بیهسیه

لغت نامه دهخدا

( بیهسیة ) بیهسیة. [ ب َ هََ سی ی َ ] ( اِخ ) بیهشیة. گروهی از خوارج منسوب به هیصم بن جابر خارجی. ( از منتهی الارب ) ( از مفاتیح ). اصحاب ابوبیهس بن الهیصم بن جابر معتقد بودند که ایمان عبارت است از اقرار و یقین بخدا و به آنچه رسول ( ص ) آورده است و درنسبت افعال به اختیار بندگان با قدریه همرأیند. ( از تعریفات ). یکی از پانزده فرقه خوارج. ( یادداشت مؤلف ) ( بیان الادیان ) ( ملل و نحل ). و رجوع به العقدالفرید ج 2 ص 222، و نیز رجوع به ابوبیهس و بیهشیة شود.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَیْهَسیه، فرقه ای از خوارج پیرو ابوبَیْهَس هَیْصَم بن جابر ضُبَعی (مقتول در ۹۴) است.
اطلاعات ما درباره سرگذشت ابوبیهس به چند روایتِ بعضاً متعارض محدود می شود. او از لحاظِ نسب به تیرة بنی سعدبن ضبیعة بن قیس از قبیله عدنانیِ بکر بنوائل که بیش تر آنان در بصره ساکن بودند، متعلق بود.
روایت مبرد در الکامل از لحاظ زمانی، نخستین فعالیت ابوبیهس را نشان می دهد. طبق این روایت، نافع بن ازرق، سرکرده فرقه خارجی ازارقه، در ۶۴، نامه ای به خوارج بصره از جمله ابوبیهس و عبدالله بن اِباض مرّی می نویسد و آنان را به خروج و جهاد دعوت می کند. ابوبیهس پس از قرائتِ نامه، ضمن این که عقاید نافع وعبدالله را تخطئه می کند، از همراهی با نافع سرباز می زند و راه خود را از آنان جدا می کند و بدین سان فرقة بیهسیه پدید می آید. طبری در حوادث سال ۶۴، همان نامه و داستان آن را نقل می کند ولی نامی از ابوبیهس نمی برد و به جای او از شخصی به نام عبدالله بن صفار یاد می کند که از نافع و عبدالله تبرّی جسته است. احتمالاً روایت طبری صحیح بوده باشد، چرا که بر پایة روایت مبرد، فعالیتهای ابوبیهس از ۶۴ آغاز می شود، ولی از این تاریخ تا سال قتل او (۹۴) هیچ گزارشی از وی در منابع دیده نمی شود، و این به این معناست که از او طی حدود ۲۹ سال هیچ حرکت سیاسی سرنزده است؛ در حالی که در این مدت طولانی او نیز می بایست همچون سایر رؤسای خوارجِ آن دوره فعالیتهای زیادی کرده باشد.

فعالیت سیاسی ابوبیهس
به روایت بلاذری ابوبیهس در زمان خلافت ولیدبن عبدالملک (۸۶ـ۹۶)، کمی پیش از ۹۵، ظاهراً در بصره بوده است. او در این زمان، به دلیل این که حجاج بن یوسف (متوفی ۹۵) فرمان دستگیری وی را صادر کرده بود، ناگزیر به مدینه گریخت و کوشید با تغییر قیافه هویت خود را مخفی نگه دارد، اما دیری نپایید که عثمان بن حیّان مرّی ـ که از اواخر شوال ۹۴ به فرمان ولید مأمور مدینه گردیده و موظف به سرکوبی پیروان عقاید مختلف شده بود ـ او را دستگیر کرد و به دستور ولید به قتل رساند.

عقاید منسوب به بیهسیه
در منابع، عقایدی به بیهسیه نسبت داده شده است، ولی مشخص نیست که خود ابوبیهس تا چه اندازه در شکل گیری آن ها نقش داشته است. بنابر روایت مبرد، ابوبیهس درباره دشمنان خوارج، عقیدة نافع بن ازرق را که قتل زنان و کودکان مخالفانشان را لازم می دانست، نمی پسندید و آن را زیاده روی می خواند و عقیدة عبدالله بن اباض را که مخالفان را مشرک نمی دانست و ایشان را فقط «کافر نعمت» می خواند، نه «کافر دین» تفریط تلقی می کرد. او دشمنان خوارج را همانند دشمنان پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم می دانست و معتقد بود همچنانکه رسول خدا و مسلمانان در مکه و در میان مشرکان زندگی می کردند، اقامت در میان دشمنان خوارج نیز جایز و نکاح و توارث با ایشان حلال است، زیرا منافق اند و در ظاهر دعوی اسلام می کنند، البته نزد خدا مشرک اند.

← مسلمانی از دیدگاه بیهسیه
...

پیشنهاد کاربران

بپرس