[ویکی فقه] پس از غزوه بدر (سال دوم) روابط پیامبر با بنی امیه وارد مرحله ای جدید شد.
با توجه به اینکه در این نبرد بزرگانی از بنی مخزوم و بنی عبد شمس و دیگر قبایل قریش کشته شدند، فضای مناسبی در اختیار ابوسفیان قرار گرفت تا افزون بر رهبری بنی امیه از نفوذ خود در رهبری قریش بهره برد، به ویژه آنکه نقش فرماندهی سپاه (قیادت) به ابوسفیان به ارث رسیده بود، از این رو وی در این دوره در جنگهای بزرگی چون احد و احزاب سپاه قریش را فرماندهی می کرد. افزون بر اینها او اقدامهای دیگری بر ضد رسول خدا داشت؛ از جمله طرح ترور آن حضرت (پس از غزوه بنی نضیر در سال چهارم) که به نتیجه نرسید. منابع نخستین با ارائه چنین تصویری از این دوره، کمتر به جزئیات پرداخته، از دیگر اعضای بنی امیه یا همپیمانانشان اخباری ارائه نمی کنند.ابوسفیان در غزوه احد (سال سوم) فرماندهی سپاه قریش رابر عهده داشت. پسرش معاویه مدعی به شهادت رساندن حمزه سیدالشهدا بود. نیز معاویة بن مغیرة بن ابی العاص اموی جسد حمزه را مُثْله کرد. پس از ناکامی نبرد احزاب (سال پنجم) به فرماندهی ابوسفیان، صلحی میان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم و قریش در سال ششم، برقرار شد که ابوسفیان در آن نقشی آشکار داشت. با پیمان شکنی قریش و تلاشهای بی ثمر سرکرده آنان (ابوسفیان) برای تجدید پیمان، زمینه های فتح مکه فراهم و سرانجام آن شهر در سال هشتم گشوده شد. در جریان فتح مکه (سال هشتم) رسول خدا با توجه به جایگاه ابوسفیان منزل او را از مکانهای پناهندگی مردم اعلام کرد. رسول خدا پس از فتح مکه، گذشت فراوانی نسبت به بنی امیه و دیگر دشمنان نشان داد و با فرمان عفو عمومی، قریش از جمله بنی امیه را «طُلَقاء» (آزاد شدگان) نامید و بدین ترتیب با گذشت ۲۱ سال از بعثت آن حضرت، و عناد و دشمنی بنی امیه با رسول خدا، آنان با وی بیعت کرده، مسلمان شدند.
بنی امیه در غزوه های حُنین، طائف و تبوک
آنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم را در غزوه های بعدی (حُنین، طائف و تبوک) همراهی کردند، چنان که در نبرد حُنین (سال هشتم) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم از غنایم ویژه آن به چند تن از بزرگان اموی (ابوسفیان و دو تن از پسرانش یزید و معاویه، طلیق بن سفیان و فرزندش حکیم بن طلیق و خالد بن اسید اموی) سهمی بخشید تا ایشان را به خویش متمایل سازد، از این رو آنان جزو «مؤلفة قلوبهم» قرار گرفتند. در غزوه طائف (سال هشتم) نیز سعید بن سعید اموی که همراه پیامبر بود کشته شد. پیامبراعظم صلی الله علیه و آله وسلّم در حالی از دنیا رفت که چند تن از امویان را کارگزار خود قرار داده بود؛ عتاب بن اسید در مکه، عمرو بن سعید بن عاص در وادی القری و پسرانش ابان و خالد بن سعید در مناطقی از یمن یا بحرین کارگزار بودند. ابوسفیان نیز مامور جمع آوری خراج نجران بود.
بدترین و شرورترین قبایل عرب
منابع اسلامی سخنانی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم درباره بنی امیه نقل کرده اند؛ از جمله آنکه آن حضرت فرمود: «ویل لبنی امیة =وای بر بنی امیه». نیز بنا به نقلی رسول خدا آنان را از بدترین و شرورترین قبایل عرب و دشمن ترین آنان نسبت به بنی هاشم معرفی کرد. مشخص نیست نقل قولهای یاد شده به چه دوره ای باز می گردد. چنانچه به پیش از پذیرش اسلام ایشان مربوط باشد، حکایت از دشمنی پیشین آنان با پیامبر دارد. شاید ناظر به وضعیت آنها پس از اسلام آوردنشان نباشد، به ویژه آنکه این چنین سخنانی برخلاف رفتار پیامبر با بنی امیه پس از فتح مکه است و می توانست بر دشمنی ایشان بیفزاید. احتمال آن نیز وجود دارد که این سخنان، پیشگویی پیامبرانه باشد و از اقدامهای بعدی ایشان پرده بردارد، چنان که بیشتر محدثان و مورخان به این سخن رسول خدا اشاره دارند که فرمود: «هرگاه فرزندان ابو العاص (یا بنی امیه) به تعداد ۳۰ یا ۴۰ تن برسند، سرزمینهای خدا را چون مِلْک شخصی زیر فرمان و بندگان خدا را چاکران و دین خدا را به دغلبازی خواهند گرفت.»
