[ویکی فقه] بدن هابیل (قرآن). خداوند در قرآن اشاره دارد که به علت ناآگاهی قابیل، نسبت به دفن جسد برادرش هابیل در تحیر بود.
ناآگاهی و تحیّر قابیل، نسبت به دفن جسد برادرش هابیل:فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءة اخیه قال یـویلتی اعجزت ان اکون مثل هـذا الغراب فاوری سوءة اخی...سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) می کرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!». بطوری که از بعضی از روایات که از امام صادق علیه السلام نقل شده استفاده می شود هنگامی که قابیل برادر خود را کشت او را در بیابان افکنده بود و نمی دانست چه کند؟ چیزی نگذشت که درندگان بسوی جسد هابیل روی آوردند و او (که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود) برای نجات جسد برادر خود مدتی آن را بر دوش کشید، ولی باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند، و در این انتظار بودند که چه موقع جسد را به خاک می افکند تا به آن حمله ور شوند!. در این موقع همانطور که قرآن می گوید، خداوند زاغی را فرستاد که خاک های زمین را کنار بزند و با پنهان کردن جسد بی جان زاغ دیگر، و یا با پنهان کردن قسمتی از طعمه خود، آن چنان که عادت زاغ است، به قابیل نشان دهد که چگونه جسد برادر خویش را به خاک بسپارد.(فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف یواری سواة اخیه) البته این موضوع جای تعجب نیست که انسان مطلبی را از پرنده ای بیاموزد زیرا تاریخ و تجربه هر دو نشان داده اند که بسیاری از حیوانات دارای یک سلسله معلومات غریزی هستند که بشر در طول تاریخ خود آنها را از آنان آموخته و دانش خود را با آن تکمیل کرده است، حتی در بعضی از کتب طبی می نویسند که انسان در قسمتی از معلومات طبی خود مدیون حیوانات است!.سپس قرآن اضافه می کند در این موقع قابیل از غفلت و بی خبری خود ناراحت شد و فریاد برآورد که ای وای بر من! آیا من باید از این زاغ هم ناتوانتر باشم و نتوانم همانند او جسد برادرم را دفن کنم. (قال یا ویلتی ا عجزت ان اکون مثل هذا الغراب فاواری سواة اخی). اما به هر حال سرانجام از کرده خود نادم و پشیمان شد همانطور که قرآن می گوید: (فاصبح من النادمین).آیا پشیمانی او به خاطر این بود که عمل زشت و ننگینش سرانجام بر پدر و مادر و احتمالا بر برادران دیگر آشکار خواهد شد؟ و او را شدیدا سرزنش خواهند کرد؟ و یا به خاطر این بود که چرا مدتی جسد برادر را بر دوش می کشید و آن را دفن نمی کرد؟ و یا به خاطر این بوده که اصولا انسان بعد از انجام هر کار زشتی یک نوع حالت ناراحتی و ندامت در دل خویش احساس می کند، ولی روشن است که انگیزه ندامت او هر یک از احتمالات سه گانه فوق باشد دلیل بر توبه او از گناه نخواهد بود، توبه آن است که از ترس خدا و به خاطر زشتی عمل انجام گیرد، و او را وادار کند که در آینده هرگز به سراغ چنین کارهایی نرود، اما هیچگونه نشانه ای در قرآن از صدور چنین توبه ای از قابیل به چشم نمی خورد، بلکه در آیه بعد شاید اشاره به عدم چنین توبه ای نیز باشد.
ناآگاهی و تحیّر قابیل، نسبت به دفن جسد برادرش هابیل:فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف یوری سوءة اخیه قال یـویلتی اعجزت ان اکون مثل هـذا الغراب فاوری سوءة اخی...سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) می کرد تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!». بطوری که از بعضی از روایات که از امام صادق علیه السلام نقل شده استفاده می شود هنگامی که قابیل برادر خود را کشت او را در بیابان افکنده بود و نمی دانست چه کند؟ چیزی نگذشت که درندگان بسوی جسد هابیل روی آوردند و او (که گویا تحت فشار شدید وجدان قرار گرفته بود) برای نجات جسد برادر خود مدتی آن را بر دوش کشید، ولی باز پرندگان اطراف او را گرفته بودند، و در این انتظار بودند که چه موقع جسد را به خاک می افکند تا به آن حمله ور شوند!. در این موقع همانطور که قرآن می گوید، خداوند زاغی را فرستاد که خاک های زمین را کنار بزند و با پنهان کردن جسد بی جان زاغ دیگر، و یا با پنهان کردن قسمتی از طعمه خود، آن چنان که عادت زاغ است، به قابیل نشان دهد که چگونه جسد برادر خویش را به خاک بسپارد.(فبعث الله غرابا یبحث فی الارض لیریه کیف یواری سواة اخیه) البته این موضوع جای تعجب نیست که انسان مطلبی را از پرنده ای بیاموزد زیرا تاریخ و تجربه هر دو نشان داده اند که بسیاری از حیوانات دارای یک سلسله معلومات غریزی هستند که بشر در طول تاریخ خود آنها را از آنان آموخته و دانش خود را با آن تکمیل کرده است، حتی در بعضی از کتب طبی می نویسند که انسان در قسمتی از معلومات طبی خود مدیون حیوانات است!.سپس قرآن اضافه می کند در این موقع قابیل از غفلت و بی خبری خود ناراحت شد و فریاد برآورد که ای وای بر من! آیا من باید از این زاغ هم ناتوانتر باشم و نتوانم همانند او جسد برادرم را دفن کنم. (قال یا ویلتی ا عجزت ان اکون مثل هذا الغراب فاواری سواة اخی). اما به هر حال سرانجام از کرده خود نادم و پشیمان شد همانطور که قرآن می گوید: (فاصبح من النادمین).آیا پشیمانی او به خاطر این بود که عمل زشت و ننگینش سرانجام بر پدر و مادر و احتمالا بر برادران دیگر آشکار خواهد شد؟ و او را شدیدا سرزنش خواهند کرد؟ و یا به خاطر این بود که چرا مدتی جسد برادر را بر دوش می کشید و آن را دفن نمی کرد؟ و یا به خاطر این بوده که اصولا انسان بعد از انجام هر کار زشتی یک نوع حالت ناراحتی و ندامت در دل خویش احساس می کند، ولی روشن است که انگیزه ندامت او هر یک از احتمالات سه گانه فوق باشد دلیل بر توبه او از گناه نخواهد بود، توبه آن است که از ترس خدا و به خاطر زشتی عمل انجام گیرد، و او را وادار کند که در آینده هرگز به سراغ چنین کارهایی نرود، اما هیچگونه نشانه ای در قرآن از صدور چنین توبه ای از قابیل به چشم نمی خورد، بلکه در آیه بعد شاید اشاره به عدم چنین توبه ای نیز باشد.
wikifeqh: بدن_هابیل_(قرآن)