بادروج

/bAdruj/

لغت نامه دهخدا

بادروج. ( اِ ) گل بستان افروز باشد و بوییدن آن عطسه آورد و گزیدن عقرب را نافع باشد و آنرا بعربی ضومر و مفرح القلب المحزون خوانند و بعضی گویند ریحان کوهی است. ( برهان ). گل بستان افروز و گیاه خوشبوئی که ریحان کوهی و تره خراسانی نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). بستان افروز باشد. ( فرهنگ سروری ). ضومر. ( قاموس ). حَوک. ( منتهی الارب ). بادروک. ( ناظم الاطباء: بادروک ). بادروج سفید ریحان کوهی است. ( فرهنگ روستائی ص 231 ). گل بستان افروز باشد و بوئیدن آن عطسه آورد و نافع گزیدن عقرب است. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ). بورنگ. ( اختیارات ). بارنگ بویه. بادرنگ بویه. ( السامی ). بادرنجبویه. اوقیمون. و آب بادروج خوردن و بادروج را بتازی الحوک گویند. ( ذخیره خوارزمشاهی ). حوک است که ریحان معروفی است. ( مفردات ابن بیطار ). داود ضریر انطاکی ذیل بادروح آرد: این کلمه نبطی است بیونانی أفیمن و بعبری حوک است و تره ای است که زنان آنرا در خانه ها پرورش میدهند وگاهی هم خودروست و ما آن را ریحان سرخ مینامیم و بعضی آنرا سلیمانی خوانند زیرا جن آنرا برای سلیمان آورد و بدان باد سرخ را معالجه کنند ( ! ). ( تذکره داودضریر انطاکی ص 68 ). حکیم مؤمن در تحفه آرد: بادروج لغت نبطی است و بعربی حوک و بفارسی ریحان کوهی نامند. نوعی از ریحان و برگش ریزه و ساقش مربع و پرشاخ و کم بوی تر از ریحان و گلش مایل بسرخی و در مصر ریحان احمر نامند و بری و بستانی میباشد و خریفی است نه ربیعی و ظاهراً تخمش شربتی است که از شیراز می آورند و با شربت قند میخورند. در دوم گرم و در اول خشک و با رطوبت فضلی و مفرح و مقوی دل و فم معده و مبهی و مدرّ شیر و بول و حیض و عرق ومنضج و محلل اورام و استنشاق کوبیده او معطس قوی وملین طبع و جهت خفقان و غشی و عسرالنفس و ضعف جگر بارد و سده سپرز و تقویت قوه شامه و ریزانیدن سنگ مثانه و سعوط آب او با سرکه و کافور جهت رعاف و قطور عصاره آن جهت جلاء بصر و دمعه و طلاء او جهت ورم چشم و منع نزلات و گزیدن عقرب و زنبور و تنین بحری و با آرد جو و روغن گل و سرکه جهت اورام حاره نافع و تضمیداو بر پستان رادع اورام او و مولد شیر است و خائیدن او جهت رفع کندی دندان و زایل کردن رطوبات عارضی سینه و شش و در گوش گذاشتن او جهت درد آن مؤثر و اکثار او مولد خلط مراری و ظلمت بصر و باعث سدر و دوار وگویند مولد کرم معده است و مصلح او خرفه و خیار و سرکه و قدر شربتش از آبش تا ده مثقال و بدلش بوزن او سوسنبر است و از خواص او است که چون خائیده در آفتاب بگذارند کرم از او متولد شود و چون در اول نزول آفتاب بحمل بخایند تا یک سال درد دندان نکشند و تخمش مانع تولد سودا و جهت عسر بول و تحلیل نفخ نافع و ضماداو بر پستان مولد شیر و قدر شربتش تا سه مثقال و روغن او که آب او را با مثل آب روغن زیتون جوشانیده باشند تا روغن باقی ماند گرم و تند و جالی و نصف اوقیه او با آب گرم جهت اخراج کرم معده و طلاء او جهت مواد بارده و تحلیل رطوبات و تقویت اعصاب نافع. مؤلف اختیارات بدیعی گوید: حوک خوانند و آن نوعی از ریحان کوهی است و در دامن کوهها باشد طبیعت وی گرم است در دویم و خشک است در اول و گویند رطوبت فضلی در وی هست و بهترین وی آنست که خوش بوی بود و دیگر منفعت وی آنست که از ادویه قلبی بود و اگر عصاره وی در چشم کشند چشم را جلاء دهد و رطوباتی که در چشم روانه بود خشک گرداند و اگر بسیار بخورند تاریکی چشم آورد و شکم نرم دارد اما باه را برانگیزد و مولد ریاح بود و بول براند اما دشخوارهضم بود و اگر بر گزندگی زنبور و عقرب ضماد کنند نافع بود و اگر با روغن گل و سرکه و پوست جو بر ورم گرم ضماد کنند نافع بود و خوردن وی گویند کرم در شکم پیدا کند و چون بخایند در آفتاب نهندکرم از آن تولد کند. و شریف گوید: چون آفتاب بحمل نزول خواهد کرد چون وی را بخایند پیاپی در آن سال از درد دندان ایمن باشند البته. و اگر بخایند و در گوش نهند درد گوش ساکن گرداند البته. و صاحب کامل آورده است که در خوردن وی هیچ منفعتی نیست. ضماد کردن [وی ]منضج و محلل بود. از خوردن وی هیچ منفعتی نیست. خلطی سوداوی بد تولد کند و چشم تاریک کند ومصلح وی بقلةالحمقا است و بدل آن دو وزن سیسنبر. رجوع به تذکره داود ضریر انطاکی و ترجمه صیدنه ابوریحان و مفردات ابن بیطار و شعوری ج 1 ورق 153 شود. || نوعی از ریحانست چون قلب محزون را تفریح دهد و مانع غم گردد، آنرا سپرغم نیز گویند. رشیدی گفته : بادرویه تره خراسانی است که ریحان کوهی گویند و بادروج معرب آن و در فرهنگ جهانگیری بمعنی بادرنگبویه سهو شده. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ریحان

