امتحان بیماردلان

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] امتحان بیماردلان (قرآن). خداوند بیماردلان را با القائات شیطانی و تعداد نگهبانان جهنم امتحان می کند.
«لیجعل ما یلقی الشیطان فتنة للذین فی قلوبهم مرض والقاسیة قلوبهم وان الظالمین لفی شقاق بعید: هدف این بود که خداوند القای شیطان را آزمونی قرار دهد برای آنها که در دلهایشان بیماری است، و آنها که سنگدلند؛ و ظالمان در عداوت شدید دور از حق قرار گرفته اند! » تمام پیامبران پیشین و انبیاء به هنگامی که کلمات خدا را بر مردم می خواندند شیاطین (مخصوصا شیاطین از نوع بشر) در لابلای سخنان آنها القائاتی می کردند و مطالبی برای انحراف افکار عمومی در لابلای آن می گفتند تا اثرات هدایت بخش آنها را خنثی کنند، اما خداوند این القائات شیطانی را محو و نابود می کرد و آیات خود را استحکام می بخشید. جمله : (( فی قلوبهم مرض )) بطور اجمال دلالت دارد بر اینکه دل انسانها در خطر نوعی بیماری قرار دارد و قهرا وقتی برای چیزی حالت بیماری تصور شود حالت سلامتی هم دارد، چون صحت و مرض در مقابل هم هستند، تا یکی از آن دو فرض نداشته باشد طرف دیگر نیز فرض ندارد وقتی یکی از این دو حالت می تواند در دلی یا هر چیزی محقق شود که قبلا آن چیز، چیزی باشد که تحقق طرف دیگر و حالت دیگر نیز در آن ممکن باشد، نظیر کوری و بینائی که خواننده توجه دارد به اینکه دیوار را به عنوان اینکه نمی تواند ببیند کور نمی خوانیم زیرا استعداد بینائی در آن نیست و همچنین نمی توان آن را به هیچ مرضی متصف کرد، چون استعداد صحت و سلامتی ندارد. و در کلام خدای عزوجل هر جا که خدای تعالی برای دلها اثبات مرض کرده ، احوال آن دلهای مریض و آثار آن را بیان کرده و در بیانش اموری را ذکر نموده که دلالت دارد بر اینکه آن دلها استقامت فطری خود را از دست داده ، از راه میانه منحرف شده اند.
تعداد نگهبانان جهنم
«علیها تسعة عشر : نوزده نفر (از فرشتگان عذاب) بر آن گمارده شده اند! » «وما جعلنا اصحاب النار الا ملائکة وما جعلنا عدتهم الا فتنة للذین کفر وا لیستیقن الذین اوتوا الکتاب ویزداد الذین آمنوا ایمانا ولا یر تاب الذین اوتوا الکتاب والمؤمنون ولیقول الذین فی قلوبهم مر ض والکافر ون ماذا ار اد اللـه بهـذا مثلا کذلک یضل اللـه من یشاء ویهدی من یشاء وما یعلم جنود ر بک الا هو وما هی الا ذکر ی للبشر : ماموران دوزخ را فقط فرشتگان (عذاب) قرار دادیم، و تعداد آنها را جز برای آزمایش کافران معین نکردیم تا اهل کتاب (هود و نصاری) یقین پیدا کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید، و اهل کتاب و مؤمنان (در حقانیت این کتاب آسمانی) تردید به خود راه ندهند، و بیماردلان و کافران بگویند: «خدا از این توصیف چه منظوری دارد؟! » (آری) این گونه خداوند هر کس را بخواهد گمراه می سازد و هر کس را بخواهد هدایت می کند! و لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمی داند، و این جز هشدار و تذکری برای انسانها نیست! » اینان فرشتگانی هستند که قطعا ماءمور به ترحم و شفقت و مهربانی نیستند، بلکه ماءمور به کیفر و عذاب و خشونتند. گر چه در آیه فوق تنها عدد نوزده ذکر شده ، و تصریح به ملائکه ماءمور عذاب نشده است ، ولی از آیه بعد به خوبی استفاده می شود که این عدد اشاره به عدد ماءموران عذاب از فرشتگان است .بعضی نیز گفته اند اشاره به نوزده گروه از فرشتگان می باشد، نه نوزده نفرو جمله ((و ما یعلم جنود ربک الا هو)) لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمی داند که در آیه بعد آمده قرینه ای بر این معنی می دانند. اما چرا از میان اعداد تنها عدد نوزده برای ماءموران عذاب الهی انتخاب شده ؟ کسی دقیقا به درستی نمی داند، ولی جمعی احتمال داده اند این به خاطر آن است که در عدد نوزده بزرگترین عدد آحاد (عدد نه ) و کوچکترین عدد عشرات (عدد ده ) جمع است . بعضی نیز گفته اند به خاطر آن است که ریشه های اخلاق رذیله به نوزده خلق ظاهر و باطن باز می گردد، و از آنجا که اخلاق رذیله هر کدام یکی از عوامل عذاب الهی است . طبقات دوزخ نوزده طبقه ، به تعداد آنها، و در هر طبقه فرشته یا گروهی از فرشتگان ماءمور عذابند.
