انتقام جویی

/~enteqAmjuyi/

مترادف انتقام جویی: تلافی جویی، کینه توزی، کینه کشی، نقمات

معنی انگلیسی:
vindictiveness, vendetta

لغت نامه دهخدا

انتقامجویی. [ اِ ت ِ ] ( حامص مرکب ) کینه کشی.

فرهنگ فارسی

کینه کشی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کسی که بدی با انسان کند اگر او نیز در صدد بدی کردن به مثل آنچه او کرده است یا بالاتر برآید این انتقام جوئی است، این حالت تا جایی پیش می رود که اگر چه شرعا حرام باشد، باز هم مرتکب آن می شود، مانند: مکافات غیبت به غیبت، و فحش به فحش، و بهتان به بهتان. و همچنین غیر این ها از افعال محرمه. و شکی در حرمت آن نیست.
رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فرمودند که: «اگر مردی تو را سرزنش کند به عیبی که در تو هست، تو سرزنش مکن او را به آنچه در اوست». و نیز فرمودند: «دو نفر که یکدیگر را دشنام می دهند دو شیطان اند که همدیگر را می درند». «روزی در مجلس حضرت رسول (صلّی اللّه علیه و آله)، شخصی به یکی از صحابه دشنام داد، و او ساکت بود، بعد از آن، او نیز شروع کرد به تلافی آن. حضرت برخاستند و فرمودند که: فرشته از جانب تو جواب می داد و چون خود به سخن آمدی فرشته رفت و شیطان آمد، و در مجلسی که شیطان در آن است من نمی نشینم». پس بر مرد دیندار لازم است که هر گاه از کسی نسبت به او ظلمی صادر شود در گفتار یا کردار، اگر از شریعت مقدسه جزائی و انتقامی به جهت آن مقرر است به آن اکتفا کند و از آن تعدی نکند، اگر چه بهتر آن است که از آن نیز چشم بپوشد و از آن شخص عفو کند. و اگر در شرع، جزاء معیّنی به جهت آن نرسیده است پا از دایره شرع بیرون ننهد. و اگر سخنی بگوید، سخنی باشد که حرام نباشد، مثل اینکه: در مقابل کسی که او را مذمت کند یا دشنام دهد و مانند آن از چیزهائی که در شرع مکافاتی ندارد همین قدر گوید که: ای بی حیا، و ای بد خلق، و ای بی آبرو، و ای بی شرم - اگر این صفات را داشته باشد -. یا بگوید خدا جزای تو را بدهد، یا خدا از تو انتقام کشد، یا تو کیستی که من جواب تو را گویم، یا ای جاهل، و ای احمق. و این دروغ نیست، زیرا که هیچ کس از جهل و حمق خالی نیست.
حواله به رب الارباب
همچنان که مروی است که: «مردم همه در شناختن ذات خدا احمق اند». و بهتر این است که زبان به این ها نیز نگشاید و حواله آن را به رب الارباب نماید، زیرا که بعد از شروع در جواب، خود را نگاهداشتن مشکل است. و اکثر مردم در وقت غضب از ضبط خود عاجزند.بلی اگر مقامی باشد که اگر مطلقا متعرض نشود به بی غیرتی و بی حمیّتی منجر شود، با حلم و حوصله و موافقت شریعت مقدسه، مکافات نماید. و چون فی الجمله مکافات نمود زود راضی شود.
طبقات مختلف بنی آدم
از حضرت پیغمبر (صلّی اللّه علیه و آله) مروی است که: «بنی آدم طبقات مختلف اند: بعضی دیر به غضب می آیند و زود غضب ایشان بر می گردد. و بعضی زود به غضب می آیند و زود بر می گردند. و طایفه ای زود به غضب می آیند و دیر راضی می شوند. و جماعتی دیر به غضب می آیند و دیر خشنود می شوند و بهترین این طوایف کسانی هستند که دیر غضبناک می شوند. و زود خشنود می گردند. و بدترین ایشان، آنان اند که زود به غضب آیند و دیر راضی شوند». و بدان که علاج ترک انتقام این است که: تامل در بدی عاقبت آن در دنیا و آخرت کند و بداند که اگر انتقام آن را به پروردگار حواله کند البته منتقم حقیقی از او انتقام کشد، همچنان که مکرر مشاهده شده و به تجربه رسیده و اخبار و آیات بر آن دلالت دارند.بلی:به چشم خویش دیدم در گذرگاه که زد بر جان موری مرغکی راههنوز از صید منقارش نپرداخت که مرغ دیگر آمد کار او ساختعلاوه بر اینکه اگر آن شخصی که بدی کرده او را از انسانیت فی الجمله بهره ای هست از سکوت و مکافات نکردن بیشتر تنبیه و تادیب می شود، و اثر الم و شرمساری و خجالت او بیشتر از انتقام توست. و اگر از انسانیت بی بهره و بی نصیب است تلافی تو نیز چندان اثری در او نمی کند، بلکه هر چه نسبت به او گوئی تفاوتی در حال او هم نمی رسد و تو باز از مقابله و برابری با او ضایع و بی وقع می گردی زیادتر از آنچه آن شخص با تو کرده.بلی:سگی پای صحرا نشینی گزید به خشمی که زهرش ز دندان چکیدشب از درد بیچاره خوابش نبرد به خیل اندرش دختری بود خردپدر را جفا کرد و تندی نمود که آخر تو را نیز دندان نبودپس از گریه مرد پراکنده روز بخندید کای دختر دلفروزمحال است اگر تیغ بر سر خورم که دندان به پای سگ اندر برمو بعد از این تامل کند در فواید ضد انتقام که همانا «عفو کردن» است و چون مکرر چنین کند از برای او ملکه و عادت می شود.

پیشنهاد کاربران

کین
کینه خواهی. [ ن َ / ن ِ خوا / خا ] ( حامص مرکب ) انتقام و تلافی بدیها. بدخواهی و بداندیشی. ( ناظم الاطباء ) . انتقام جویی :
بی گمان شد که گور کین اندیش
خواندش ازبهر کینه خواهی خویش.
نظامی.
چو هر یک جداگانه شاهی کنند
...
[مشاهده متن کامل]

ز یکدیگران کینه خواهی کنند.
نظامی.
و رجوع به کینه خواه و کین خواهی شود.

کینه خواهی

بپرس