[ویکی فقه] بدن به معنای اندام و تن انسان یا
حیوان می باشد که در باب های طهارت، صلاة، حج، تجارت، نکاح، صید و ذباحه و حدود از آن سخن رفته است.
۱)مستحب است هنگام تخلی، تمام بدن از دید ناظر محترم، مخفی باشد.۲)رو و پشت به قبله قرار دادن مقادیم بدن (سینه، شکم و ران ها) هنگام تخلّی حرام است.
دست کشیدن بر بدن در غسل
هنگام غسل- اعم از ترتیبی و ارتماسی- باید آب به تمام بدن برسد و کشیدن دست بر بدن در غسل، مستحب است.
مسّ اسامی متبرکه بدون طهارت
به قول مشهور مس خطّ قرآن، اسماء خداوند، پیامبر ان و ائمه ی معصومین علیهم السّلام؛ یعنی رساندن جایی از بدن به آنها برای کسی که طهارت (وضو یا غسل) ندارد، حرام است.
نجاست بدن میّت
...
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از نثر طوبی است
جمع بدنه است یعنی شتر بزرگ و فربه و به قولی شامل گاو نیز می شود بی تاء جمع است و با تاء مفرد.
قال الله تعالی: «وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ» (سوره حج، 36) شتران بزرگ و فربه را از شعائر و مناسک خدای قرار دادیم برای شما. مقصود قربانی حج است و ظاهر کلام شامل هر کشتاری که در حج کنند می شود حتی فدا و کفاره و احکام مذکور در این آیه برای همه ثابت است.
[ویکی الکتاب] معنی
بُدْنَ: شتر قربانی
معنی
سَّمُومِ: حرارتی است که تا داخل سوراخهای رگ بدن فرو میرود ، و بدن از آن متالم میگردد
معنی
جِسْمِ: جسم - تن - بدن
معنی
مَا یُعَمَّرُ: عمر نمی کند ( کلمه عمارت ضد خرابی است ، و عمر اسم مدت عمارت و آبادی بدن است ، یعنی مدت زندگی و آبادی بدن بوسیله ی روح)
معنی
سِنَةٌ: چرت - سست شدن بدن جانداران در ابتدای خواب
معنی
تَفَثَهُمْ: آلودگیهایشان (تفث به معنی چرک بدن است)(در این جا کنایه از خارج شدن از احرام است)
معنی
شَّوَیٰ: اطراف بدن از قبیل دست و پا و امثال آن
معنی
نُّطْفَةٍ: نطفه - مایعی که در بدن مرد و زن تولید می شود و مبدأ پیدایش فرزند است
معنی
تُکْوَیٰ بـِ: داغ نهاده شود(کلمه کی - که کلمه تکوی مشتق از آن است - عبارت است از الصاق چیز داغ به بدن )
معنی
عَمْرُکَ: بقای تو ( کلمه عمارت ضد خرابی است ، و عمر اسم مدت عمارت و آبادی بدن است ، یعنی مدت زندگی و آبادی بدن بوسیله ی روح. عبارت "لَعَمْرُکَ " یعنی سوگند به بقای تو یا به جان تو قسم)
معنی
یُعَمَّرَ: که عمر طولانی کند - که عمر طولانی داده شود ( کلمه عمارت ضد خرابی است ، و عمر اسم مدت عمارت و آبادی بدن است ، یعنی مدت زندگی و آبادی بدن بوسیله ی روح)
تکرار در قرآن: ۲(بار)
تن. جسد. ، امروز تو را به وسیله بدنت نجات میدهیم تا برای کسانی که از پس تواند، عبرتی باشی یعنی زنده نجات یافتن تو شدنی نیست فقط پیکرت را از آب بیرون خواهیم انداخت و آن نوعی از نجات تو است و آن هم برای عبرت دیگران. بُدْن (بر وزن قفل) جمع بدنه به معنی شتر قربانی است، یعنی: شتران قربانی را برای شما از نشانههای خدا قرار دادیم. راغب گوید: بُدْن در جائی گفته میشود که بزرگی جثّه مراد باشد و جسد در جائی که رنگ مراد باشد و جسد در جائی که رنگ مراد باشد گویند: «ثَوْبٌ مُجَسَّدٌ وَ اْمَرأَةٌ بادِنٌ وَ بَدینٌ» یعنی لباس رنگ شده وزَنِ تنومند. و شتر قربانی را به جهت فربه و تنومند بودنش بَدَنه گفتهاند در اقرب الموارد آمده: شتران قربانی را از آن بدنه گفتهاند که آنها را فربه میکردند.
[ویکی فقه] بدن (ابهام زدایی). • بَدَن به فتح باء و دال به تمام اندام و تن انسان یا حیوان گفته می شود.
•بُدن به ضم باء ، جمع بدنه به معنای شتر بزرگ است.
...
[ویکی فقه] بدن (قرآن). بدن به معنای اندام و تن انسان یا حیوان می باشد.
بدن به معنای ساختمان کامل یک فرد زنده، مجموعه اعضا و
جوارح متشکل یک موجود زنده، مجموعه اعضا و انساج و دستگاه های متشکل یک انسان، تن و اندام است.
احتیاجات بدن
خوراک، از جمله احتیاجات
بدن انسان می باشد:و ما جعلنـهم جسدا لایاکلون الطعام...آنان را پیکرهایی که
غذا نخورند قرار ندادیم!. یعنی
انبیاء مردانی از بشرند که ما لوازم
بشریت را از آنها سلب نکرده ایم، که مثلا بدن هایشان را خالی از
روح زندگی کرده باشیم، تا نه به خوردن
محتاج باشند و نه به نوشیدن، و نیز آنان را از
مرگ مصونیت نداده ایم، تا همیشه در
دنیا بمانند، بلکه ایشان نیز
بشر و از کسانی هستند که
طعام می خورند و می میرند، و این خوردن و مردن، دو خاصه از خواص روشن بشریت است.