[ویکی فقه] تبری مشرکان (قرآن). مشرکان از اعمال و کردار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و همچنین از پیروان گمراه خویش اظهار تبری و بیزاری می کنند و در مقابل مشرکان پیرو نیز آرزوی بازگشت به دنیا برای تبری از سران شرک و مخالفت کردن با آنان را دارند.
مشرکان، از اعمال و کردار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بیزاری می جویند:وان کذبوک فقل لی عملی ولکم عملکم انتم بریـون ممآ اعمل وانا بریء مما تعملون.و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من برای من، و عمل شما برای شماست! شما از آنچه من انجام می دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام می دهید بیزارم!» در این آیات بحثی که در آیات گذشته در زمینه انکار و تکذیب لجوجانه مشرکان گذشت هم چنان دنبال می شود: در نخستین آیه، طریق جدیدی برای مبارزه به پیامبر صلی الله علیه وآله تعلیم داده، می گوید: اگر آنها تو را تکذیب کنند به آنان بگو عمل من برای من و عمل شما برای خودتان باشد (و ان کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم). شما از آنچه من انجام می دهم بیزارید، و من هم از اعمال شما بیزارم (انتم بریئون مما اعمل و انا بری ء مما تعملون). این اعلام بیزاری و بی اعتنایی که توام با اعتماد و ایمان قاطع به مکتب خویشتن است، اثر روانی خاصی، مخصوصا در منکران لجوج، دارد، و به آنها می فهماند که هیچ اصرار و اجباری در مورد قبول و پذیرش آنها نیست، آنها با عدم تسلیم در مقابل حق، خود را به محرومیت می کشانند و تنها به خویشتن ضرر می زنند. نظیر این تعبیر در آیات دیگر قرآن نیز آمده است، همانگونه که در سوره کافرون می خوانیم لکم دینکم و لی دین: آئین شما برای خودتان آئین من هم برای خودم. و از این بیان روشن می شود که محتوای اینگونه آیات هیچگونه منافاتی با دستور تبلیغ یا جهاد در برابر مشرکان ندارد، تا بخواهیم این آیات را منسوخ بدانیم، بلکه همانگونه که گفته شد این یک نوع مبارزه منطقی از طریق بی اعتنایی در برابر افراد لجوج و کینه توز است.
بیزاری از سران شرک
بازگشت به دنیا برای تبری از سران شرک و مخالفت کردن با آنان، آرزوی مشرکان پیرو در صحنه قیامت است:وقال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا...و (در این هنگام) پیروان می گویند: «کاش بار دیگر به دنیا بر می گشتیم، تا از آنها (پیشوایان گمراه) بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند!... . پیروان گمراه که بی وفایی معبودان خود را چنین آشکارا می بینند برای تسلی دل خویشتن می گویند: ای کاش ما بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آنها تبری جوییم، همانگونه که آنها امروز از ما تبری جستند! (و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرؤا منا). اما چه سود که کار از کار گذشته و بازگشتی بسوی دنیا نیست نظیر همین سخن در سوره زخرف به چشم می خورد (حتی اذا جاءنا قال یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین فبئس القرین). او هنگامی که در قیامت در محضر ما حضور می یابد به رهبر گمراه کننده خود می گوید کاش میان من و تو فاصله میان مشرق و مغرب بود! و در پایان آیه می فرماید: آری، این چنین خداوند اعمالشان را به صورت مایه حسرت به آنها نشان می دهد (کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم). و آنها هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد (و ما هم بخارجین من النار). آری آنها جز اینکه حسرت بخورند چه می توانند انجام دهند. حسرت بر اموالی که فراهم کردند، و بهره آن را دیگران بردند، حسرت بر امکانات فوق العاده ای که برای رستگاری و نجات در اختیار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبودانی بی عرضه و بی ارزش بجای عبادت خداوند قادر متعال. اما حسرتی بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جای جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و دیدن نتیجه اعمال!
