[ویکی فقه] یکی از دیدگاه هایی که ممکن است درباره انگیزه قیام امام حسین (علیه السلام) مطرح شود، قیام به انگیزه شهادت است. به نظر می رسد قدیمی ترین تقریر از این نظریه را، مرحوم شیخ یوسف بحرانی ارائه کرده است. در این مقاله در باره این نظریه مباحثی مطرح می شود.
این نظریه ممکن است از سخنان دو عالم عارف و زاهد و نامدار شیعه در قرن هفتم، یعنی ابن نما در کتاب مثیرالاحزان و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف علی قتلی الطفوف برداشت شود و توهم شود که امام حسین (علیه السلام) قیام کرد تا با شهادتش به بالاترین مقام قرب الهی و درجات سعادت و معنویت برسد. البته هیچ کدام از این دو عالم بزرگ، قیام برای اصلاح امور امت اسلامی و به منظور امر به معروف و نهی از منکر را، نفی نکرده اند.
← سخن ابن نما
اگر این دیدگاه را به صورتی که گذشت، بپذیریم، ملاحظاتی درباره آن به نظر می رسد.هرچند گفتیم که دانشمندان بزرگ یادشده، جنبه اجتماعی و سیاسی قیام امام حسین را نفی نکرده اند، باز هم دقت بیشتری لازم است.
← ملاحظه اول
به نظر می رسد این نظریه ناخواسته قیام عاشورا را یک اقدام و عمل بی هدف و بی نتیجه به حساب آورده، آن را مانند بسیاری از امور تعبدی، تعبد محض می داند؛ به گونه ای که نتوان برای آن، فلسفه و اهداف دیگری را تصور کرد؛ بلکه مراد این بوده که هدف امامت را از این حرکت، تنها اطاعت امر خدا و جلب خشنودی حضرت حق و در نتیجه ادای تکلیف خویش معرفی کند؛ چنان که با وجود آثار و نتایج فراوانی که بر رسالت پیامبر مترتب می شود، گفته می شود هدف پیامبر از رسالتش، فرمانبری از حکم الهی و ادای تکلیف بوده است.بنابراین چنین نگرشی به حادثه عاشورا درصدد بیان این است که پذیرش شهادت از طرف معصومان به فرمان الهی، امری مطابق با موازین شرعی و عقلی بوده و عقل و شرع آن را برای مصالح مهم تجویز کرده است؛ بدون آنکه زیر سؤال بردن اهداف دیگر قیام یا حتی انکار آنها مطرح باشد؛ چنان که در هیچ یک از آیات مرحوم مجلسی هم، همین آیات را ذکر کرده است و اخبار فراوانی که درباره جهاد و شهادت وجود دارد، مسئله رجحان و ترتب پاداش فراوان بر جهاد، مشروط و مقید به عدم شهادت و آگاهی از پیروزی، نشده است؛ بلکه نبرد با دشمن و جانبازی در راه احیا و اعلای کلمه حق، امری راجح و دارای پاداش فراوان و از نشانه های ایمان به شمارآمده است؛ چنان که در دعاها نیز، درخواست شهادت و اشتیاق به آن، از فضایل بزرگ شمرده شده است.
← ماجرای عمرو بن جموح
...
این نظریه ممکن است از سخنان دو عالم عارف و زاهد و نامدار شیعه در قرن هفتم، یعنی ابن نما در کتاب مثیرالاحزان و سیدبن طاووس در کتاب الملهوف علی قتلی الطفوف برداشت شود و توهم شود که امام حسین (علیه السلام) قیام کرد تا با شهادتش به بالاترین مقام قرب الهی و درجات سعادت و معنویت برسد. البته هیچ کدام از این دو عالم بزرگ، قیام برای اصلاح امور امت اسلامی و به منظور امر به معروف و نهی از منکر را، نفی نکرده اند.
← سخن ابن نما
اگر این دیدگاه را به صورتی که گذشت، بپذیریم، ملاحظاتی درباره آن به نظر می رسد.هرچند گفتیم که دانشمندان بزرگ یادشده، جنبه اجتماعی و سیاسی قیام امام حسین را نفی نکرده اند، باز هم دقت بیشتری لازم است.
← ملاحظه اول
به نظر می رسد این نظریه ناخواسته قیام عاشورا را یک اقدام و عمل بی هدف و بی نتیجه به حساب آورده، آن را مانند بسیاری از امور تعبدی، تعبد محض می داند؛ به گونه ای که نتوان برای آن، فلسفه و اهداف دیگری را تصور کرد؛ بلکه مراد این بوده که هدف امامت را از این حرکت، تنها اطاعت امر خدا و جلب خشنودی حضرت حق و در نتیجه ادای تکلیف خویش معرفی کند؛ چنان که با وجود آثار و نتایج فراوانی که بر رسالت پیامبر مترتب می شود، گفته می شود هدف پیامبر از رسالتش، فرمانبری از حکم الهی و ادای تکلیف بوده است.بنابراین چنین نگرشی به حادثه عاشورا درصدد بیان این است که پذیرش شهادت از طرف معصومان به فرمان الهی، امری مطابق با موازین شرعی و عقلی بوده و عقل و شرع آن را برای مصالح مهم تجویز کرده است؛ بدون آنکه زیر سؤال بردن اهداف دیگر قیام یا حتی انکار آنها مطرح باشد؛ چنان که در هیچ یک از آیات مرحوم مجلسی هم، همین آیات را ذکر کرده است و اخبار فراوانی که درباره جهاد و شهادت وجود دارد، مسئله رجحان و ترتب پاداش فراوان بر جهاد، مشروط و مقید به عدم شهادت و آگاهی از پیروزی، نشده است؛ بلکه نبرد با دشمن و جانبازی در راه احیا و اعلای کلمه حق، امری راجح و دارای پاداش فراوان و از نشانه های ایمان به شمارآمده است؛ چنان که در دعاها نیز، درخواست شهادت و اشتیاق به آن، از فضایل بزرگ شمرده شده است.
← ماجرای عمرو بن جموح
...
wikifeqh: برداشت_نیل_به_شهادت_از_قیام_عاشورا