ایدئالیسم یا آرمان گرایی[ ۱] [ واژه نامه ۱] ( به آلمانی: Idealismus ) یا مینوگروی[ ۲] [ واژه نامه ۲] نام مجموعه ای از دیدگاه های فلسفی با این مدّعاست که ایده ها موضوع حقیقی معرفت هستند؛ ایده ها بر اشیا مقدم اند و این ایده ها هستند که امکانِ بودن را برای اشیا فراهم می کنند. بر مبنای این دیدگاه، ایده ها، هم از نظر معرفت شناختی و هم از نظر متافیزیکی اولویت دارند و واقعیت خارجی، آنچنان که ما درک می کنیم، منعکس کننده فرایندهای ذهنی است. ایدئالیسم مدّعی نیست ذهن خالق ماده یا جهان مادی است. همچنین این دیدگاه، «فکر» را با «متعَلَّق فکر» یکی در نظر نمی گیرد، بلکه مدعی است جهان خارج را تنها با توسل به فرایند ایده ها می توان درک کرد. [ ۳]
ایدئالیسم نقطهٔ مقابل رئالیسم ( واقع گرایی یا اصل اصالت واقع ) است که معتقدست برای شناخت حقیقت جهان بیرون، چندان نمی توان به ذهن انسان متّکی بود.
با اصطلاحات فلسفهٔ صدرایی ایدئالیسم یعنی، برای عاقل تنها معقول بالذات یا نفس الأمر دارای تأصل است، زیرا علم به عالم خارج، جز از مجرای معقول بالذات ممکن نیست و عالم خارج، از این حیث که معقول بالعرض است، متعَلَّق معرفت انسانی قرار نمی گیرد. [ ۴]
اگر این جهان زیباست، پس بی گمان در ایجاد جهان آنچه را سرمدی است سرمشق قرار داده.
تئودور گمپرتس[ واژه نامه ۳] در اثر خود با عنوان متفکران یونان نظریهٔ پارمنیدس[ واژه نامه ۴] را قوی ترین سلاح در دست ماتریالیست های باستان می داند در حالی که خودِ نظریه ماده گرا نیست و از سوی دیگر از ستایش افلاطون، [ واژه نامه ۵] که بزرگ ترین مخالف ماده گرایی بود، از وی به عنوان «محترم ترین فیلسوفان پیش از وی» یاد می کند. [ ۶]
نظریهٔ او ( پارمنیدس ) در دامن خود، دو برادر پرورده است که دشمن یک دیگرند، مذهب اصالت ماده و مذهب اصالت روح، این دو ضد آشتی ناپذیر در حوزهٔ مابعدالطبیعه، از ریشهٔ واحدی سر بر زده اند یعنی مفهوم دقیق جوهر، که گرچه ابداع فیلسوفان الئایی ( پارمنیدس و پیروانش ) نیست ولی به دست آنان از نظریهٔ مادهٔ نخستین بدرآورده شده و عرضه گردیده است.
فردریک کاپلستون[ واژه نامه ۶] مخالف این مقوله بود. وی می گوید: به نظر می رسد که بورنت بر حق باشد وقتی می گوید پارمنیدس بر خلاف آنچه بعضی گفته اند پدر ایدئالیسم نیست. بر عکس تمام ماتریالیسم بر نظریه او دربارهٔ واقعیت متکی است؛ بنابراین به عنوان یک حقیقت تاریخی به نظر می رسد که پارمنیدس مادی مذهب بود و نه چیز دیگر. [ ۸] البته به نقل از پروفسور استیس گفته می شود که این امر مانع آن نمی شود که در فلسفه پارمنیدس تناقض غیرقابل رفعی وجود داشته باشد، به طوری که اگر چه یک ماتریالیست است، فکرش شامل نطفه های ایدئالیسم نیز هست. در جای دیگری از کاپلستون می خوانیم که وسوسه سخن گفتن از پارمنیدس به عنوان کسی که گویی خود یک ایدئالیست بوده مردود است. زیرا در نظر وی واحد حسی و مادی بوده است و نشان دادن وی به صورت یک ایدئالیست عینی قرن نوزدهم به منزله ارتکاب یک اشتباه تاریخی است. اگر پارمنیدس واحد را فکر قائم به خود معرفی کرده بود، بعید بود که افلاطون و ارسطو از ابن امر گزارشی ندهند، و سقراط آناکساگوراس را با اندیشه و مفهوم او از عقل یا نوس، [ واژه نامه ۷] نخستین فیلسوف هوشیار[ واژه نامه ۸] نمیافت.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفایدئالیسم نقطهٔ مقابل رئالیسم ( واقع گرایی یا اصل اصالت واقع ) است که معتقدست برای شناخت حقیقت جهان بیرون، چندان نمی توان به ذهن انسان متّکی بود.