بیزاری از پیروان گمراه
سردمداران شرک، از پیروان گمراه خویش تبری می جویند:اذ تبرا الذین اتبعوا من الذین اتبعوا وراوا العذاب وتقطعت بهم الاسباب• وقال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا...در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراه کننده) از پیروان خود، بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و دستشان از همه جا کوتاه می شود. و (در این هنگام) پیروان می گویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمی گشتیم، تا از آنها (پیشوایان گمراه) بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرت زایی به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! قال الذین حق علیهم القول ربنا هـؤلاء الذین اغوینا اغوینـهم کما غوینا تبرانا الیک ما کانوا ایانا یعبدون.گروهی (از معبودان) که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است می گویند: «پروردگارا! ما اینها (عابدان) را گمراه کردیم (آری) ما آنها را گمراه کردیم همان گونه که خودمان گمراه شدیم ما از آنان به سوی تو بیزاری می جوییم آنان در حقیقت ما را نمی پرستیدند (بلکه هوای نفس خود را پرستش می کردند)!» قال الذین حق علیهم القول ربنا هؤلاء الذین اغوینا اغویناهم کما غوینا، الهه ای که مشرکین آنها را شرکای خدای سبحان می پنداشتند دو صنف بودند، یک صنف بندگان گرامی خدا بودند، از قبیل ملائکه مقرب، و عیسی بن مریم علیه السّلام و صنف دیگر یاغیان جن، و گردنکشان انس، که ادعای الوهیت کردند، مانند فرعون و نمرود و غیر آن دو، و خدای سبحان هر کسی هم که در باطل اطاعت شود، ملحق به آنان کرده مانند ابلیس، و شیطان هایی که قرین انسان ها می شوند، و پیشوایان ضلالت، و آنهایی که مورد نظر آیه مورد بحث هستند از صنف دوم می باشند، چون صنف اول که ملائکه و عیسی بن مریم علیه السّلام هستند، کسی را اغواء نکرده اند، و آیه مورد بحث سخن از اغواء به میان آورده و فرموده که: پیشوایان شرک گفتند که ما آنان را اغواء کردیم و از عبادت آنان بیزاریم. پس مراد از الذین حق علیهم القول، که از مشرکین بیزاری می جویند، پیشوایان شرکند، هر چند که مشرکین هم مصداق الذین حق علیهم القول، هستند، و عذابشان حتمی است.
مشرکان، از اعمال و کردار پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله بیزاری می جویند:وان کذبوک فقل لی عملی ولکم عملکم انتم بریـون ممآ اعمل وانا بریء مما تعملون.و اگر تو را تکذیب کردند، بگو: «عمل من برای من، و عمل شما برای شماست! شما از آنچه من انجام می دهم بیزارید و من (نیز) از آنچه شما انجام می دهید بیزارم!» در این آیات بحثی که در آیات گذشته در زمینه انکار و تکذیب لجوجانه مشرکان گذشت هم چنان دنبال می شود: در نخستین آیه، طریق جدیدی برای مبارزه به پیامبر صلی الله علیه وآله تعلیم داده، می گوید: اگر آنها تو را تکذیب کنند به آنان بگو عمل من برای من و عمل شما برای خودتان باشد (و ان کذبوک فقل لی عملی و لکم عملکم). شما از آنچه من انجام می دهم بیزارید، و من هم از اعمال شما بیزارم (انتم بریئون مما اعمل و انا بری ء مما تعملون). این اعلام بیزاری و بی اعتنایی که توام با اعتماد و ایمان قاطع به مکتب خویشتن است، اثر روانی خاصی، مخصوصا در منکران لجوج، دارد، و به آنها می فهماند که هیچ اصرار و اجباری در مورد قبول و پذیرش آنها نیست، آنها با عدم تسلیم در مقابل حق، خود را به محرومیت می کشانند و تنها به خویشتن ضرر می زنند. نظیر این تعبیر در آیات دیگر قرآن نیز آمده است، همانگونه که در سوره کافرون می خوانیم لکم دینکم و لی دین: آئین شما برای خودتان آئین من هم برای خودم. و از این بیان روشن می شود که محتوای اینگونه آیات هیچگونه منافاتی با دستور تبلیغ یا جهاد در برابر مشرکان ندارد، تا بخواهیم این آیات را منسوخ بدانیم، بلکه همانگونه که گفته شد این یک نوع مبارزه منطقی از طریق بی اعتنایی در برابر افراد لجوج و کینه توز است.
