[ویکی اهل البیت] اَصحاب الجَنَّه. این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
داستان باغ بلازده در آیات 17 ـ 33 سوره قلم/68 آمده است. قرآن در گزارش خود از این حادثه، همانند دیگر روایت های داستانی خود، بدون اشاره به زمان، مکان، پیشینه باغ و دیگر جزئیات آن با دقتی اعجازین، صحنه های مؤثر در داستان را برای ابلاغ پیام توحیدی و تربیتی، گلچین کرده و بخش های دیگر را وانهاده است.
محور اصلی داستان، حکایت ارباب تنعمی است که در پی کفران نعمت و طغیان آن را از دست داده، متنبه و نادم گشته اند: «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ... إِنَّا إِلَی رَبِّنَا رَاغِبُونَ».(سوره قلم/68، 17 ـ 32)
برخی مفسران این حادثه را به زمانی اندک پس از عروج حضرت عیسی علیه السلام و پیش از انتشار مسیحیت مربوط دانسته اند. از روایت های مفسران برمی آید که این باغ، بسیار سرسبز، پرثمر، موسوم به «صروان» یا «ضروان» یا «رضوان» و بنابر مشهور در دو فرسخی شهر صنعای یمن بوده است.
در ابتدا پیرمردی مؤمن و نیکوکار از اهل کتاب آن را در اختیار داشته و به شکرانه این نعمت هنگام برداشت محصول نیازمندان را خبر می کرده است. آنان طبق عادت هر ساله در باغ گرد هم می آمدند و پیرمرد نیکوکار به مقدار نیاز خود و خانواده اش از محصول و میوه ها برداشته، مازاد آن را برای مستمندان می گذاشت.
برخی مفسران می گویند: وی عایدات باغ را به سه بخش: هزینه های باغ، سهم فقیران و قوت سالیانه خود و خانواده اش قسمت می کرد.
داستان باغ بلازده در آیات 17 ـ 33 سوره قلم/68 آمده است. قرآن در گزارش خود از این حادثه، همانند دیگر روایت های داستانی خود، بدون اشاره به زمان، مکان، پیشینه باغ و دیگر جزئیات آن با دقتی اعجازین، صحنه های مؤثر در داستان را برای ابلاغ پیام توحیدی و تربیتی، گلچین کرده و بخش های دیگر را وانهاده است.
محور اصلی داستان، حکایت ارباب تنعمی است که در پی کفران نعمت و طغیان آن را از دست داده، متنبه و نادم گشته اند: «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ... إِنَّا إِلَی رَبِّنَا رَاغِبُونَ».(سوره قلم/68، 17 ـ 32)
برخی مفسران این حادثه را به زمانی اندک پس از عروج حضرت عیسی علیه السلام و پیش از انتشار مسیحیت مربوط دانسته اند. از روایت های مفسران برمی آید که این باغ، بسیار سرسبز، پرثمر، موسوم به «صروان» یا «ضروان» یا «رضوان» و بنابر مشهور در دو فرسخی شهر صنعای یمن بوده است.
در ابتدا پیرمردی مؤمن و نیکوکار از اهل کتاب آن را در اختیار داشته و به شکرانه این نعمت هنگام برداشت محصول نیازمندان را خبر می کرده است. آنان طبق عادت هر ساله در باغ گرد هم می آمدند و پیرمرد نیکوکار به مقدار نیاز خود و خانواده اش از محصول و میوه ها برداشته، مازاد آن را برای مستمندان می گذاشت.
برخی مفسران می گویند: وی عایدات باغ را به سه بخش: هزینه های باغ، سهم فقیران و قوت سالیانه خود و خانواده اش قسمت می کرد.
[ویکی فقه] اَصحاب الجَنَّه به معنای صاحبان باغ بلا زده می باشد.
داستان باغ بلازده در آیات ۱۷ ۳۳ قلم آمده است. قرآن در گزارش خود از این حادثه، همانند دیگر روایتهای داستانی خود، بدون اشاره به زمان، مکان، پیشینه باغ و دیگر جزئیات آن، با دقتی اعجازین، صحنه های مؤثر در داستان را برای ابلاغ پیام توحیدی و تربیتی، گلچین کرده و بخشهای دیگر را وانهاده است. محور اصلی داستان، حکایت ارباب تنعمی است که در پی کفران نعمت و طغیان، آن را از دست داده، متنبه و نادم گشته اند: «اِنّا بَلَونهُم کَما بَلَونا اَصحبَ الجَنَّةِ اِذ اَقسَموا لَیَصرِمُنَّها مُصبِحین... اِنّا اِلی رَبِّنا رغِبون»
تبین داستان
برخی مفسران، این حادثه را به زمانی اندک پس از عروج عیسی (علیه السلام) و پیش از انتشار مسیحیت مربوط دانسته اند. از روایتهای مفسران برمی آید که این باغ، بسیار سرسبز ، پر ثمر ، موسوم به «صروان» یا «ضروان» یا «رضوان» و بنابر مشهور در دو فرسخی شهر صنعای یمن بوده است.
