برغوثیه
لغت نامه دهخدا
دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] بُرْغوثیّه ، یکی از فرقه های جبریه منتسب به محمد بن عیسی ملقب به برغوث ، که گاه در منابع از او با لقب کاتب و کنیه ابوعیسی نیز یاد شده است .
بُرغوثیه، پیروان محمد بن عیسی کاتب، معروف به برغوث، معاصر ابوالهُذَیْل علاّف معتزلی (ح ۱۳۰ ـ ح۲۳۰). درباره زندگی و کوشش های علمی محمد بن عیسی و سبب نامیده شدن او به برغوث آگاهی چندانی در دست نیست ، جز اینکه می دانیم وی معاصر ابوالهذیل علاف (ه م ) متکلم مشهور معتزلی بوده ، و برخوردی نامتعارف و غیردوستانه میان ایشان گزارش شده است به گفته ابن ندیم در شرح حال ابوجعفر محمّدبن عبدالله اسکافی، یکی از بزرگان معتزله، او در ۴۰ (یعنی ۲۴۰) وفات یافت و چون محمدبن عیسی بُرغوث این خبر را شنید سجده کرد، اما خود او نیز پس از شش ماه از دنیا رفت. بنابراین، وفات او نیز باید با توجه به گزارش ابن ندیم سال مرگ برغوث ۲۴۰ یا ۲۴۱ق باشد، یعنی ۶ ماه پس از مرگ اسکافی (۲۴۰ق / ۸۵۴م ) دیگر متکلم معتزلی (که کتابی در رد عقاید برغوث و سایر جبرگرایان نوشته بود) در گذشته است . علّت خوشحالی او از مرگ اسکافی این بوده که اسکافی از مخالفان مجبره (پیروان جبر)، و بعضی از کتاب های او در ردّ جبریان بود اما برغوث جبری مذهب بوده است. بعلاوه، اسکافی کتابی در ردّ خود برغوث نیز داشته است به نام کتاب بیان المشکل علی برغوث. بر پایه گزارشی از ابن تیمیه محمدبن عیسی در ماجرای محنه برای مناظره با احمد بن حنبل فراخوانده شده بود.کلمه «بُرغوث»، به معنای کک، ظاهراً لقبی تحقیرآمیز است، و صاحب این لقب یا از جهت جثّه یا از جهات دیگر تحقیر می شده است. از داستانی نیز که ابن مرتضی در طبقات المعتزله درباره او و ابوالهذیل علاّف آورده است، این معنی استنباط می شود. ابوالهذیل، که از مباحثه با او سر باز زده و به او اعتنایی نکرده بود، در پاسخ تمثّل شعری او، به شعری دیگر تمثّل کرد، بدین مضمون : «من خود را برتر از آن می دانم که با او سخن بگویم، زیرا سخن گفتن من با او مایه خواری من و شرف او خواهد شد.»
← برغوثیه شاخه ای از فرقه نجاریه
شهرستانی برغوث ، حسین بن محمد نجار و بشر بن غیاث مریسی را متقارب المذهب دانسته است و این باور مشترک را که اراده خداوند به هر آنچه از پیش علم به حادث شدن آن دارد، تعلق می گیرد، به هر سه نسبت می دهد. اعتقاد به اِرجاء به عنوان صفت عمومی فرق جبرگرا (که احتمالاً آمیخته باباورهای حنفی نیز بوده ) می توانسته است قدر مشترک برغوث و بشر بن غیاث باشد. بدین گونه ، محمدبن عیسی برغوث و دیگر فرق نجاریه در بستری از اندیشه هایی بالیدند که در عین باور به جبرگرایی ، متضمن رگه هایی از اعتزال و ارجاء بود و در عین حال می توانست در چهار چوب اندیشه های جهمیه نیز جایگاه خود را حفظ کند(اشعری که بسیاری از عقاید نجار و برغوث را ذیل باورهای جهمیه آورده است ). از این رو، اگر چه به باور برخی برغوث در ایجاد یک منظومه فکری منسجم و هماهنگ چندان موفق نبود، اما بدون شک نقش او و همفکرانش را در توسعه و بسط نظریات کلامی به طور اعم و در شکل گیری عقاید اشعری و پیروانش ، و نهایتاً آنچه به عنوان اعتقادات عمومی اهل سنت و جماعت تثبیت گردید، نمی توان نادیده گرفت .
عقاید برغوثیه
در مواردی مثل مسأله صفات الهی و خلق قرآن و نفی رؤیت خداوند با معتزله همداستان بودند، اما در مسأله خلق اعمال و استطاعت ، از ایشان جدا شده ، و به جبرگرایان پیوسته بودند.
