بایزید بیات

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بایزید بیات، مؤلفِ تذکره همایون و اکبر (تألیف ۹۹۹) از طایفه ترک بیات که در آذربایجان و ایروان و تهران و فارس و نیشابور پراکنده اند.
برادر بزرگش شاه بِرْدی بیات، که بعداً به بهرام سقا معروف شد، به فارسی و ترکی شعر می سرود.
بایزید در گَردیز به خدمت شاهزاده میرزا کامران (حک: ۹۵۰ـ۹۶۲) در آمد.
برادرش هم قبلاً در خدمت او بود.

فعالیت در مناصب حکومتی
هر دو برادر زیر نظر میرزا کامران حکومت گردیز و نَغَز و بَنْگَش را به دست گرفتند.
در رمضان ۹۵۲ که همایون شاه (حک: ۹۳۷ـ۹۴۷، ۹۶۲ـ۹۶۳) وارد کابل شد، کامران با منصبداران خود، که بایزید و بهرام نیز جزو آنان بودند، به خدمت همایون درآمد.
بایزید تا آن زمان که همایون به شاه ایران در زنجان نپیوسته بود، با وی ملاقات نکرد.
در مهمانیهایی که به افتخار همایون ترتیب داده می شد حضور می یافت و با اعیان و اشراف مملکت مراوده داشت.
پس از وفات همایون در ۹۶۳ به خدمت اکبرشاه (حک: ۹۶۳ـ۱۰۱۴) درآمد و به سمت داروغه مطبخ (بَکاوَل بیگی) منصوب شد.
ابوالفضل علاّمی او را جزو منصبداران سه صدی (فرمانده واحد سیصد نفری) به شمار آورده و از او با عنوان بایزیدبیگ ترکمان یاد کرده است و نام فرزند او افتخاربیگ را در فهرست منصبداران دو صدی (فرمانده واحد دویست نفری) ثبت کرده است.
گُلْبَدَن بیگم آورده است که در ۹۸۸، وقتی که زنان حرمِ شاهی از سفر حج به وطنشان بر می گشتند و به علت شکستن کشتی ، ناچار در بندر عدن پیاده شدند، بایزید خود را بدانجا رسانید و برای ادامه سفر ، کشتیهای جدیدی تدارک کرد.
بایزید مردی متدیّن بود، ولی به سبب خراب کردن معبدی در بنارس ، مغضوب اکبرشاه قرار گرفت و از خدمت برکنار شد و مدتی درویشی اختیار کرد، اما پس از چند سال اکبرشاه، بایزید را به حضور پذیرفت و او را، که شصت سال با وظیفه شناسی به دولت خدمت کرده بود، متدین خواند و بار دیگر به کار گماشت.

علت تالیف کتاب تذکره همایون و اکبر
اکبرشاه به منظور جمع آوری و تدوین اخبارِ وقایع روزگار پدرش فرمانی صادر کرده بود که منصبدارانی که از روزگار پادشاهی همایون خاطره ای دارند آن را بنویسند.
ابوالفضل علاّ می متن فرمان را به بایزید، که در آن زمان پیر شده و حمله فلج او را از نوشتن ناتوان ساخته بود، ابلاغ کرد و کاتبی در اختیار او گذاشت.
بایزید در ۹۹۹، در لاهور ، خاطرات خود را به کاتب املا کرد و گرچه جسماً ضعیف و معلول بود، به کمک حافظه قوی توانست آنچه در گذشته دیده و شنیده بود بازگو کند.
مع هذا این توانایی را نداشت که مقصود خود را به عبارات فصیح و بلیغ ادا کند و به آن ها صبغه ادبی بدهد.
از این رو کتابش نمونه خوبی از فارسی گفتاری آن روزگار با سبکی طبیعی است، هر چند که خاطرات و وقایع را به طور نامنظّم بیان کرده است.

← چینش کتاب
...

پیشنهاد کاربران

بپرس