بردالعجوز

لغت نامه دهخدا

بردالعجوز. [ ب َ دُل ْ ع َ ] ( ع اِ مرکب ) سرمای پیرزن. برد عجوز و آن هفت روز است اول آن مطابق است تقریباً با 25 یا 26 اسفند ماه جلالی و دهم مارس فرانسوی و پایان آن دوم فروردین ماه و شانزدهم مارس فرانسوی است. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
کافتاب من از حمل شد شاد
کی ز بردالعجوزم آید یاد.
نظامی.
چو باران فراوان بود در تموز
هوا سرد گردد چو بردالعجوز.
نظامی.
رجوع به برد و ترکیب برد عجوز و برد عجز ذیل برد شود.

فرهنگ فارسی

( اسم ) برد عجوز سرمای پیرزن و آن هفت روز است از آخر زمستان ( سه روز آخز ماه بهمن و ۴ روز اول ماه اسفند ( بعضی اصل آنرا (( بردالعجز ) ) دانند . (( کافتاب من از حمل شد شاد کی زبر العجوزم آید یاد ? ) ) ( نظامی هفت پیکر )
سرمای پیرزن برد عجوز و آن هفت روز اول آن مطابق است تقریبا با ۲۵ یا ۲۶ اسفند ماه جلی و دهم مارس فرانسوی و پایان آن دوم فروردین ماه و شانزدهم مارس فرانسوی است .

فرهنگ عمید

سرمای پیرزن، هفت روز آخر زمستان، سه روز آخر بهمن و چهار روز اول اسفند.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بَرْدُالْعَجوز (بَرْدِ عَجوز / اَیّامُ الْعَجوز / اَیّامُ الشَّهلة)، نام چند روز متوالی ـ اغلب هفت یا پنج روز ـ در اواخر زمستان که معمولاً هوا بسیار سرد و متغیر و با باد همراه است.
روزهای بَرْدُالْعَجوز، که در ایران و کشورهای حوزه شرقی و جنوبی دریای میانه ( مدیترانه ) معروف است، پس از زمهریر می آید و به آن «سرمای پیرزن» نیز می گویند.
کوشیار گیلانی در زیج جامع می گوید: «ایام العجوز هفت روز باشد، اولش بیست و ششم از شُباط بود»؛ و چون شباط در سال های غیر کبیسه ۲۸ روز و در سال های کبیسه ۲۹ روز است، این ایام در سال های غیر کبیسه سه روز آخر شباط و چهار روز اول آذار و در سال های کبیسه، چهار روز آخر شباط و سه روز اول آذار است.

اسامی روزهای بردالعجوز نزد اعراب
هر کدام از این روزها نزد عرب ها نامی دارد که عبارت است از:
۱) صِنّ، سرما در آن شدت دارد؛ ۲) صِنَّبْر (باد سرد)؛ ۳) وَبْر، آثار این ایام را از میان می برد؛ ۴) آمِر (فرمان دهنده)، مردم را به ترس از خود امر می کند؛ ۵) مُرجوع کنید به تَمِر (مشورت کننده)، درباره اذیت مردم مشاوره می کند؛ ۶) مُعَلِّل (دلیل آورنده)، مردم را می فریبد که اندکی از سرمای خود کاسته است؛ ۷) مُطْفِیءُ الْجَمْر (خاموش کننده آتش)، سرمای آن از روزهای دیگر سخت تر است و به آن «مُکْفِیءُ الْقِدْر» (خاموش کننده (آتش زیر) دیگ) هم می گویند؛ گاهی نیز روز ششم را «شَیبان» و روز هفتم را «مِلحان» می نامند.
میدانی «مُکْفِیءُ الظَّعْن» را به جای معلّل به کار برده، اما عده ای آن را به این ایام افزوده اند؛ برخی نیز شمار این روزها را به پنج کاهش داده اند که در این صورت روزهای آمر و مرجوع کنید به تمر و معلّل حذف می شوند.

خمسه مسترقه نزد عرب
به نوشته ابوریحان بیرونی برخی از اعراب برای پنجه دزدیده ( خمسه مسترقه ) میان آبان و آذر ماه، نام هایی چون اسامی ایام العجوز دارند.
برخی نیز معتقدند که نام این روزها ایّام الْعَجُز است، یعنی روزهای پایانی، زیرا در اواخر زمستان اند.

علت سردی هوا در بردالعجوز
...

دانشنامه آزاد فارسی

بَرْد العَجوز
(یا: بَرْد عجوز) به معنای سرمای پیرزن و غالباً به معنای سرمای سخت که پیران را تاب تحمل آن نیست. اصطلاحی که دورۀ اوج سرما را یادآور می شود. در گاهشماری قدیم هفت روز از زمستان را گویند که در سال های غیر کبیسه، سه روز آخر بهمن و چهار روز اول اسفند، و در سال های کبیسه چهار روز آخر بهمن و سه روز اول اسفند است. در وجه تسمیۀ این ایام، روایات گوناگون آمده که پیرزن در همۀ آن ها مشترک است. نزد عرب ها این هفت روز نام جداگانه دارند. به نقل از «بیرونی»، برخی آن را «بَرْد العَجُز» می دانند به معنای ایامی که به دنبالۀ زمستان می آید.

پیشنهاد کاربران

بپرس