← صفت جواد برای خدا
...
بُرغوثیه، پیروان محمد بن عیسی کاتب، معروف به برغوث، معاصر ابوالهُذَیْل علاّف معتزلی (ح ۱۳۰ ـ ح۲۳۰). درباره زندگی و کوشش های علمی محمد بن عیسی و سبب نامیده شدن او به برغوث آگاهی چندانی در دست نیست ، جز اینکه می دانیم وی معاصر ابوالهذیل علاف (ه م ) متکلم مشهور معتزلی بوده ، و برخوردی نامتعارف و غیردوستانه میان ایشان گزارش شده است به گفته ابن ندیم در شرح حال ابوجعفر محمّدبن عبدالله اسکافی، یکی از بزرگان معتزله، او در ۴۰ (یعنی ۲۴۰) وفات یافت و چون محمدبن عیسی بُرغوث این خبر را شنید سجده کرد، اما خود او نیز پس از شش ماه از دنیا رفت. بنابراین، وفات او نیز باید با توجه به گزارش ابن ندیم سال مرگ برغوث ۲۴۰ یا ۲۴۱ق باشد، یعنی ۶ ماه پس از مرگ اسکافی (۲۴۰ق / ۸۵۴م ) دیگر متکلم معتزلی (که کتابی در رد عقاید برغوث و سایر جبرگرایان نوشته بود) در گذشته است . علّت خوشحالی او از مرگ اسکافی این بوده که اسکافی از مخالفان مجبره (پیروان جبر)، و بعضی از کتاب های او در ردّ جبریان بود اما برغوث جبری مذهب بوده است. بعلاوه، اسکافی کتابی در ردّ خود برغوث نیز داشته است به نام کتاب بیان المشکل علی برغوث. بر پایه گزارشی از ابن تیمیه محمدبن عیسی در ماجرای محنه برای مناظره با احمد بن حنبل فراخوانده شده بود.کلمه «بُرغوث»، به معنای کک، ظاهراً لقبی تحقیرآمیز است، و صاحب این لقب یا از جهت جثّه یا از جهات دیگر تحقیر می شده است. از داستانی نیز که ابن مرتضی در طبقات المعتزله درباره او و ابوالهذیل علاّف آورده است، این معنی استنباط می شود. ابوالهذیل، که از مباحثه با او سر باز زده و به او اعتنایی نکرده بود، در پاسخ تمثّل شعری او، به شعری دیگر تمثّل کرد، بدین مضمون : «من خود را برتر از آن می دانم که با او سخن بگویم، زیرا سخن گفتن من با او مایه خواری من و شرف او خواهد شد.»
← برغوثیه شاخه ای از فرقه نجاریه
شهرستانی برغوث ، حسین بن محمد نجار و بشر بن غیاث مریسی را متقارب المذهب دانسته است و این باور مشترک را که اراده خداوند به هر آنچه از پیش علم به حادث شدن آن دارد، تعلق می گیرد، به هر سه نسبت می دهد. اعتقاد به اِرجاء به عنوان صفت عمومی فرق جبرگرا (که احتمالاً آمیخته باباورهای حنفی نیز بوده ) می توانسته است قدر مشترک برغوث و بشر بن غیاث باشد. بدین گونه ، محمدبن عیسی برغوث و دیگر فرق نجاریه در بستری از اندیشه هایی بالیدند که در عین باور به جبرگرایی ، متضمن رگه هایی از اعتزال و ارجاء بود و در عین حال می توانست در چهار چوب اندیشه های جهمیه نیز جایگاه خود را حفظ کند(اشعری که بسیاری از عقاید نجار و برغوث را ذیل باورهای جهمیه آورده است ). از این رو، اگر چه به باور برخی برغوث در ایجاد یک منظومه فکری منسجم و هماهنگ چندان موفق نبود، اما بدون شک نقش او و همفکرانش را در توسعه و بسط نظریات کلامی به طور اعم و در شکل گیری عقاید اشعری و پیروانش ، و نهایتاً آنچه به عنوان اعتقادات عمومی اهل سنت و جماعت تثبیت گردید، نمی توان نادیده گرفت .
عقاید برغوثیه
در مواردی مثل مسأله صفات الهی و خلق قرآن و نفی رؤیت خداوند با معتزله همداستان بودند، اما در مسأله خلق اعمال و استطاعت ، از ایشان جدا شده ، و به جبرگرایان پیوسته بودند.
← صفت جواد برای خدا
...
wikifeqh: فرقه_برغوثیه
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید