بیداء

لغت نامه دهخدا

بیداء. [ ب َ ] ( ع اِ ) بیابان. ج ، بید بر خلاف قیاس ، و القیاس بیداوات. ( منتهی الارب ) ( از لسان العرب ). بیابان. ج ، بید، بیداوات. و منه قطعنا بیداً عن بید. و یا بیداء بیدی بهم. ( از اقرب الموارد ). بیابان. ( دهار ) ( مهذب الاسماء ). فلات مفازه. رجوع به بیدا شود.
- بیداء فنا ؛ کنایه از دنیا است. ( انجمن آرا ).
- یوم البیداء ؛ از قدیمترین ایام ، جنگهاست عرب را که میان حمیر و کلب رخ داده است و اعراب را درباره آن اشعار بسیار است. ( از مجمع الامثال میدانی ).

بیداء. [ ب َ ] ( اِخ ) زمینی است هموار مابین مکه و مدینه. ( منتهی الارب ). نام موضعی است بین مکه و مدینه. ازهری گوید میان مسجدالحرام و مسجدالنبی زمین همواریست که آنرا بیداء خوانند. در حدیث است ، ان قوماً یغزون البیت فادا نزلوا البیداء بعث اﷲ علیهم جبریل ( ع ) فیقول یا بیداء ابیدیهم فتخسف بهم. ( از لسان العرب ).

فرهنگ معین

(بَ یا بِ یْ ) [ ع . ] (اِ. ) بیابان ، ج . بیداوات .

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بیداء( ذات الجیش )، سرزمینی بین مدینه و مکه است که در یک میلی ذوالحلیفه به طرف مکّه قرار دارد. از این عنوان در باب های صلاة و حج سخن رفته است.
علّت نام گذاری آن به بیداء و ذات الجیش، نابود شدن لشکر سفیانی در این مکان می باشد؛ بدین جهت در شمار مکان هایی قرار گرفته که بر آنها غضب شده است .
احکام سرزمین بیداء
۱) نماز خواندن در بیداء مکروه است.
۲) در اینکه افضل برای حاجی ای که از راه مدینه به مکّه می رود تأخیر تلبیه، تا بیداء است یا افضل آن است که پیش از رسیدن به بیداء، صدا را به تلبیه بلند نکند و چون به بیداء رسید، بلند تلبیه گوید و نیز در اینکه افضلیت، تنها به کسی که سواره به حج می رود اختصاص دارد یا شامل پیاده نیز می شود، اختلاف است. برخی، افضلیت گفتن تلبیه از بیداء را مربوط به تلبیه ی مستحب دانسته اند نه واجب؛ بدین معنا که گفتن تلبیه ی مستحب، پیش از رسیدن به بیداء، کراهت دارد.


[ویکی شیعه] بَیداء، بیابانی بی آب و علف میان مکه و مدینه. این بیابان در دو کیلومتری مسجد شجره به سمت مکه قرار دارد. در روایات واقعه فرو رفتن زمین در این بیابان یکی از نشانه های ظهور عنوان شده است.
نام این مکان در حدیث خَسفِ بَیداء (فرو رفتن در سرزمین بیداء) مطرح شده است که روایات شیعه و اهل سنت آن را از علائم ظهور بیان کرده اند.
در روایتی از امام باقر(ع) آمده است در آخرالزمان، وقتی سپاه سُفیانی وارد سرزمین بیداء می شود، منادی از آسمان ندا می دهد: «ای دشت! آن قوم را نابود ساز»؛ سپس زمین، لشکر سفیانی را فرو برده و همگی به جز سه نفر از بین می روند.

[ویکی اهل البیت] در لغت به معنی بیابان نرم و هموار و بی آب و علف است. نام سرزمینی است میان مکه و مدینه؛ البته به مکه نزدیکتر در این سرزمین، لشکر سفیانی با حضرت مهدی علیه السلام وارد جنگ می شود که به امر خداوند در زمین فرو می روند و نابود می گردند.
«خسف در بیداء» به معنای فرورفتن در سرزمین بیداء، یکی از نشانه های حتمی ظهور ذکر شده است. در حدیث است که از نمازگزاردن در بیداء نهی شده، چون مورد غضب خدا واقع شده است. در حدیث دیگری است که بیداء همان «ذات الجیش» است که هر وقت امام صادق علیه السلام به آنجا می رسید، زود می گذشت و در آن نماز نمی خواند.

[ویکی حج] بَیداء مکان بلند لبیک گفتن رسول خدا(ص) را می گویند.
بیداء بیابانی پهناور در نُه کیلومتری جنوب غربی مدینه است که طبق برخی گزارشات، پیامبر(ص) در حجة الوداع در بیداء احرام بست، نماز خواند و لبیک گفت. همچنین طبق گزارش های تفسیری نزول آیه 64 سوره انفال و آیه 43 سوره نساء، (آیه تیمم) در بیداء رخ داده است.
به خاطر وجود روایات متفاوت از بیداء، احکام مربوط به بیداء و فتوا ها هم متفاوت است.

پیشنهاد کاربران

بیداء به معنای صحرا
شاه سواری بود از راه بیداء قدم در آمده ( شرح شطحیات . شیخ روزبهان بقلی شیرازی )

بپرس