انواع اسراف

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مفهوم اسراف در قرآن مصادیق متعددی دارد که در معنای همه، نوعی تجاوز از حدّ اعتدال وجود دارد، در ذیل به بعضی از انواع اسراف ذکر می شود.
در آیاتی، انکار خداوند و پیامبران، شرک به خدا و بت ‏پرستی و ایمان نیاوردن به آیات الهی اسراف معرفی شده، آن را موجب بروز دشواری های فراوان در زندگی دنیا و عامل نابینایی انسان در آخرت و گرفتاری در عذاب دردناک و ماندگار می‏ شمارد.
در آیات ۳۴- ۳۵ غافر پس از طرح دفاع مؤمن آل‏فرعون از موسی علیه السلام، منکران نبوّت، مسرف و شکاک خوانده شده‏اند:«کَذلکَ یضِلُّ اللّهُ مَن هُو مُسرفٌ مُرتاب».
و جدال و اشکالهای بی‏دلیل آنان در آیات الهی، موجب بسته شدن دل آنها برای پذیرش حقیقت دانسته شده است:«کَذلِکَ یطبَعُ اللَّهُ عَلی‏ کُلّ قَلبِ مُتَکَبّرٍ جَبّار».
در همین سوره با درخواست فرعونیان، مبنی بر کفر به خدای یگانه مخالفت ورزیده، پشتوانه آنان را در دنیا و آخرت، سست و بی‏پایه می‏شمرد، زیرا همه ما به سوی خداوند بازگشته، مسرفان در آن هنگام به آتش الهی دچار خواهند گشت: «و أنَّ المُسرِفینَ هُم أَصحبُ النّار». آیات آغازین سوره انبیاء نیز مسرفان را مخالفان انبیا در طول تاریخ و ستمگر وصف می‏کند و به سرانجام هلاکتبارشان‏ اشاره دارد: «و أَهلَکنَا المُسرِفین».
در آیات ۱۳- ۱۹ یس نیز دو تن از فرستادگان پیامبران در محاجّه با قوم خود که با آنان به مخالفت برخاسته و به قتل و شکنجه تهدیدشان کرده بودند، آنان را قومی اسرافکار می‏نامند:«بَل أَنتُم قَومٌ مُسرِفون». با این همه، اسرافکاری اعتقادی انسانها، مانع از فرود آمدن وحی بر آنان نیست: «أَفنضرِبُ عَنکُم الذِّکرَ صَفحًا أَن کنتُم قَومًا مُسرِفین».

اسرافِ اخلاقی و رفتاری
ارتکاب گناهان و گرایش به مادّیات و قطع علاقه از خداوند، موجب خروج انسان از راه حق شده، او را در یکی از منازل تاریک اسراف قرار می‏دهد. خداوند در آیه ۵۳ زمر گنهکارانی که جان خویش را در معرض اسراف قرار داده‏اند، به توبه فرا می‏خواند و آنان را از یأس و ناامیدی پرهیز و به ایشان وعده آمرزش می‏دهد:«قُل یعِبادِی الّذینَ أَسرَفوا عَلی‏ أَنفسِهِم لَاتَقنَطوا مِن رَحمةِ اللّهِ إِنّ اللّهَ یغفِرُ الذُّنوبَ جَمیعًا ...».
برای آیه شأن نزول های خاصی مطرح شده است؛ امّا هیچ یک موجب انحصار آن در مورد خاصی نمی‏شود و شمول آن را بر همه مسلمانان و هر نوع خطا و گناهی از بین نمی‏برد ، بر همین اساس، پیامبر صلی الله علیه و آله در تفسیر این آیه فرموده‏اند:«بل للمسلمین عامة».
خداوند در آیه ۱۲ یونس کسی را که هنگام بلا و مصیبت از خداوند یاری می‏طلبد و در وقت آسایش و راحتی از یاد او غافل می‏شود، از مسرفانی می‏شمارد که اعمال زشت خود را زیبا می‏پندارند:«کَذلکَ زُینَ لِلمُسرِفینَ مَا کَانوا یعمَلون». برخی، توجه بیش از حدّ به امور غیر مهم، چون مسائل دنیایی در مقابل امور آخرتی و اصالت بخشیدن به دنیا در مقابل خدا را نوعی اسراف شمرده‏اند؛ مانند کسی که سرمایه‏ای گران را در برابر امری ناچیز هدر دهد.
از دیگر مصادیق اسراف در زمینه امور اخلاقی، انحراف جنسی است. قوم لوط، نخستین کسانی بودند که از زنان روی‏ گردانده، به همجنس ‏بازی گراییدند. حضرت لوط علیه السلام در آیات ۸۰-۸۱ اعراف آنان را از ارتکاب این عمل زشت، پرهیز داده، از اسرافکاران می‏شمرد:«بَل أَنتُم قَومٌ مُسرِفون». در ادامه این آیات و در آیات ۳۲-۳۴ ذاریات به سرانجام رقّتبار آن قوم اشاره می‏کند: «لِنُرسِلَ عَلیهِم حِجارَةً مِن طِینٍ مُسوَّمةً عِندَ رَبِّکَ لِلمُسرِفین». خداوند، فرشتگان عذاب را با سنگهایی ویژه بر سرآنان فرو فرستاد و همه مسرفان را نابود کرد.
هرگونه رفتار نادرست و خارج از حدّ اعتدال نیز در فرهنگ قرآن، اسراف شمرده شده است ؛ در آیه ۱۴۷ آل عمران مردان الهی و یاران پیامبران، از خداوند درباره گناهان خود و افراط و تفریط در کارهای خویش، طلب آمرزش کرده و ثبات قدم و پیروزی بر قوم کافران را از او درخواست می‏کنند:«رَبَّنا اغفِرلَنا ذُنوبَنا و إِسرافَنا فِی أَمرِنا».
برخی تعبیر «إسرافنا فِی أَمرِنا» را به معنای گناهان کبیره دانسته‏اند ؛ ولی اطلاق واژه «اسراف» و «امر» با محدود ساختن آن منافات دارد، بنابراین در آیه پیشگفته، هرگونه خروج از حدّ اعتدال بر اثر جهل و غفلت یا از روی عمد، نکوهش شده است. خداوند در آیه ۲۸ کهف از پیامبر صلی الله علیه و آله می‏خواهد به سوی کسانی نگراید که غفلت بر قلبشان چیره شده و از هوای نفس پیروی می‏ کنند:«و لَا تُطِع مَن أَغفَلنا قَلبهُ عَن ذِکرِنا واتّبعَ هَواهُ و کَانَ أَمرُه فُرُطًا». خداوند این اشخاص را به افراطکاری و اسراف وصف کرده است. برخی تعبیر «وَ کَانَ أَمرُه فُرُطًا» را به معنای نابودی یا مخالفت با حق دانسته‏اند ؛ امّا گویا گمراهی و نابودی، نتیجه افراط بوده و مخالفت با حق نیز از مصادیق آن است.