فرهنگ عمید

نوعی ریحان با برگ های ریز، شاخه های باریک، و گل های سرخ رنگ، ریحان کوهی، ترۀ خراسانی، بورنگ، بوینگ.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بادروج یکی از گیاهان خوشبو که فواید زیادی در داروشناسی برای آن بیان کرده اندو در روایات هم در استفاده از آن تأکید شده است.
بادروج، گیاهی از تیره لبدیسان است.این واژه و دیگر صورت های آن (بادْروگ، بادْروز، بادْرو و باذْرو) فارسی است. درباره هویّت گیاه شناختی و خواصّ بادروج تشتّت و خَلطی در مآخذ داروپزشکی دوره اسلامی دیده می شود. انطاکی در وصف آن می گوید: «بادروج... بَقْله ای (سبزی خوراکی) است خودرو، ولی زنان آن را در خانه ها هم می کارند. در مصر الریحان الاحمر نام دارد. برخی آن را الریحان السُلیمانی می خوانند، زیرا جِنّیان آن را برای سلیمان بردند، و او باد سرخ را با آن درمان می کرد. گیاهی است دارای برگهای پَهن و ساقه چهارگوش، تندبوی ولی نه بسیار، گرم در درجه دوّم و خشک در سوّم...». وصف دیگر بادروج را در تحفة المؤمنینِ حکیم مؤمن می یابیم : «نوعی از ریحان که به عربی حَوک و به فارسی ریحان کوهی نامند. برگش ریزه و ساقش مربّع و پُرشاخ، کم بوی تر از ریحان و گُلش مایل به سرخی. در مصر آن را ریحان احمر نامند... خریفی است نه ربیعی. ظاهراً تخمش همان تخم شربتی است که از شیراز می آرند و با شربت قند می خورند. در دوم گرم و در اوّل خشک، و با رطوبت فَضْلی».

بادروج یا «حوک» عربی
در برخی از قدیم ترین مآخذ دوره اسلامی، «حوک» عربی را همان «بادرو (ج)» فارسی، یا به صورت معرّب آن، «باذَروج» دانسته اند، از جمله در مقدّمة الادَب زمخشری، که یکی از کهن ترین فرهنگ های عربی ـ فارسی است،

بادروج در روایات
و در برخی از روایات مذهبی و نیز روایت منقول از علی بن ابی طالب علیه السلام آمده که مثلاً «نَظَرَ رسولُ اللّه إلَی الباذَروج، فقال: هذا الحَوک...» ) نیز در روایاتی از حضرت رسول صلی الله علیه وآله وسلم و امام صادق و برخی دیگر از ائمه علیهم السلام در فواید بادروج وارد شده است. حاکی از این است که حوک/ باذروج سبزی خوراکی بسیار سودمندی شمرده می شده است، و این نکته شاید بتواند کمکی به تعیین هویّت بادروج کند.

فواید بادروج طبق نقل روایات
...

دانشنامه آزاد فارسی

بادْروج
گیاهی دارویی با نام علمی Ocimum basilicum L. از خانوادۀ نعنائیان (Labiatae). از دیگر اسامی این گیاهْ حَوْک، ریحان کوهی، صومه و حبق معروف است. این گیاهْ علفی، یک ساله، معطّر، برگ های متقابل بیضویِ نوک تیز و گل های معطّر سفید، گلی و بنفش رنگ است. این گیاهْ بومی ایران، افغانستان و سند است. از دیرباز آن را در مصر پرورش می داده اند؛ بعداً یونانیان و سپس رومی ها به وجود آن پی بردند. امروزه، ریحان را در هر دو نیمکره می کارند. این گیاه در نواحی شمالی غربی ایران (آذربایجان)، کرمان، خراسان و اطراف تهران می روید و امروزه در اغلب نواحی کشت می شود. دربارۀ خواص این گیاه مطالب فراوانی در کتب طب قدیم از آثار دانشمندان یونانی نظیر دیوسقوریدس گرفته تا کنون موجود است. طبیعت این گیاه گرم و مرطوب است. ابن سینا، دانۀ این گیاه (تخم شربتی) را داروی سودا و عسرالبول، حکیم مؤمن آن را محلّل نفخ و مولّد شیر می داند. ابن سینا چکاندن قطرۀ این گیاه را برای بندآوردن خونِ بینی و ضماد کوبیدۀ آن را بر محل نیش زنبور و عقرب مفید می داند. امروزه برای این گیاه خواصی ازجمله ضدّتشنّج، نیرودهنده، مقوّی، مدرّ، رفع سردردهای یک طرفه و عصبی، تقویت عمل دستگاه گوارش، بهبود سرگیجه، دل پیچه ها، سرفه، آنژین و سیاه سرفه قائل اند. همۀ قسمت های این گیاه برای رفع التهاب های دستگاه ادراری مفید است. نیز ← ریحان

پیشنهاد کاربران

بادروج نام پارسی ریحان است و انطاکی و حکیم مومن که گفته اند نبطی است نبطیان انرا از پارسی گرفتند و بادروج بچم روزبویه است شب کم بو است

بپرس