بدن فرزند سلیمان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بدن فرزند سلیمان (قرآن). جسد بی روح فرزند حضرت سلیمان علیه السلام برای آزمایش او بر روی تخت وی انداخته شد.
انداخته شدن جسد بی روح فرزند سلیمان بر روی تخت وی:ولقد فتنا سلیمـن والقینا علی کرسیه جسدا ثم اناب.ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم سپس او به درگاه خداوند توبه کرد. طبق یک احتمال، مقصود از «جسدا»، جسد فرزند سلیمان است که مرده به دنیا آمد. این آیات هم چنان قسمت دیگری از سرگذشت سلیمان را بازگو می کند، و نشان می دهد که انسان به هر پایه ای از قدرت برسد باز از خود چیزی ندارد، و هر چه هست از ناحیه خدا است، مطلبی که توجه به آن پرده های غرور و غفلت را از مقابل چشم انسان کنار می زند، و او را به موقعیت خویش در عرصه جهان هستی واقف می سازد.نخستین قسمت این آیات درباره یکی از آزمایش هایی است که خدا درباره سلیمان کرد، آزمایشی که با ترک اولی همراه بود، و به دنبال آن سلیمان به درگاه خدا روی آورد و از این ترک اولی توبه کرد.در نخستین آیه مورد بحث قرآن می گوید: ما سلیمان را آزمودیم و بر کرسی او جسدی افکندیم، سپس به درگاه خداوند انابه کرد، و به سوی او بازگشت (و لقد فتنا سلیمان و القینا علی کرسیه جسدا ثم اناب).کرسی به معنی تخت پایه کوتاه است، و چنین به نظر می رسد که سلاطین دارای دو نوع تخت بوده اند، تختی برای مواقع عادی بود که پایه های کوتاهی داشت، و تختی برای جلسات رسمی و تشریفاتی که پایه های بلند داشت، اولی را کرسی و دومی را عرش می نامیدند.جسد به معنی جسم بی روح است، و به گفته راغب در کتاب مفردات مفهومی محدودتر از مفهوم جسم دارد، زیرا جسد بر غیر انسان اطلاق نمی شود (مگر به طور نادر) ولی جسم اعم است.از این آیه اجمالا استفاده می شود که موضوع آزمایش سلیمان به وسیله جسد بی روحی بوده است که بر تخت او در برابر چشمانش قرار گرفت، چیزی که انتظار آن را نداشت، و امید به غیر آن بسته بود، ولی قرآن شرح بیشتری در این زمینه نداده است.مفسران و محدثان در این زمینه اخبار و تفسیرهایی نقل کرده اند که از همه موجه تر و روشنتر این است که:سلیمان آرزو داشت فرزندان برومند شجاعی نصیبش شود که در اداره کشور و مخصوصا جهاد با دشمن به او کمک کنند، او دارای همسران متعدد بود با خود گفت: من با آنها همبستر می شوم تا فرزندان متعددی نصیبم گردد، و به هدف های من کمک کنند، ولی چون در اینجا غفلت کرد و انشاء الله، همان جمله ای که بیانگر اتکای انسان به خدا در همه حال است، نگفت در آن زمان هیچ فرزندی از همسرانش تولد نیافت، جز فرزندی ناقص الخلقه، همچون جسدی بی روح که آن را آوردند و بر کرسی او افکندند! سلیمان سخت در فکر فرو رفت، و ناراحت شد که چرا یک لحظه از خدا ] غفلت کرده، و بر نیروی خودش تکیه کرده است، توبه کرد و به درگاه خدا بازگشت.

پیشنهاد کاربران

بپرس