با اصطلاحات فلسفهٔ صدرایی ایدئالیسم یعنی، برای عاقل تنها معقول بالذات یا نفس الأمر دارای تأصل است، زیرا علم به عالم خارج، جز از مجرای معقول بالذات ممکن نیست و عالم خارج، از این حیث که معقول بالعرض است، متعَلَّق معرفت انسانی قرار نمی گیرد. [ ۴]
اگر این جهان زیباست، پس بی گمان در ایجاد جهان آنچه را سرمدی است سرمشق قرار داده.
تئودور گمپرتس[ واژه نامه ۳] در اثر خود با عنوان متفکران یونان نظریهٔ پارمنیدس[ واژه نامه ۴] را قوی ترین سلاح در دست ماتریالیست های باستان می داند در حالی که خودِ نظریه ماده گرا نیست و از سوی دیگر از ستایش افلاطون، [ واژه نامه ۵] که بزرگ ترین مخالف ماده گرایی بود، از وی به عنوان «محترم ترین فیلسوفان پیش از وی» یاد می کند. [ ۶]
نظریهٔ او ( پارمنیدس ) در دامن خود، دو برادر پرورده است که دشمن یک دیگرند، مذهب اصالت ماده و مذهب اصالت روح، این دو ضد آشتی ناپذیر در حوزهٔ مابعدالطبیعه، از ریشهٔ واحدی سر بر زده اند یعنی مفهوم دقیق جوهر، که گرچه ابداع فیلسوفان الئایی ( پارمنیدس و پیروانش ) نیست ولی به دست آنان از نظریهٔ مادهٔ نخستین بدرآورده شده و عرضه گردیده است.
فردریک کاپلستون[ واژه نامه ۶] مخالف این مقوله بود. وی می گوید: به نظر می رسد که بورنت بر حق باشد وقتی می گوید پارمنیدس بر خلاف آنچه بعضی گفته اند پدر ایدئالیسم نیست. بر عکس تمام ماتریالیسم بر نظریه او دربارهٔ واقعیت متکی است؛ بنابراین به عنوان یک حقیقت تاریخی به نظر می رسد که پارمنیدس مادی مذهب بود و نه چیز دیگر. [ ۸] البته به نقل از پروفسور استیس گفته می شود که این امر مانع آن نمی شود که در فلسفه پارمنیدس تناقض غیرقابل رفعی وجود داشته باشد، به طوری که اگر چه یک ماتریالیست است، فکرش شامل نطفه های ایدئالیسم نیز هست. در جای دیگری از کاپلستون می خوانیم که وسوسه سخن گفتن از پارمنیدس به عنوان کسی که گویی خود یک ایدئالیست بوده مردود است. زیرا در نظر وی واحد حسی و مادی بوده است و نشان دادن وی به صورت یک ایدئالیست عینی قرن نوزدهم به منزله ارتکاب یک اشتباه تاریخی است. اگر پارمنیدس واحد را فکر قائم به خود معرفی کرده بود، بعید بود که افلاطون و ارسطو از ابن امر گزارشی ندهند، و سقراط آناکساگوراس را با اندیشه و مفهوم او از عقل یا نوس، [ واژه نامه ۷] نخستین فیلسوف هوشیار[ واژه نامه ۸] نمیافت.
wiki: ایدئالیسم