با توجه به اینکه در این نبرد بزرگانی از بنی مخزوم و بنی عبد شمس و دیگر قبایل قریش کشته شدند، فضای مناسبی در اختیار ابوسفیان قرار گرفت تا افزون بر رهبری بنی امیه از نفوذ خود در رهبری قریش بهره برد، به ویژه آنکه نقش فرماندهی سپاه (قیادت) به ابوسفیان به ارث رسیده بود، از این رو وی در این دوره در جنگهای بزرگی چون احد و احزاب سپاه قریش را فرماندهی می کرد. افزون بر اینها او اقدامهای دیگری بر ضد رسول خدا داشت؛ از جمله طرح ترور آن حضرت (پس از غزوه بنی نضیر در سال چهارم) که به نتیجه نرسید. منابع نخستین با ارائه چنین تصویری از این دوره، کمتر به جزئیات پرداخته، از دیگر اعضای بنی امیه یا همپیمانانشان اخباری ارائه نمی کنند.ابوسفیان در غزوه احد (سال سوم) فرماندهی سپاه قریش رابر عهده داشت. پسرش معاویه مدعی به شهادت رساندن حمزه سیدالشهدا بود. نیز معاویة بن مغیرة بن ابی العاص اموی جسد حمزه را مُثْله کرد. پس از ناکامی نبرد احزاب (سال پنجم) به فرماندهی ابوسفیان، صلحی میان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم و قریش در سال ششم، برقرار شد که ابوسفیان در آن نقشی آشکار داشت. با پیمان شکنی قریش و تلاشهای بی ثمر سرکرده آنان (ابوسفیان) برای تجدید پیمان، زمینه های فتح مکه فراهم و سرانجام آن شهر در سال هشتم گشوده شد. در جریان فتح مکه (سال هشتم) رسول خدا با توجه به جایگاه ابوسفیان منزل او را از مکانهای پناهندگی مردم اعلام کرد. رسول خدا پس از فتح مکه، گذشت فراوانی نسبت به بنی امیه و دیگر دشمنان نشان داد و با فرمان عفو عمومی، قریش از جمله بنی امیه را «طُلَقاء» (آزاد شدگان) نامید و بدین ترتیب با گذشت ۲۱ سال از بعثت آن حضرت، و عناد و دشمنی بنی امیه با رسول خدا، آنان با وی بیعت کرده، مسلمان شدند.
بنی امیه در غزوه های حُنین، طائف و تبوک
آنان پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم را در غزوه های بعدی (حُنین، طائف و تبوک) همراهی کردند، چنان که در نبرد حُنین (سال هشتم) پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم از غنایم ویژه آن به چند تن از بزرگان اموی (ابوسفیان و دو تن از پسرانش یزید و معاویه، طلیق بن سفیان و فرزندش حکیم بن طلیق و خالد بن اسید اموی) سهمی بخشید تا ایشان را به خویش متمایل سازد، از این رو آنان جزو «مؤلفة قلوبهم» قرار گرفتند. در غزوه طائف (سال هشتم) نیز سعید بن سعید اموی که همراه پیامبر بود کشته شد. پیامبراعظم صلی الله علیه و آله وسلّم در حالی از دنیا رفت که چند تن از امویان را کارگزار خود قرار داده بود؛ عتاب بن اسید در مکه، عمرو بن سعید بن عاص در وادی القری و پسرانش ابان و خالد بن سعید در مناطقی از یمن یا بحرین کارگزار بودند. ابوسفیان نیز مامور جمع آوری خراج نجران بود.
بدترین و شرورترین قبایل عرب
منابع اسلامی سخنانی از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم درباره بنی امیه نقل کرده اند؛ از جمله آنکه آن حضرت فرمود: «ویل لبنی امیة =وای بر بنی امیه». نیز بنا به نقلی رسول خدا آنان را از بدترین و شرورترین قبایل عرب و دشمن ترین آنان نسبت به بنی هاشم معرفی کرد. مشخص نیست نقل قولهای یاد شده به چه دوره ای باز می گردد. چنانچه به پیش از پذیرش اسلام ایشان مربوط باشد، حکایت از دشمنی پیشین آنان با پیامبر دارد. شاید ناظر به وضعیت آنها پس از اسلام آوردنشان نباشد، به ویژه آنکه این چنین سخنانی برخلاف رفتار پیامبر با بنی امیه پس از فتح مکه است و می توانست بر دشمنی ایشان بیفزاید. احتمال آن نیز وجود دارد که این سخنان، پیشگویی پیامبرانه باشد و از اقدامهای بعدی ایشان پرده بردارد، چنان که بیشتر محدثان و مورخان به این سخن رسول خدا اشاره دارند که فرمود: «هرگاه فرزندان ابو العاص (یا بنی امیه) به تعداد ۳۰ یا ۴۰ تن برسند، سرزمینهای خدا را چون مِلْک شخصی زیر فرمان و بندگان خدا را چاکران و دین خدا را به دغلبازی خواهند گرفت.»
wikifeqh: بنی امیه_از_بدر_تا_فتح_مکه