فرهنگ اسم ها
معنی: بلوط ( نگارش کردی
برچسب ها: اسم، اسم با ب، اسم پسر، اسم کردی
لغت نامه دهخدا
برو. [ ب َ /ب ُ ] ( اِ ) ابرو، که به عربی حاجب است. ( از برهان ). ابرو. ( اوبهی ) ( صحاح الفرس ). مخفف ابرو :
بر من ای سنگدل دروت مکن
ناز بر من تو با بروت مکن.
بارانی.
ببینی بروهای پیچان من فدای تو بادا تن و جان من.
فردوسی.
ببخشود و دیده پر از آب کردبروهای جنگی پر از تاب کرد.
فردوسی.
سیاوش ز گفت گروی زره برو پر ز چین کرد و رخ پرگره.
فردوسی.
بپیچید رستم ز گفتار اوی بروهاش پرچین شد از کار اوی.
فردوسی.
که دارد گه کینه پایاب اوندیدی بروهای پُرتاب او.
فردوسی.
بغمزه تیر و مژه تیر و قد و قامت تیربرو کمان و ببازو درو فکنده کمان.
بهرامی سرخسی.
شبگیر نبینی که خجسته بچه درد است کرده دو رخان زرد و برو پرچین کرده ست.
منوچهری.
هرکه آن روی ببیند ز پی خدمت توهم بروی تو که پشتش چو بروی تو بود.
سنائی.
چو تیر مژگان پیوست بر کمان بروچه پرنیان به بر تیر او چه زآهن سد.
سوزنی.
و رجوع به ابرو شود.برو. [ ب َ ] ( حرف اضافه + ضمیر ) ( از: بر + -و، مخفف او ) مخفف بر او. ( ناظم الاطباء ):
همی تاخت تا پیش قیصر چو باد
سخنهای خسرو برو کرد یاد.
فردوسی.
و رجوع به بر و او شود. || ( اِ ) بالا. روی. زبر. ( ناظم الاطباء ).برو.[ ب َرْوْ ] ( اِخ ) نام ماه. || ستاره مشتری. ( برهان ). صاحب آنندراج گوید بدین معنی «پرو» است مخفف پروین ، و نه ستاره مشتری. رجوع به پرو شود.
برو. [ ب ُ] ( اِ ) مخفف بروت ، که به عربی شارب گویند. ( برهان ).صاحب آنندراج گوید این لغت بدین معنی صحیح نیست و برو مخفف ابرو است نه مخفف بروت. رجوع به بروت شود.
بیشتر بخوانید ...
فرهنگ فارسی
( اسم ) شارب بروت
شهرکی بود خرم و بسیار کشت و برز و اکنون ویران است .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
واژه نامه بختیاریکا
رَو
رَوا. مثلا ماشینس برُوِ یعنی سرعتیه
دانشنامه عمومی
برو (بلژیک). شهر برو ( به فرانسوی: Braives ) در شهرستان ورم ( بلژیک ) در استان لیئژ در منطقه فدرال والوون در کشور بلژیک واقع شده است.
wiki: برو (بلژیک)
برو (سوئد). شهر برو ( به سوئدی: Bro, Sweden ) در ناحیه شهری اوپلندز - برو در کشور سوئد واقع شده است. جمعیت این شهر ۲۴۳۳٫۳۲ [ ۱] نفر است.
wiki: برو (سوئد)
برو (فیلم ۱۹۹۹). برو ( به انگلیسی: Go ) یک فیلم کمدی جنایی آمریکایی محصول سال ۱۹۹۹ به نویسندگی جان اوگست و کارگردانی داگ لیمان با بازی ویلیام فیکنر، کیتی هلمز، جی مهر، سارا پلی و اسکات ولف است. در این فیلم عواقب یک معامله مواد مخدر از سه دیدگاه متفاوت بیان می شود.
این فیلم در باکس آفیس ضعیف عمل کرد، اما مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. از آن زمان به یک کلاسیک کالت تبدیل شده است.
