این مقاله تاریخ کشمیر را پوشش می دهد.
مالیات ظالمانه، فساد، نزاع های خونین، و پدید آمدن اربابان زمیندار ( داراماها ) در زمان زمامداری سلسله منفور لاهورا، راه حملات خارجی را به کشمیر گشود. سوهاودا، آخرین پادشاه سلسله لاهورا، پس از یورش وحشیانه یک امیر مغول به نام زوجلو، از کشمیر گریخت. رینچانا، بودایی تبتی پناهنده به کشمیر، پس از زوجلو خود را حاکم کشمیر خواند. داستان اسلام آوردن رینچانا موضوع یکی از قصه های عامیانه کشمیر است. وی احتمالاً به دلایل سیاسی، توسط وزیرش شاهمیر به پذیرش اسلام متقائد شده است. اسلام در سرزمین های بیرون از کشمیر نفوذ کرده بود و به خاطر نبود حمایت هندوهایی که اکثریت جمعیت را تشکیل می دادند، ریچانا نیازمند حمایت مسلمانان کشمیری بود. شاه میر بر جانشین ریچانا شورید و حکومت مسلمان و خاندان خود را بر کشمیر تضمین کرد.
در قرن چهاردهم میلادی، اسلام به تدریج به دین غالب کشمیر بدل شد. شیخ نورالدین نورانی واعظ کشمیری که هندوها او را با نام ناند نوری می شناسند، در مباحث اش، شیواپرستی کشمیر را با عرفان صوفیانه درآمیخت. به جز سلطان سکندر ( ۱۳۸۹ - ۱۴۱۳ میلادی ) ، دیگر سلطان های حاکم میان سال های ۱۳۵۴ تا ۱۴۷۰ میلادی، در برابر دیگر ادیان بردبار بودند. سلطان سکندر از غیر مسلمانان مالیات طلب کرد، به اسلام آوردن وادارشان کرد و لقب بت شکن را به خاطر از بین بردن بت ها به دست آورد. سلطان زین العابدین صنعتگران و هنرمندان را از ایران و آسیای میانه، برای آموزش هنرمندان محلی، به کشمیر دعوت کرد. در دوران سلطنت وی هنر کنده کاری بر چوب، پاپیه ماشه، بافت شال و قالی رونق یافت. در دوره کوتاهی در دهه ۱۴۷۰ میلادی، ایالت های جامو، پونچ و راجوری که خراجگزار کشمیر بودند بر سلطان حاجی خان شوریدند. اما توسط فرزند وی حسن خان که در ۱۴۷۲ میلادی بر تخت نشست، مهار شدند. در میانه سده ۱۶ میلادی، با ورود مبلغان مسلمان از ایران و آسیای میانه، تأثیر هندوها بر دیوان و نقش روحانیون هندو در کشمیر کاهش یافت و فارسی به عنوان زبان رسمی جایگزین سانسکریت شد. در حدود همین دوران، جایگاه چَک ها به حدی اعتلا یافته بود که جایگزین سلسله شاه میر شوند.
امیر گورکانی، میرزا محمد حیدر دوغلات، عضوی از خاندان حاکم کاشغر، به نیابت از همایون به کشمیر یورش برد. آزار و اذیت شیعیان، شافعی ها و صوفیان و تحریک شاهان سوری، شورشی را سبب شد که به حکومت دوغلات در کشمیر پایان داد. تا دوره حکومت اکبر که خود در ۱۵۸۹ میلادی پا به کشمیر گذاشت، کشمیر شاهد حکومت مستقیم گورکانیان نبود. در حکومت گورکانیان بعدی، باغ ها، مساجد و کاخ های بسیاری در کشمیر ساخته شد. عدم بردباری دینی و نظام مالیاتی تبعیض آمیز، پس از بر تخت نشستن اورنگ زیب در ۱۶۵۸ میلادی دوباره پدیدار شد. با پایان دوره اورنگ زیب تأثیر گورکانیان نیز بر کشمیر کاهش یافت. در ۱۷۰۰ میلادی پیشکار یک تاجر ثروتمند کشمیری، موی مقدس را، که تار مویی از محمد پیامبر اسلام بود، به دره آورد. این تار مو در مرقد حضرت بال در کرانه دریاچه دال قرار داده شد. تهاجم نادرشاه به دهلی در ۱۷۳۸ میلادی سیطره گورکانیان بر کشمیر را ضعیف تر کرد. در ۱۷۵۳، عبدالله خان ایشک آقاسی، یکی از فرماندهان لشکر احمدشاه ابدالی، به کشمیر یورش برد و حکومت امپراطوری درانی را برقرار ساخت. حکومت افغان ها بر کشمیر بسیار بی رحم و ظالمانه بود، به خصوص درباره هندوها. در این دوره محلی ها اموالشان مصادره شد، اسیر شدند و به بردگی گرفته شدند. تسلط افغان ها پس از مرگ احمدشاه ابدالی در ۱۷۷۲ کاهش یافت، اما ایشان ۴۷ سال دیگر بر کشمیر حکم راندند.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفمالیات ظالمانه، فساد، نزاع های خونین، و پدید آمدن اربابان زمیندار ( داراماها ) در زمان زمامداری سلسله منفور لاهورا، راه حملات خارجی را به کشمیر گشود. سوهاودا، آخرین پادشاه سلسله لاهورا، پس از یورش وحشیانه یک امیر مغول به نام زوجلو، از کشمیر گریخت. رینچانا، بودایی تبتی پناهنده به کشمیر، پس از زوجلو خود را حاکم کشمیر خواند. داستان اسلام آوردن رینچانا موضوع یکی از قصه های عامیانه کشمیر است. وی احتمالاً به دلایل سیاسی، توسط وزیرش شاهمیر به پذیرش اسلام متقائد شده است. اسلام در سرزمین های بیرون از کشمیر نفوذ کرده بود و به خاطر نبود حمایت هندوهایی که اکثریت جمعیت را تشکیل می دادند، ریچانا نیازمند حمایت مسلمانان کشمیری بود. شاه میر بر جانشین ریچانا شورید و حکومت مسلمان و خاندان خود را بر کشمیر تضمین کرد.