اسراف اجتماعی
استبداد، خودکامگی، استکبار، استثمار، خونریزی، ستم و هرگونه فساد اجتماعی از مصادیق بارز اسراف به شمار می‏رود. خداوند در سوره مائده، پس از بیان نزاع هابیل و قابیل که سرانجام آن تحقق نخستین فساد بر روی زمین بود، بنی اسرائیل را از ریختن خون بی‏گناهان و فساد بر زمین نهی کرده و از فسادهای اجتماعی آنان به اسراف تعبیر می‏کند:«ثُمّ إِنّ کَثیرًا مِنهُم بَعدَ ذلکَ فِی‏الأَرضِ لَمُسرِفون».
مفسران در توضیح اسرافکاری بنی‏اسرائیل، مواردی را بر شمرده‏اند: حلال شمردن حرامهای الهی، قتل و خونریزی، کفر و شرک، مخالفت با پیامبران، پیروی از هوای نفس، ارتکاب گناهان و هرگونه تجاوز به حریم حق و حقیقت. خداوند در این آیه، قانون شکنی و سرپیچی از دستورهای الهی را مصداق اسراف شناسانده است. به تصریح قرآن، حکمِ قضایی اسراف و فساد در جامعه، اعدام و تبعید است.در آیه ۸۳ یونس به ترس و نگرانی یاران موسی علیه السلام از فرعون و سپاهیانش اشاره شده، فرعون را مستبدّی برتری‏جو می‏شمرد که در زمره مسرفان است:«إِنّ فِرعَونَ لَعالٍ فِی‏الأَرضِ و إِنّهُ لَمنَ المُسرِفین». فرعون با ادعای خدایی و ارتکاب قتل و ستم بسیار و عصیان و طغیان آشکار در برابر خداوند، از مصادیق بارز مسرفان به شمار می‏رود. آیات ۳۰-۳۱ دخان نیز به نجات بنی‏اسرائیل از عذابها و شکنجه‏های فرعونیان اشاره کرده و فرعون را مردی متکبّر و اسرافکار خوانده است: «إِنّهُ کانَ عالِیا مِنَ المُسرِفین».
حضرت صالح علیه السلام در آیات ۱۴۱-۱۵۲ شعراء با اندرز قوم ثمود، آنان را به تقوای الهی و اطاعت از پیامبر خدا فرا می‏خواند. سپس آنان را از پیروی مسرفان پرهیز داده، این گروه را مفسد در زمین می‏شناساند که هیچ‏گاه به اصلاح امور اقدام نمی‏کنند:«و لَا تُطیعُوا أَمرَ المُسرِفینَ الَّذینَ یفسِدونَ فِی‏الأَرضِ و لَا یصلِحون». مفسران، بزرگان و رؤسای قوم ثمود را مصداق اسرافکاران در این آیات دانسته و تجاوز و افساد آنان را موجب حلول عذاب الهی شمرده‏اند، زیرا فساد، همواره عذاب خداوند را در پی دارد.

اسراف قضایی و کیفری
...

پیشنهاد کاربران

بپرس