← باغ مال یک پیر مرد
خداوند، در آیات پیشین، غره شدن برخی از سران شرک به ثروت انبوه و فراوانی فرزند، خود برتربینی و تکذیب و طغیانگری آنان را گزارش کرده است. سپس با روایت داستان اصحاب الجنّه که گویا مکیان با آن آشنا بوده اند، ضمن ارائه تصویر کوتاهی از شخصیت فکری و رفتاری ارباب تنعمی که به جای شکر نعمت و بندگی خدا، گرفتار آزمندی و غرور شده وبا طغیان، نعمت را از دست داده اند، بهره های دنیوی مشرکان را نیز همانند باغ اصحاب الجنّه، زمینه ابتلا و امتحان شمرده است: «اِنّا بَلَونهُم کَما بَلَونا اَصحبَ الجَنَّةِ».
← هدف از عذاب مشرکان مکه
...
داستان باغ بلازده در آیات ۱۷ ۳۳ قلم آمده است. قرآن در گزارش خود از این حادثه، همانند دیگر روایتهای داستانی خود، بدون اشاره به زمان، مکان، پیشینه باغ و دیگر جزئیات آن، با دقتی اعجازین، صحنه های مؤثر در داستان را برای ابلاغ پیام توحیدی و تربیتی، گلچین کرده و بخشهای دیگر را وانهاده است. محور اصلی داستان، حکایت ارباب تنعمی است که در پی کفران نعمت و طغیان، آن را از دست داده، متنبه و نادم گشته اند: «اِنّا بَلَونهُم کَما بَلَونا اَصحبَ الجَنَّةِ اِذ اَقسَموا لَیَصرِمُنَّها مُصبِحین... اِنّا اِلی رَبِّنا رغِبون»
تبین داستان
برخی مفسران، این حادثه را به زمانی اندک پس از عروج عیسی (علیه السلام) و پیش از انتشار مسیحیت مربوط دانسته اند. از روایتهای مفسران برمی آید که این باغ، بسیار سرسبز ، پر ثمر ، موسوم به «صروان» یا «ضروان» یا «رضوان» و بنابر مشهور در دو فرسخی شهر صنعای یمن بوده است.
← باغ مال یک پیر مرد
خداوند، در آیات پیشین، غره شدن برخی از سران شرک به ثروت انبوه و فراوانی فرزند، خود برتربینی و تکذیب و طغیانگری آنان را گزارش کرده است. سپس با روایت داستان اصحاب الجنّه که گویا مکیان با آن آشنا بوده اند، ضمن ارائه تصویر کوتاهی از شخصیت فکری و رفتاری ارباب تنعمی که به جای شکر نعمت و بندگی خدا، گرفتار آزمندی و غرور شده وبا طغیان، نعمت را از دست داده اند، بهره های دنیوی مشرکان را نیز همانند باغ اصحاب الجنّه، زمینه ابتلا و امتحان شمرده است: «اِنّا بَلَونهُم کَما بَلَونا اَصحبَ الجَنَّةِ».
← هدف از عذاب مشرکان مکه
...
wikifeqh: صاحبان_باغ_سوخته
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
داستان باغ بلازده در آیات 17 ـ 33 سوره قلم/68 آمده است. قرآن در گزارش خود از این حادثه، همانند دیگر روایت های داستانی خود، بدون اشاره به زمان، مکان، پیشینه باغ و دیگر جزئیات آن با دقتی اعجازین، صحنه های مؤثر در داستان را برای ابلاغ پیام توحیدی و تربیتی، گلچین کرده و بخش های دیگر را وانهاده است.
محور اصلی داستان، حکایت ارباب تنعمی است که در پی کفران نعمت و طغیان آن را از دست داده، متنبه و نادم گشته اند: «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ... إِنَّا إِلَی رَبِّنَا رَاغِبُونَ».(سوره قلم/68، 17 ـ 32)
برخی مفسران این حادثه را به زمانی اندک پس از عروج حضرت عیسی علیه السلام و پیش از انتشار مسیحیت مربوط دانسته اند. از روایت های مفسران برمی آید که این باغ، بسیار سرسبز، پرثمر، موسوم به «صروان» یا «ضروان» یا «رضوان» و بنابر مشهور در دو فرسخی شهر صنعای یمن بوده است.
در ابتدا پیرمردی مؤمن و نیکوکار از اهل کتاب آن را در اختیار داشته و به شکرانه این نعمت هنگام برداشت محصول نیازمندان را خبر می کرده است. آنان طبق عادت هر ساله در باغ گرد هم می آمدند و پیرمرد نیکوکار به مقدار نیاز خود و خانواده اش از محصول و میوه ها برداشته، مازاد آن را برای مستمندان می گذاشت.
برخی مفسران می گویند: وی عایدات باغ را به سه بخش: هزینه های باغ، سهم فقیران و قوت سالیانه خود و خانواده اش قسمت می کرد.
