بقای روح بعد از مرگ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه]
آیات متعدد قرآن مجید، به صراحت‏ حکایت از بقای روح پس از مرگ می‏کند.
انسانها با توجه به دیدگاه قرآن و احادیث و تایید دانشمندان اسلامی و حکماء و متکلمین و حتی دانشمندان غربی در باطن خود موجودی به نام روح و نفس دارند.
این موجود غیر از بدن و اعضاء و جوارح او بوده، حاکم و مدبر و مدیر و دارای شعور و درک بوده، اعمال بدن و جوارح و اعضاء را اداره می‏کند . نفس و روان انسانی موجود مجرد بوده، ویژگی‏های جسم و ماده را ندارد، بلکه موجودی مستقل می‏باشد؛ گرچه در بدن در رابطه نزدیکی با جسم و اعضاء و جوارح بدن قرار دارد .
حال این مسئله در اینجا مطرح است که گرچه نفس و روح با بدن و جسم در رابطه نزدیکی قرار دارند ولی بعد از مردن انسان و جداشدن روح از بدن آیا روح فانی می‏گردد؟ و از بین می‏رود؟ یا اینکه بقاء داشته، به زندگی خود ادامه می‏دهد؟ .

دیدگاه غزالی در مورد علاقه نفس با بدن
غزالی در مورد علاقه نفس یا بدن چنین می‏گوید:
«نفس در بدن غریب است زیرا بدن از عالم فانی ملک است و نفس از عالم سرمدی ملکوت، نفس، مدبر بدن است و بدن آلت نفس، نفس انسانی در بدن به مثابه حاکمی است که در شهر و در مملکت‏خویش فرمان می‏راند»
و باز می‏گوید: «این جسم نسبت‏به نفس چون جامه است نسبت‏به تن، و تن است که جامه را به واسطه اعضای خود حرکت می‏دهد، قوای نفس در مواضعی از بدن ظاهر می‏شود در حالیکه نفس ذاتا واحد است . سمع و بصر و ذوق و لمس به منزله آلت‏اند . نفس مدرک است ... »
پس نفس موجود مستقلی است در بدن و همراه بدن بوده، اعضاء و جوارح را اداره می‏کند . حال پاسخ سؤال بالا این است که روح بعد از مرگ انسان و جداشدن از بدن بقا دارد . و بقای روح پس از مرگ بدن از معارف بلند اسلامی است که مرگ را پایان زندگی ندانسته بلکه آنرا روزنه‏ای به زندگی دیگر آنهم در جهان برتر تلقی می‏کند .

نگاه قرآن به زندگی پس از مرگ
قرآن برخلاف اندیشه عرب جاهلی که معتقد بودند:

«ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر»

«جز زندگی دنیا، زندگی نیست می‏میریم و زنده می‏شویم و ما را زمان و گذران زندگی نابود می‏سازد»
می‏گوید: که رشته زندگی پس از مرگ باقی است و هرگز از هم گسسته نمی‏شود و این حقیقت ضمن آیاتی بیان شده که ما در اینجا به برخی از آنها اشاره می‏کنیم:


شهیدان زنده‏اند!
...

پیشنهاد کاربران

راه های مرسوم و ارائه شده توسط پیشینیان در طول تاریخ تاکنون در زمینه شرح و توضیح و تبیین و توجیه پدیده های جاودانه بودن زندگی و زنجیره تولد و مرگ انسان از قبیل حلول روان یا تناسخ از دیدگاه هندوان و مصریان ( دو نوع تناسخ کاملا متفاوت ) و یا نزول و پایین آمدن روان از عالم ایده ها یا ماوراء طبیعت به عالم محسوسات یا طبیعت و پیوستن و تعلق گرفتن آن به نطفه در لحظه بسته شدن نطفه و جدایی آن از بدن یا تن بهنگام مرگ و بازگشت و صعود آن به عالم ایده ها از دیدگاه افلاطون و چرخه متافیزیک به شکل ؛ ماقبل طبیعت - طبیعت - مابعد طبیعت در یک جهان قدیمی و غیر حادث و باز و بیکران از دیدگاه ارسطو و یا قبض و جدایی روح بطور موقت بهنگام خواب و بطور دائم بهنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ از کالبد به اصطلاح مادی و صعود و معراج آن به عالم میانی تحت عنوان برزخ و الا آخر از دیدگاه ادیان توحیدی ابراهیمی ( در ادیان یهودیت و مسیحیت خبر روشنی از عالم برزخ در دست نمی باشد ) و یا پریدن جان از قفس تنگ خاکی و پرواز آن از جهان فانی به جهان باقی و پیوستن آن در آنجا به جان جانان از دیدگاه ادیبان و شاعران و عارفان پارسی و فارسی زبان، طبق بینش و باور فردی این حقیر جملگی و بدون استثناء اعتباری و اوهامی و اشتباه و باطل و غیر حقیقی می باشند. لذا این دو پدیده یعنی جاودانه بودن زندگی و چرخه تولد و مرگ باید دوباره از نو شرح و توضیح داده شوند و این با به روش و زبان علمی طوریکه در این زمینه و زندگی پس از مرگ کلیه اوهامات و ابهامات و خرافات انبوه رفع و ریشه کن شوند. نفس مجرد به معنای من یا خود می باشد و نباید آنرا مثل بعضی حکیمان و عارفان خودمان گاهی اوقات با جسم و روح ( ملاصدرا : نفس از لحاظ حدوث جسمانی و از لحاظ بقاء روحانی ) و گاهی با روان و گاهی با جان ( به نام آنکه جان را فکرت بخشید ؛ سنایی یا شبستری ) و یا حتا گاهی آنرا با عقل ( ابن سینا : نفس مجرد از لحاظ حدوث جسمانی و از لحاظ بقاء عقلانی ) ، مترادف یا معادل و هم معنا و یا یکی پنداشت. من خودم به جاری بودن زنجیره تولد و مرگ در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی - روانی - روحی و در بطن و بستر و در طول تسلسل تولد و مرگ محتوای کیهان از طریق زنجیره وقوع مه بانگ های متوالی با حلقه های فراوان و هفتگانه بر اثر نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و یا نوسانات دم و بازدم باور دارم و آنهم نه تنها در این کیهان یا جهان بلکه در محتوای هرکدام از کیهان ها یا جهان های متناهی و موازی و مساوی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر در طول راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای هرکدام از جهان ها بین دو نظام احسن آفرینش مبداء و معاد که بدون کوچکترین اختلافی یکی خواهند بود. و پس از آن بین معاد های متوالی و بیشمار در طول راه و سفر بی پایان تکاملی با هدف رسیدن انسان به سطح مطلقیت و بیکرانی آفریدگار.
...
[مشاهده متن کامل]

بیان و شرح و توضیح علت و دلیل هفتگانه بودن هرکدام از حلقه های اصلی زنجیره وقوع مه بانگ های متوالی خارج از حوصله این کامنت یا پیامک کوتاه می باشد.

بپرس