حوالی کریسمس، رونا که در سوپرمارکت خود اضافه کاری می کند تا اخراج نشود، آدام و زک به سراغش می آیند تا ۲۰ عدد اکستازی بخرند که امیدوار بودند از همکار غایبش، سایمون، بخرند و …
این فیلم با تحسین منتقدان منتشر شد. و بر اساس رای ۷۴ نقد منتقد، با میانگین امتیاز ۷٫۶ از ۱۰، از طرف راتن تومیتوز امتیاز ۹۱ درصد را دریافت کرد. اجماع انتقادی این وب سایت می گوید: «فیلم با دیالوگ های تند و جلوه های بصری پر سر و صدا، با سرعتی هیجان انگیز سرگرم می شود». [ ۳] در متاکریتیک، فیلم بر اساس ۲۹ منتقد، میانگین وزنی ۷۲ از ۱۰۰ را دارد که نشان دهنده «بررسی های عموماً مطلوب» است. [ ۴] بسیاری از منتقدان عموماً سرعت سریع و احساس سبکی فیلم را جذاب می دانستند. این فیلم ۲۸٫۵ میلیون دلار در سراسر جهان در مقابل بودجه ۲۰ میلیون دلاری فروخت. این فیلم در ۳ سپتامبر ۱۹۹۹ در بریتانیا منتشر شد. [ ۵]
این فیلم در باکس آفیس ضعیف عمل کرد، اما مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. از آن زمان به یک کلاسیک کالت تبدیل شده است.
حوالی کریسمس، رونا که در سوپرمارکت خود اضافه کاری می کند تا اخراج نشود، آدام و زک به سراغش می آیند تا ۲۰ عدد اکستازی بخرند که امیدوار بودند از همکار غایبش، سایمون، بخرند و …
این فیلم با تحسین منتقدان منتشر شد. و بر اساس رای ۷۴ نقد منتقد، با میانگین امتیاز ۷٫۶ از ۱۰، از طرف راتن تومیتوز امتیاز ۹۱ درصد را دریافت کرد. اجماع انتقادی این وب سایت می گوید: «فیلم با دیالوگ های تند و جلوه های بصری پر سر و صدا، با سرعتی هیجان انگیز سرگرم می شود». [ ۳] در متاکریتیک، فیلم بر اساس ۲۹ منتقد، میانگین وزنی ۷۲ از ۱۰۰ را دارد که نشان دهنده «بررسی های عموماً مطلوب» است. [ ۴] بسیاری از منتقدان عموماً سرعت سریع و احساس سبکی فیلم را جذاب می دانستند. این فیلم ۲۸٫۵ میلیون دلار در سراسر جهان در مقابل بودجه ۲۰ میلیون دلاری فروخت. این فیلم در ۳ سپتامبر ۱۹۹۹ در بریتانیا منتشر شد. [ ۵]
wiki: برو (فیلم ۱۹۹۹)
برو (متروی پاریس). برو ( انگلیسی: Bérault؛ فرانسوی: ( شنیدن ) ) یکی از ایستگاه های خط ۱ متروی پاریس است که مابین کمون های سن - مانده و ونسن واقع شده و در سال ۱۹۳۴ تأسیس شده است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفwiki: برو (متروی پاریس)
مترادف ها
بزرگی، برو، مقام، خطر، مرتبه، رتبه، وقار، شان، جاه، سربزرگی
غیرت، افتخار، خوشنامی، برو، اب رو، نجابت، احترام، عزت، شرافت، فخر، شرف، ناموس، حضرت، جناب، تشریفات امتیازویژه
افتخار، برو، عزت، شرافت، فخر، شرف، ناموس، حضرت، جناب، تشریفات امتیازویژه
برو
برو
برو
برو
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بُرو/boro/حرکت کن. ( به انگلیسی: Go ) گویش تهرانی و رسمی.
در بعضی لهجه ها بُرو، بِرو/bero/ تلفظ می شود.
بُرو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را. شهریار
در ضمن:
... [مشاهده متن کامل]
بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی.
در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود.
در بعضی لهجه ها بُرو، بِرو/bero/ تلفظ می شود.
بُرو ای گدای مسکین در خانه علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را. شهریار
در ضمن:
... [مشاهده متن کامل]
بُدو/bodo/ با شتاب برو، برو با حالت دویدن ( به انگلیسی: Run ) گویش تهرانی.
در بعضی لهجه ها بُدو، بِدو/bedo/ تلفظ می شود.
برو
رفتن کن
رفتن کن
منال یعنی بچه
کوره یعنی کجا
کور یعنی پسر
دِت یعنی دختر
کوره یعنی کجا
کور یعنی پسر
دِت یعنی دختر
شکل دیگر برو= ( رفتن کن ) است. که امروزه کمرگ شده است.
ولی:
( دیدن کن ) یا ( دیدن کردن ) بکار می رود.
هم میتواننیم بگوییم" رفتن کن" و هم "برو" هرد درست هستند.
ولی:
( دیدن کن ) یا ( دیدن کردن ) بکار می رود.
هم میتواننیم بگوییم" رفتن کن" و هم "برو" هرد درست هستند.
برو - بورو ( Boru ) :در زبان مغولی به معنی باران
در کوردی به معنای "ابرو"است