بسیاری از ایتام، بیوه زنان و درماندگان از محصول این باغ بهره می بردند و او هرگز از ورود آنان به باغ و خوردن و بردن میوه ها جلوگیری نمی کرد، از این رو خداوند نیز باغ او را برکت می داد؛ اما فرزندان او از سرآزمندی و طمع، پدر را از این کار بازمی داشتند.
پس از مرگ پیرمرد پسران وی وارث باغ شدند. آن سال به گونه ای بی سابقه، میوه و محصول فراوانی به بار آمده بود. صاحبان جدید باغ با دیدن فراوانی میوه ها دچار غرور و طغیان شده و آز و طمع بر آنان چیره گشت.
داستان باغ بلازده در آیات 17 ـ 33 سوره قلم/68 آمده است. قرآن در گزارش خود از این حادثه، همانند دیگر روایت های داستانی خود، بدون اشاره به زمان، مکان، پیشینه باغ و دیگر جزئیات آن با دقتی اعجازین، صحنه های مؤثر در داستان را برای ابلاغ پیام توحیدی و تربیتی، گلچین کرده و بخش های دیگر را وانهاده است.
محور اصلی داستان، حکایت ارباب تنعمی است که در پی کفران نعمت و طغیان آن را از دست داده، متنبه و نادم گشته اند: «إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ کَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِینَ... إِنَّا إِلَی رَبِّنَا رَاغِبُونَ».(سوره قلم/68، 17 ـ 32)
برخی مفسران این حادثه را به زمانی اندک پس از عروج حضرت عیسی علیه السلام و پیش از انتشار مسیحیت مربوط دانسته اند. از روایت های مفسران برمی آید که این باغ، بسیار سرسبز، پرثمر، موسوم به «صروان» یا «ضروان» یا «رضوان» و بنابر مشهور در دو فرسخی شهر صنعای یمن بوده است.
در ابتدا پیرمردی مؤمن و نیکوکار از اهل کتاب آن را در اختیار داشته و به شکرانه این نعمت هنگام برداشت محصول نیازمندان را خبر می کرده است. آنان طبق عادت هر ساله در باغ گرد هم می آمدند و پیرمرد نیکوکار به مقدار نیاز خود و خانواده اش از محصول و میوه ها برداشته، مازاد آن را برای مستمندان می گذاشت.
برخی مفسران می گویند: وی عایدات باغ را به سه بخش: هزینه های باغ، سهم فقیران و قوت سالیانه خود و خانواده اش قسمت می کرد.
بسیاری از ایتام، بیوه زنان و درماندگان از محصول این باغ بهره می بردند و او هرگز از ورود آنان به باغ و خوردن و بردن میوه ها جلوگیری نمی کرد، از این رو خداوند نیز باغ او را برکت می داد؛ اما فرزندان او از سرآزمندی و طمع، پدر را از این کار بازمی داشتند.
پس از مرگ پیرمرد پسران وی وارث باغ شدند. آن سال به گونه ای بی سابقه، میوه و محصول فراوانی به بار آمده بود. صاحبان جدید باغ با دیدن فراوانی میوه ها دچار غرور و طغیان شده و آز و طمع بر آنان چیره گشت.
wikiahlb: اَصحاب_الجَنَّه
[ویکی فقه] اصحاب الجنه (صاحبان باغ سوخته) (قرآن). اصحاب الجنه، صاحبان باغی در یمن که بر اثر طغیانگری و ادا نکردن حقوق نیازمندان، باغشان به وسیله عذاب الهی نابود شد.
اصحاب الجنه، صاحبان باغی در یمن که بر اثر طغیانگری و ادا نکردن حقوق نیازمندان، باغشان به وسیله عذاب الهی نابود شد.
بیان داستان
این داستان به خصوص برای جوانانی که پدری صالح دارند و یا کارهای نیکی در آن خانواده جریان دارد، بسیار آموزنده است که نه تنها هرگز آن کارها را قطع نکنند، بلکه به عنوان الگو از آن ها استفاده کنند و خود نیز سعی کنند در زندگی، باقیات الصالحات از خود به یادگار بگذارند؛ زیرا اثر وضعی این گونه کارها قبل از آخرت در این دنیا هم هست.
عناوین مرتبط
...
اصحاب الجنه، صاحبان باغی در یمن که بر اثر طغیانگری و ادا نکردن حقوق نیازمندان، باغشان به وسیله عذاب الهی نابود شد.
بیان داستان
این داستان به خصوص برای جوانانی که پدری صالح دارند و یا کارهای نیکی در آن خانواده جریان دارد، بسیار آموزنده است که نه تنها هرگز آن کارها را قطع نکنند، بلکه به عنوان الگو از آن ها استفاده کنند و خود نیز سعی کنند در زندگی، باقیات الصالحات از خود به یادگار بگذارند؛ زیرا اثر وضعی این گونه کارها قبل از آخرت در این دنیا هم هست.
عناوین مرتبط
...
wikifeqh: اصحاب_الجنه_(صاحبان_باغ_سوخته)_(قرآن)