یک یا دو بار امتحان در سال
«واما الذین فی قلوبهم مر ض فزادتهم ر جسا الی ر جسهم وماتوا وهم کافر ون: و اما آنها که در دلهایشان بیماری است، پلیدی بر پلیدیشان افزوده؛ و از دنیا رفتند در حالی که کافر بودند.» «اولا یر ون انهم یفتنون فی کل عام مر ة او مر تین ثم لا یتوبون ولا هم یذکر ون: آیا آنها نمی بینند که در هر سال، یک یا دو بار آزمایش می شوند؟! باز توبه نمی کنند، و متذکر هم نمی گردند! » کلمه رجس به هر معنا که باشد نسبت به انسان عبارت است از ادراکی نفسانی ، و اثری شعوری ، که از علاقه و بستگی قلب به اعتقادی باطل ، یا عملی زشت حاصل می شود، وقتی می گوییم (انسان پلید، یعنی انسانی که به خاطر دل بستگی به عقاید باطل ، یا عمل باطل دلش دچار پلیدی شده است و با در نظر گرفتن اینکه کلمه رجس در آیه شریفه الف و لام دارد، که جنس را می رساند، معنایش این می شود که خدا می خواهد تمامی انواع پلیدیها، و هیاتهای خبیثه ، و رذیله ، را از نفس شما ببرد، هیاتهایی که اعتقاد حق ، و عمل حق را از انسان می گیرد، و چنین ازاله ای با عصمت الهی منطبق می شود، و آن عبارت است از صورت علمیه ای در نفس که انسان را از هر باطلی ، چه عقاید و چه اعمال حفظ می کند، پس آیه شریفه یکی از ادله عصمت اهل بیت است. در اینکه منظور از این آزمایش سالانه که یک یا دو بار تکرار می شود چیست ؟ در میان مفسران گفتگو است .بعضی آنرا بیماریها و بعضی گرسنگی و شدائد دیگر، بعضی مشاهده آثار عظمت اسلام و حقانیت پیامبر (صلی اللّه علیه و آله و سلّم ) را در میدانهای جهاد که منافقان به حکم اجبار محیط در آن شرکت داشتند و بعضی پرده برداشتن از اسرار آنها، می دانند. اما با توجه به اینکه در آخر آیه می خوانیم آنها متذکر نمی شوند، روشن می شود که آزمایش از نوع آزمایشهائی بوده که باید باعث بیداری این گروه گردد.و نیز از تعبیر آیه چنین بر می آید که این آزمایش غیر از آزمایش عمومی است که همه مردم در زندگی خود با آن روبرو می شوند.با توجه به این موضوع به نظر می رسد که تفسیر چهارم یعنی پرده برداری از اعمال سوء آنها و ظاهر شدن باطنشان ، به مفهوم آیه نزدیکتر است . این احتمال نیز وجود دارد که ((افتنان و امتحان )) در آیه مورد بحث ، مفهوم جامعی داشته باشد که شامل همه این موضوعات بشود.
بی تاثیری امتحان در تنبه بیمار دلان
...

پیشنهاد کاربران