بیزاری از سران شرک
بازگشت به دنیا برای تبری از سران شرک و مخالفت کردن با آنان، آرزوی مشرکان پیرو در صحنه قیامت است:وقال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا...و (در این هنگام) پیروان می گویند: «کاش بار دیگر به دنیا بر می گشتیم، تا از آنها (پیشوایان گمراه) بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند!... . پیروان گمراه که بی وفایی معبودان خود را چنین آشکارا می بینند برای تسلی دل خویشتن می گویند: ای کاش ما بار دیگر به دنیا باز می گشتیم تا از آنها تبری جوییم، همانگونه که آنها امروز از ما تبری جستند! (و قال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرؤا منا). اما چه سود که کار از کار گذشته و بازگشتی بسوی دنیا نیست نظیر همین سخن در سوره زخرف به چشم می خورد (حتی اذا جاءنا قال یا لیت بینی و بینک بعد المشرقین فبئس القرین). او هنگامی که در قیامت در محضر ما حضور می یابد به رهبر گمراه کننده خود می گوید کاش میان من و تو فاصله میان مشرق و مغرب بود! و در پایان آیه می فرماید: آری، این چنین خداوند اعمالشان را به صورت مایه حسرت به آنها نشان می دهد (کذلک یریهم الله اعمالهم حسرات علیهم). و آنها هرگز از آتش دوزخ خارج نخواهند شد (و ما هم بخارجین من النار). آری آنها جز اینکه حسرت بخورند چه می توانند انجام دهند. حسرت بر اموالی که فراهم کردند، و بهره آن را دیگران بردند، حسرت بر امکانات فوق العاده ای که برای رستگاری و نجات در اختیار داشتند و از دست دادند، حسرت بر عبادت معبودانی بی عرضه و بی ارزش بجای عبادت خداوند قادر متعال. اما حسرتی بیهوده، چرا که نه موقع عمل است و نه جای جبران، بلکه تنها هنگام مجازات است و دیدن نتیجه اعمال!
بیزاری از پیروان گمراه
سردمداران شرک، از پیروان گمراه خویش تبری می جویند:اذ تبرا الذین اتبعوا من الذین اتبعوا وراوا العذاب وتقطعت بهم الاسباب• وقال الذین اتبعوا لو ان لنا کرة فنتبرا منهم کما تبرءوا منا...در آن هنگام، رهبران (گمراه و گمراه کننده) از پیروان خود، بیزاری می جویند و کیفر خدا را مشاهده می کنند و دستشان از همه جا کوتاه می شود. و (در این هنگام) پیروان می گویند: «کاش بار دیگر به دنیا برمی گشتیم، تا از آنها (پیشوایان گمراه) بیزاری جوییم، آن چنان که آنان (امروز) از ما بیزاری جستند! (آری،) خداوند این چنین اعمال آنها را به صورت حسرت زایی به آنان نشان می دهد و هرگز از آتش (دوزخ) خارج نخواهند شد! قال الذین حق علیهم القول ربنا هـؤلاء الذین اغوینا اغوینـهم کما غوینا تبرانا الیک ما کانوا ایانا یعبدون.گروهی (از معبودان) که فرمان عذاب درباره آنها مسلم شده است می گویند: «پروردگارا! ما اینها (عابدان) را گمراه کردیم (آری) ما آنها را گمراه کردیم همان گونه که خودمان گمراه شدیم ما از آنان به سوی تو بیزاری می جوییم آنان در حقیقت ما را نمی پرستیدند (بلکه هوای نفس خود را پرستش می کردند)!» قال الذین حق علیهم القول ربنا هؤلاء الذین اغوینا اغویناهم کما غوینا، الهه ای که مشرکین آنها را شرکای خدای سبحان می پنداشتند دو صنف بودند، یک صنف بندگان گرامی خدا بودند، از قبیل ملائکه مقرب، و عیسی بن مریم علیه السّلام و صنف دیگر یاغیان جن، و گردنکشان انس، که ادعای الوهیت کردند، مانند فرعون و نمرود و غیر آن دو، و خدای سبحان هر کسی هم که در باطل اطاعت شود، ملحق به آنان کرده مانند ابلیس، و شیطان هایی که قرین انسان ها می شوند، و پیشوایان ضلالت، و آنهایی که مورد نظر آیه مورد بحث هستند از صنف دوم می باشند، چون صنف اول که ملائکه و عیسی بن مریم علیه السّلام هستند، کسی را اغواء نکرده اند، و آیه مورد بحث سخن از اغواء به میان آورده و فرموده که: پیشوایان شرک گفتند که ما آنان را اغواء کردیم و از عبادت آنان بیزاریم. پس مراد از الذین حق علیهم القول، که از مشرکین بیزاری می جویند، پیشوایان شرکند، هر چند که مشرکین هم مصداق الذین حق علیهم القول، هستند، و عذابشان حتمی است.
wikifeqh: تبری_مشرکان_(قرآن)