در قرن چهاردهم میلادی، اسلام به تدریج به دین غالب کشمیر بدل شد. شیخ نورالدین نورانی واعظ کشمیری که هندوها او را با نام ناند نوری می شناسند، در مباحث اش، شیواپرستی کشمیر را با عرفان صوفیانه درآمیخت. به جز سلطان سکندر ( ۱۳۸۹ - ۱۴۱۳ میلادی ) ، دیگر سلطان های حاکم میان سال های ۱۳۵۴ تا ۱۴۷۰ میلادی، در برابر دیگر ادیان بردبار بودند. سلطان سکندر از غیر مسلمانان مالیات طلب کرد، به اسلام آوردن وادارشان کرد و لقب بت شکن را به خاطر از بین بردن بت ها به دست آورد. سلطان زین العابدین صنعتگران و هنرمندان را از ایران و آسیای میانه، برای آموزش هنرمندان محلی، به کشمیر دعوت کرد. در دوران سلطنت وی هنر کنده کاری بر چوب، پاپیه ماشه، بافت شال و قالی رونق یافت. در دوره کوتاهی در دهه ۱۴۷۰ میلادی، ایالت های جامو، پونچ و راجوری که خراجگزار کشمیر بودند بر سلطان حاجی خان شوریدند. اما توسط فرزند وی حسن خان که در ۱۴۷۲ میلادی بر تخت نشست، مهار شدند. در میانه سده ۱۶ میلادی، با ورود مبلغان مسلمان از ایران و آسیای میانه، تأثیر هندوها بر دیوان و نقش روحانیون هندو در کشمیر کاهش یافت و فارسی به عنوان زبان رسمی جایگزین سانسکریت شد. در حدود همین دوران، جایگاه چَک ها به حدی اعتلا یافته بود که جایگزین سلسله شاه میر شوند.
امیر گورکانی، میرزا محمد حیدر دوغلات، عضوی از خاندان حاکم کاشغر، به نیابت از همایون به کشمیر یورش برد. آزار و اذیت شیعیان، شافعی ها و صوفیان و تحریک شاهان سوری، شورشی را سبب شد که به حکومت دوغلات در کشمیر پایان داد. تا دوره حکومت اکبر که خود در ۱۵۸۹ میلادی پا به کشمیر گذاشت، کشمیر شاهد حکومت مستقیم گورکانیان نبود. در حکومت گورکانیان بعدی، باغ ها، مساجد و کاخ های بسیاری در کشمیر ساخته شد. عدم بردباری دینی و نظام مالیاتی تبعیض آمیز، پس از بر تخت نشستن اورنگ زیب در ۱۶۵۸ میلادی دوباره پدیدار شد. با پایان دوره اورنگ زیب تأثیر گورکانیان نیز بر کشمیر کاهش یافت. در ۱۷۰۰ میلادی پیشکار یک تاجر ثروتمند کشمیری، موی مقدس را، که تار مویی از محمد پیامبر اسلام بود، به دره آورد. این تار مو در مرقد حضرت بال در کرانه دریاچه دال قرار داده شد. تهاجم نادرشاه به دهلی در ۱۷۳۸ میلادی سیطره گورکانیان بر کشمیر را ضعیف تر کرد. در ۱۷۵۳، عبدالله خان ایشک آقاسی، یکی از فرماندهان لشکر احمدشاه ابدالی، به کشمیر یورش برد و حکومت امپراطوری درانی را برقرار ساخت. حکومت افغان ها بر کشمیر بسیار بی رحم و ظالمانه بود، به خصوص درباره هندوها. در این دوره محلی ها اموالشان مصادره شد، اسیر شدند و به بردگی گرفته شدند. تسلط افغان ها پس از مرگ احمدشاه ابدالی در ۱۷۷۲ کاهش یافت، اما ایشان ۴۷ سال دیگر بر کشمیر حکم راندند.
wiki: تاریخ کشمیر