
اظهار تسلیم ظالمان
ظالمان و همردیفان شان در قیامت اظهار تسلیم در برابر خداوند می کنند:احشروا الذین ظـلموا وازوجهم وما کانوا یعبدون• من دون الله فاهدوهم الی صراط الجحیم• بل هم الیوم مستسلمون.(در این هنگام به فرشتگان دستور داده می شود: ) ظالمان و همردیفانشان و آنچه را می پرستیدند... (آری آنچه را) جز خدا می پرستیدند جمع کنید و بسوی راه دوزخ هدایتشان کنید! ولی آنان در آن روز تسلیم قدرت خداوندند! خداوند به فرشتگانی که مامور کوچ دادن مجرمان به دوزخند فرمان می دهد: ظالمان و همردیفان آنها و آنچه را می پرستیدند جمع آوری کنید (احشروا الذین ظلموا و ازواجهم و ما کانوا یعبدون). آری آنچه را جز خدا می پرستیدند حرکت دهید و به سوی دوزخ هدایتشان کنید! (من دون الله فاهدوهم الی صراط الجحیم).احشروا از ماده حشر، به گفته راغب در مفردات به معنی خارج کردن گروهی از مقر خود و گسیل داشتن آنها به میدان جنگ و مانند آن است. این واژه در بسیاری از موارد به معنی جمع کردن نیز آمده است. به هر حال این سخن یا از ناحیه خداوند است، و یا از سوی گروهی از فرشتگان به گروه دیگری که مامور گردآوری و حرکت دادن مجرمان به دوزخند، و نتیجه یکی است. ازواج در اینجا یا اشاره به همسران مجرم و بت پرست آنها است،و یا همفکران و همکاران و همشکلان آنها، زیرا این کلمه به هر دو معنی آمده است، چنان که در سوره واقعه آیه ۷ می خوانیم، و کنتم ازواجا ثلاثة: شما روز قیامت به سه گروه تقسیم می شوید. بنابراین مشرکان، با مشرکان، و بدکاران و تاریک دلان، با اشباه و نظائر خود در صفوفی به سوی جهنم گسیل می شوند. در آیه بعد می افزاید: بلکه آنها در آن روز در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند و هیچگونه قدرت اظهار وجود تا چه رسد به مخالفت ندارند (بل هم الیوم مستسلمون). ( استسلام از ماده سلامت به مقتضای باب استفعال به معنی طلب سلامت کردن است که معمولا به هنگام قرار گرفتن در برابر یک قدرت بزرگ با انقیاد و خضوع توام می باشد.) اینجا است که آنها به سرزنش یکدیگر بر می خیزند و هر یک اصرار دارد گناه خویش را به گردن دیگری بیندازد، دنباله روان رؤساء و پیشوایان خود را مقصر می شمرند، و پیشوایان پیروان خود را، چنان که در آیه بعد می گوید: آنها رو به سوی یکدیگر می کنند و یکدیگر را مورد سؤال قرار می دهند.
wikifeqh: تسلیم_در_قیامت_(قرآن)